borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد هفتم»
حضرت فاطمه در کلام اصحاب رسول الله

ابن عباس می‌‌‌‏گوید: حسن و حسین بیمار شدند. رسول خدا با علی در میان مردم بیـماری آنها را یاد کرد. پس گفتند: ای ابوالحـسن (علی)! چرا برای فرزندانت نذر نمی‌‌‌کنی. علی و فاطمه و فضّه خدمتکار ایشان نذر کردند که سه روز روزه بگیرند. حسـنین بهبود یافتند. چـیزی برای خوردن در خانه یافت نمی‌‌‌شد. علی از شمعون یهودی سه صاع جو قرض کرد و فاطمه آن را آرد کرد و پنج قرص نان به تعدادشان پخت. هنگام افطار در برابرشان بود که فقیری نزد ایشان آمد و گفت: السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ بَيْتِ مُحَمَّد‏. مسکینی از مساکین مسلمانان هستم. مرا سیر کنید که خدا شما را از خوراکی‌های بهشت سیر کند. سهم افطار خود را به مسکین دادند و این برنامه سه روز تکرار شد و هر بار ایشان با آب افطار کردند و در نوبت دوم یتیمی و در روز سوم اسیری به ایشان مراجعه کرد. پس از آن از شدت ضعف و گرسنگی، علی7 حسنین را نزد رسول الله6 برد. سوره انسان (دهر) توسط جبرئیل7 به عنوان هدیه به اهل بیت بر پیامبر6 نازل شد.[1]

اَنَس می‌‌‌گوید: فاطمه به من گفت: ای أنس چگونه قلب‌هایتان طاقت آورد که خاک بر پیکر رسول خدا بریزید؟![2]، سپس گریه کرد و در فراق پدر شعر سرود. فاطمه نزد قبر پیامبر6 ایستاد، مشتی از خاک قبر برداشت و آن را بر چشم‌هایش گذاشت و گریه کرد و شعر سرود.[3]

سلمی نقل می‌‌‌کند: که فاطمه3 در بستر افتاد و روز وفاتش علی7 برای حاجتی از منزل بیرون رفت. فاطمه به من گفت: ای مادر برایم آب بریز تا خود را بشویم. برای او آب ریختم و خود را خوب شست، سپس فرمود: لباس جدیدم را بیاور. لباس را برای آن حضرت آوردم. سپس فرمود: رختخواب مرا در وسط اتاق بیانداز. در رختـخواب قرار گرفت و رو به قبله شد، سپس فرمود: ای مادر! من الان قبض روح می‌‌‌شوم، خودم را غسل داده‌ام، هیچ فردی لباس مرا در نیاورد. فاطمه3 رحلت فرمود. علی7 آمد و این خبر را به او دادم.[4]

طیرانی به سند خویش از امام حسین بن علی7، از مادرش فاطمه3 روایت می‌کند که فرمود:

«رسول خدا6 شب عـرفه نزد ما آمد و فرمود: خداوند به همه شما مباهات می‌کند و همه شما به ویژه علی را می‌‌‌‏بخشد. این را به سبب اینکه فرستاده خداوند به سوی شما هستم می‌‌‌‏گویم، نه به سبــب علاقه خـویشاوندی. این جبرائیل است خبر می‌‌‌‏دهد که سعید به تمام معناست هر که علی را در حیات و مماتش دوست بدارد، و شقی (بدبخت) به تمام معناست هر که علی را در حیات و بعد از موتش، دشمن بدارد».[5]

طبرانی به سند خود از عکرمه از ابن عباس از حضرت فاطمه3 روایت می‌‌‌کند که رسول خدا6 فرمود:

پیامبر6 فرمود: خبر رحلتم به من داده شد. فاطمه گریه کرد. رسول خدا6 فرمود: گریه نکن! تو اولین کسی هستی که به من ملحق می‌‌‌شوی. ابن عباس گوید: به او (فاطمه) گفتم: دیدم گریه کردی، و سپس خندیدی. فاطمه گفت: پیامبر6 به من فرمود: زمان رحلتش فرا رسیده، من گریه کردم. فرمود: گریه نکن، تو اولین کسی هستی که به من می‌‌‌پیوندی، و من خندیدم.[6]

ابن‌اثیر به نقل از فاطمه بنت الحسین7 از فاطمه3روایت می‌کند که فرمود: رسول خدا6 هرگاه وارد مسجد می‌شد بر محمّد صلوات و درود می‌‌‌‏فرستاد و می‌‌‌‏فرمود: پروردگارا گناهانم را ببخش و درهای رحمتت را به رویم بگشای، و هرگاه خارج می‌شد، می‌‌‌‏فرمود: بار خدایا گناهانم را ببخش و درهای فضلت را به رویم باز کن.[7]

 


[1] . زمخشری، 1407ق: کشاف، ج4، ص670.

[2] . ابن‌اثیر جزری، 1415ق: اسدالغابه، ج7، ص221.

[3] . کحاله، 1404ق: اعلام النساء، ج4، ص113.

[4] . کاتب واقدی: الطبقات الکبری، ج8 ، ص27.

[5] . طبرانی، 1404 ق: المعجم الکبیر، ج 22، ص 415.

[6] . همان.

[7] . احمد حنبل، مسند، ج 6، ص 282؛ ابن‌اثیر جزری، 1415 ق: اسدالغابه، ج 5، ص 524؛ طبرانی، 1404 ق: المعجم الکبیر، ج 22، ص 423.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: