حضرت زهرا3 فرمود: «ما ئلاً عن مدرجة المشرکین، ضارباً ثَبجهَم، آخذاً باکظامِهم، داعیاً الی سبیل ربّه بالحکمة والموعظة الحسنه» یعنی؛ در حالی که به راه و روش مشرکین پشت نمود، و به کمر آنان ضربه زد و گلوگاه آنان را گرفت آنان را از راه حکمت و موعظة نیکو به راه خدا دعوت کرد.
صدیقه طاهره3، علاقه رسول اللّه6 را به آن مردم یادآور میشود که چگونه از رنجهای آنها رنج میبرد، و چگونه در غمهای آنها شریک بود، مخصوصاً روی پنج وصف از اوصاف پیامبر که قرآن مجید در یک آیه روی آن تکیه کرده است، تکیه فرمود: «پیامبری از دل جامعه و از میان توده مردم به سوی شما آمد، پیامبری دلسوز، و علاقمند به هدایت شما، و پیامبری پر محبت، و مهربان».
اوصافی که همه اصحاب آن را در رسول اللّه6 دیده بودند و میشناختند.
سپس زحمات سنگین پیامبر6 را یادآور میشود که چگونه یک تنه برای ابلاغ آن رسالت بزرگ برخاست، و کمترین انحرافی در او راه نیافت، و بینی گردنکشان را بر خاک مالید، و مغز متکبران را درهم کوبید، و سلاح او در برابر حق جویان و حق طلبان منطق و دلیل و موعظه و حکمت بود، و تا آنکه قدرت مشرکان را در هم شکست، و بتکدهها فرو ریخت، و دشمنان خدا پراکنده شدند، ظلمتها برطرف شد و سپیده دمید، خفاشها فرار کردند، و گروهی توانستند آشکارا نغمه «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّـهُِ» سر دهند و آوای توحید را در دیار کفر زمزمه کنند.
فاطمه3 به یاد آنها میآورد که آن روز شما گروه اندک با ایمان در میان طوفان سخت و وحشتناک گرفتار بودید، از یک سو وسوسههای دوران شرک و بت پرستی، گاه و بیگاه به سراغتان میآمد و شما را به لب پرتگاه آتش دوزخ میکشید، و از سوی دیگر دشمنان نیرومند و بیرحم از هر طرف شما را احاطه کرده بودند، به گونهای که با یک چشم برهم زدن ممکن بود شما را زیر دست و پای خود له کنند و آن چنان در فشار بودید که جز آب ناگوار و غذای نامناسب و خشن چیزی نصیبتان نمیشد، و پیوسته از آینده خود بیمناک بودید.
اما خدا اراده کرده بود دندان این گرگان خونخوار را بشکند، و سرهای این افعیها را به سنگ بکوبد، و این گروه مستضعف و اندک را بر آنها مسلط کند و چنین کرد.
چیزی نگذشت که آتش فتنهها خاموش گشت، و طوفانها فرو نشست، اهریمنان فرار کردند، و راهزنان و دزدان که از تاریکیهای شب ظلمانی جاهلیت استفاده میکردند با طلوع آفتاب عالمتاب اسلام در بیغولهها پنهان شدند.
آری فاطمه3 این لحظات حساس را که هر روزش همچون یک قرن بر دوش مؤمنان سنگینی میکرده به یاد آنها میآورد، تا نعمتهای عظیم خدا را به دست فراموشی نسپارند، و مواهب الهی را ناسپاسی نکنند، و در تداوم این خط الهی و رسالت عظیم بکوشند و تسلیم جوسازیها نشوند.