است
گفتیم رسول اللَّه6 خطرات محتملی در تبلیغ این حکم پیش بینی میکند لیکن این خطر، خطر جانی برای شخص آن جناب نیست، زیرا آن جناب از اینکه جان شریف خود را در راه رضای خدا قربان کند دریغ نداشت، آری او برتر از این است که حتی برای کوچکترین اوامر الهی از خون خود بخل ورزد، ترس او از جانِ خود، مطلبی است که سیره خود آن جناب و مظاهر زندگی شریفش آن را تکذیب میکند،[1] و [2]
[1] . علاوه بر این، خدای تعالی، خود در کلام کریمش بر طهارت دامن انبیاء از این گونه ترسها شهادت داده و فرموده: ﴿ما کانَ عَلَی النَّبِیِّ مِنْ حَرَجٍ فِیما فَرَضَ اللَّـهُ لَهُ سُنَّهَ اللَّـهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ کانَ أَمْرُ اللَّـهِ قَدَراً مَقْدُوراً الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّـهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّـهَ وَ کَفی بِاللَّـهِ حَسِیباً﴾و در باره نظائر این فریضه فرموده: ﴿فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ﴾ و نیز عدهای از بندگان خود را به این خصلت ستوده که با اینکه دشمن آنان را تهدید کرده مع ذلک جز از خدا از احدی باک ندارند و میفرماید: ﴿الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّـهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ﴾ و این حرف هم از غلطهای واضح است که کسی (العیاذ باللَّه) بگوید رسول خدا برای اینکه مبادا جشم زخمی به وی برسد انجام امر خدا را به تعویق بیندازد، زیرا برگشت این توهم و خیال لا بد به این است که اگر رسول اللَّه6 امر خدا را امروز انجام دهد او را خواهند کشت و در نتیجه کار خدا زمین خواهد ماند، و این حرف خود غلط فاحشی است، زیرا به فرض اینکه رسول اللَّه6 هم چشم زخمی میدید خدا کارش زمین نمیماند، و با اینکه سبب ساز در عالم او است و با اینکه در قرآن کریم از رسول اللَّه6 سلب استقلال در تاثیر را کرده و فرموده: ﴿لَیْسَ لَکَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْ ءٌ﴾ آیااز پیش بردن کار خود به وسائل مختلف دیگر عاجز است؟! پس نمیشود خطر محتمل، خطر جانی رسول اللَّه باشد و لیکن ممکن است آن خطر را خطر اضمحلال و از بین رفتن دین دانست، به این بیان که بیم آن میرفت اگر آن چناب عمل تبلیغ آن بیغام را در غیر موقع انجام دهد او را متهم سازند، و هو و جنجال راه بیندازد و در نتیجه دین خدا و دعوت او فاسد و بی نتیجه شود، و این گونه اجتهادات و مصلحت اندیشیها برای آن جناب جایز بوده است و اسم این مصلحت اندیشی را نباید ترس از جان گذاشت. چنین نیست که بر نبی اکرم6 در آنچه که خدا واجب فرموده حرجی باشد، خداوند در باره او سنتی را مقرر فرموده که در باره همه انبیا همان را مقرر و اجرا نموده بود، و امر پروردگار همواره به طور قضا و قدر حتمی بوده است، همان انبیایی که پیامهای او را به مردمی که بسوی شان مبعوث بودند میرساندند و از او میترسیدند و از احدی جز خدا هراس نداشتند، و بس است خداوند برای حفظ و پاداش دادن به آنان. سوره احزاب آیه 39. از آنان نترسید، بلکه از من بترسید اگر مردمی با ایمان هستید. سوره آل عمران آیه 175.
[2] . «کسانی که مردم بانان گفتند: زنهار که دشمن، خلق کثیری علیه شما جمع آوری کرده، بترسید و از روبرو شدن با ایشان بپرهیزید، لیکن همین تهدید بجای اینکه در اراده آنان خللی وارد سازد ایمانشان را بیش از پیش محکم نمود، و گفتند: بس است برای ما خداوند، که او نیکو وکیلی است.» سوره آل عمران آیه 173.