ما به دنبال عبرت گرفتن از تاریخ و حوادث صدر اسلام هستیم برای حوادثی که در پیش داریم؛ حوادثی که میدانیم گرچه رنگ عوض میکند اما ماهیتاً تکرار خواهد شد و امروز یا فردا اتفاق خواهد افتاد. در روایتی نبوی درباره تکرار تاریخ بنیاسرائیل در امت اسلام آمده است که: لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ دَخَلَ جُحْرَ ضَبٍّ لَدَخَلْتُمُوه.[1] این احتمال وجود دارد که باز هم فتنه دیگری اتفاق بیافتد و احتمال آن بسیار قوی است؛ چراکه شیطان هنوز زنده است و از قَسَمی که برای نابودی انسان خورده برنگشته است و بنا ندارد که قسمش را بشکند. از طرفی روزبهروز بر تجربهاش افزوده میشود. اگر در این فتنه شکست خورد و آنگونه نشد که میخواست، آن را بررسی میکند تا اشکالش را بر طرف کند و در دفعه بعد موفق شود.
از آنجا که مراد ما از مرور این خطبه، بصیرت پیدا کردن از حوادث تاریخی است لذا خیلی اصرار نداریم که اسم کسی را ببریم. آنچه برای ما مهم است این است که از لحن کلام حضرت زهرا3 بفهمیم که مردم آن زمانه چه روحیهای داشتهاند و بر جامعه آن روز چه فضایی حاکم بوده است. غیر از شواهد تاریخی که ارزش خودش را دارد از لحن این کلام، انسان میفهمد که آدمیزاد چه قدر ممکن است تغییر کند و چه خطرهایی بر سر راه اوست. ما تافته جدابافتهای نیستیم. ممکن است ما هم یک روز مرتکب همین اشتباهات بشویم. باید ریشه آن خطاها را بشناسیم و اگر دیدیم آن ریشهها در ما هم هست آنها را بخشکانیم. این هدف اصلی ما از بررسی این خطبه است.
[1] . بحار الانوار، ج 21، ص 251.