حضرت زهرا3 در ادامه به رحلت پیغمبر اکرم6 اشاره میکنند و به بیان حوادثی میپردازند که بعد از رحلت پیغمبر اکرم6 اتفاق افتاد. از اینجا به بعد آرامآرام لحن کلام حضرت نسبت به مخاطبان تند میشود. حوادثی که حضرت به آنها اشاره میکنند با ذکر تمام جزئیات حتی اسم اشخاص و کیفیت کارهایی که انجام دادند و تأثیری که این اعمال آنها در مسیر جامعه اسلامی داشت در کتب تاریخی آمده است. اما حضرت زهرا3 از کسی اسم نمیبرند.
از اینجا به بعد بحث اصلی خطبه آغاز میشود. این قسمت از خطبه را از چند جهت میتوان مورد بحث و بررسی قرار داد. یک جهت جنبه ادبی خطبه و توضیح تعبیرات و کلمات آن است. جهت دیگر پرداختن به مطالب تاریخی خطبه و شناخت دقیق حوادثی است که به آنها اشاره شده است.
نکته دیگر توجه به هدف اصلی خطبه است، یعنی هدایت مردم و جلوگیری از انحرافی که در شرف انجام بود و انجام هم گرفت. محور این بحث، جانشینی پیغمبر اکرم6 است که بحثی کلامی ـ اعتقادی است. بنده با این بحث ناآشنا نیستم اما سبک بحثهای ما در اینجا بیشتر جنبه اخلاقی دارد؛ یعنی هدف از این جلسات این است که الگویی رفتاری برای خودمان پیدا کنیم. البته معنای این سخن این نیست که آن بحثها لازم نیست؛ بلکه آن بحثها لازم است و بیش از هزار سال هم هست که بزرگان ما صدها کتاب کوچک و بزرگ در این باره نوشتهاند که یکی از آنها کتاب الغدیر است.
اما آنچه مورد توجه ماست این است که ما با دقت در این مباحث، بصیرت در دین پیدا کنیم، بتوانیم حوادث زمان خودمان را تفسیر کنیم و وظیفه خودمان را در این زمان تشخیص دهیم. چون این حوادث مشابهاند و به قول معروف، تاریخ تکرار میشود. قرآن هم به این معنا اهتمام دارد و از این جهت، تاریخ گذشتگان به خصوص تاریخ بنیاسرائیل را چندین مرتبه ذکر میکند.
برکاتی که در دهههای اخیر نصیب امت اسلامی شده که مهمتر از همه آنها پیروزی انقلاب اسلامی ایران است به واسطه درسهایی است که از تاریخ گرفته شده و به برکت عزاداریهای سیدالشهدا و زنده نگهداشتن تاریخ کربلاست. ما وظیفه خودمان را در این زمان فهمیدیم؛ فهمیدیم که باید چه کار کنیم تا به دامی که کوفیان در آن افتادند نیافتیم. اگر این حوادث را زنده نگه نداشته بودیم، تدریجاً غبار تاریخ روی آنها را میگرفت و برخی تاریخنویسانِ مزدور هرچه دلشان میخواست مینوشتند و ما هم منحرف میشدیم. بزرگانی در این مسیر لغزیدهاند که انگشت حیرت به دهان انسان باقی میماند.