يکي از حوادثي که متأسفانه ما درباره آن کمکاري کردهايم داستان حضرت زهرا3 است. ايشان بعد از رحلت پدرشان حدود سه ماه زنده بودند و در طول اين مدت کوتاه حوادث عظيمي رخ داده است. برخوردهاي حضرت زهرا3 در اين حوادث، برخوردهاي خاصي است که با همه اشخاص ديگر متفاوت بوده است. اما ما به دقت بررسي نکرديم که ببينيم چرا حضرت چنين برخوردهايي کردند و چرا موضع حضرت زهرا3 در مقابل اين حوادث با ديگران تفاوت داشت.
برخي هم خيلي کوته نظرانه به مسأله نگاه کردند و با سادهانگاري تمام گفتند: «اين مسأله، مسأله چندان مهمي نبود و تنها مشکل بر سر مزرعهاي بود که دولت اسلامي ميخواست منافع آن را صرف کشور اسلامي کند اما خاندان پيغمبر ميگفتند: نه، اين مزرعه را پيغمبر به ما بخشيده و خودمان ميخواهيم استفاده کنيم!»
به نظر بنده، تفسير کردن اين داستان به اين شکل، يکي از بزرگترين ظلمها به حضرت زهرا3 است؛ چرا که وانمود ميکند حضرت براي مال دنيا، بين مسلمانان اختلاف و کشمکش ايجاد کرد!
يکي از وظايف ما طلبهها اين است که در اين مسائل ژرفانديشي کنيم و با سادهانگاري از کنار آن نگذريم. حال ببينيم واقعا عامل اصلي اين واقعه چيست.