در نخستین آیه خداوند پیامبر اسلام6 را مخاطب ساخته و میفرماید: «تو فقط بیم دهنده اى؛ و براى هر گروهى هدایت کننده اى است؛ (و اینها همه بهانه است)»:
فخر رازى در تفسیر این آیه سه قول نقل میکند:
نخست: اینکه منذر و هادى هر دو به یک معنى است. بنابراین مفهوم آیه چنین است: «تو فقط انذار دهنده و هدایت کننده هر قوم هستى».
دوم: اینکه پیامبر6 انذار کند و خدا هدایت نماید.
سوم: انذار کننده پیامبر اسلام6 و هدایت کننده حضرت على7 باشد؛ زیرا ابن عباس میگوید: پیامبر6 دست مبارکش را بر سینه خود گذارد و فرمود: «اَنَا الْمُنْذِرُ»، سپس اشاره به شانه على7 کرد و فرمود: «أَنْتَ الْهَادِي يَا عَلِيُّ! بِكَ يَهْتَدِي الْمُهْتَدُونَ مِنْ بَعْدِي!»: «تو هدایت کننده اى اى على! و به وسیله تو بعد از من هدایت شوندگان هدایت میشوند».[1]
این تفسیرهاى سه گانه را بعضى دیگر از مفسران نیز نقل کرده اند و بعضى از مفسران اهل سنت اصرار دارند که تفسیر آیه، یکى از دو تفسیر اول است زیرا تفسیر سوم، مناسب با طرز فکر آمیخته با تعصب آنها نیست.
این در حالى است که تفسیر اول به یقین با ظاهر آیه سازگار نیست، زیرا اگر بنا بود هر دو وصف براى پیامبر اسلام6باشد باید بفرماید: «اِنَما اَنْتَ مُنْذِرُ وَ هاد لِکُلِ قَوْم»، و به تعبیر دیگر نباید «لکلّ قوم» که جار و مجرور است مقدم بر «هاد» شود، و اگر مقدم شود باید هر دو وصف مقدم گردد و گفته شود «اِنَما اَنْتَ لِكلِّ قَوْم مُنْذِرٌ وَ هاد»، کوتاه سخن اینکه هیچ وجهى براى مقدم شدن «لکل قوم» بر یکى از دو وصف و تأخیر از دیگرى به نظر نمىرسد یا باید بر هر دو مقدم شود و یا از هر دو به تأخیر بیفتد. (دقت کنید).
تفسیر دوم نیز بسیار نامأنوس و نامناسب است؛ زیرا در هادى بودن خدا شک و تردیدى نیست که نیاز به بیان داشته باشد. به علاوه ظاهر این جمله آن است که در هر عصر و زمانى هدایت گر خاصى است در حالى که خداوند یگانه و یکتا است. بنابراین حقیقت یگانگى خدا با تعددى که از جمله ﴿لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ﴾ استفاده میشود، سازگار نیست.
بنابراین تنها تفسیرى که براى آیه صحیح به نظر میرسد، این است که پیامبر6 انذار کننده است و براى هر قوم، در هر عصر و زمانى هدایت گرى است.
سؤال: آیا این هدایت گر اشاره به علماء و دانشمندان هر قوم و هر زمانى است؟
پاسخ این سؤال نیز منفى است؛ زیرا در هر عصر و زمان علماء و دانشمندان متعددى وجود دارند نه یک هدایت گر. همان گونه که پیامبر اسلام یک نفر بود، هدایت گر مسلمین در هر عصر و زمان نیز یکى است.
به تعبیر دیگر پیامبر6 بنیان گذار دین است از طریق انذار، و امام ادامه دهنده راه او است از طریق هدایت.
اینها نکاتى است که از خود آیه استفاده میشود و اگر به سراغ روایاتى که از طرق اهل سنت و شیعه، در این زمینه نقل شده برویم مسئله روشنتر میشود.
در تفسیر «الدّر المنثور» که از معروفترین تفاسیر اهل سنّت است[2] و بر اساس تفسیر آیات و روایات بنا شده است ـ روایات متعددى در تفسیر این آیه از پیامبر اسلام6 نقل میکند:
1ـ از ابن جریر و ابن مردویه و ابونعیم و دیلمى و ابن عساکر و ابن نجار نقل میکند که: «هنگامى که آیه ﴿إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ﴾ [3] نازل شد پیامبر6 دستش را بر سینه خود گذاشت و فرمود: منذر منم، و با دستش اشاره به شانه على7 کرد و فرمود: هادى تویى اى على. بعد از من هدایت یافتگان به وسیله تو هدایت میشوند».[4]
2ـ ابوبرزه اسلمى میگوید از پیامبر اکرم6 شنیدم که درباره این آیه ـ در حالى که دستش را بر سینه خود گذاشته بود ـ فرمود: ﴿اِنَما اَنْتَ مُنْذِر﴾، و در حالى که بر سینه على7 گذارده بود فرمود: ﴿لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ﴾.
3ـ در همان کتاب از عبدالله بن احمد و ابن ابى حاتم و طبرانى و حاکم و ابن مردویه و ابنعساکر، از على7 نقل میکند که در تفسیر این آیه فرمود: «رَسُولُ اللهِ الْمُنْذِرُ، وَاَنَا الْهادِى»: «رسول خدا6 منذر است و من هادى هستم»![5]
4ـ در حدیث دیگرى از ابن عباس میخوانیم که پیامبر6 فرمود: «منذر
منم و على7 هادى است، اى على هدایت یافتگان به وسیله تو هدایت
مییابند»!
این حدیث را جمعى از حفاظ معروف اهل سنت، در کتابهاى خود آن را آوردهاند.[6]
5ـ نویسنده کتاب حبیب السّیر، چنین میگوید: «به طرق متعددى نقل شده هنگامى که آیه ﴿إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ﴾ نازل شد، پیامبر6 به على7 فرمود: منذر منم، و هادى تویى و اى على! بعد از من هدایت یافتگان به وسیله تو هدایت میشوند».[7]
6ـ این حدیث را حموینى نیز از ابوهریره از على7 نقل کرده است.
7ـ در مستدرک حاکم این حدیث از ابوبریده اسلمى به شکل گسترده ترى نقل شده است فرمود: «رسول خدا6 در حالى که على7 نزدش بود آب براى وضو طلب کرد و بعد از آنکه وضو گرفت، دست على7 را گرفته به سینه خود چسبانید سپس فرمود: منذر تویى ـ و منظور نفس مبارک خودش بود ـ سپس دست او را بر سینه على7 گذاشت سپس فرمود: ﴿وَلِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ﴾: تو چراغ فروزان مردم، و منتهاى هدایت، و امیر قاریان قرآن (و آگاهان از این کتاب آسمانى) هستى، من بر این مطلب گواهى میدهم که تو چنین هستى».[8]
بعید نیست که پیامبر6 این سخن را در موارد متعدد و با بیانات مختلفى ایراد کرده باشد و تعبیرات مختلف احادیث بالا، شاهدى بر این مطلب است.
در منابع پیروان مکتب اهلبیت: نیز احادیث متعددى در این زمینه آمده است که در این مختصر امکان نقل همه آنها نیست؛ به اشاره کوتاهى قناعت میکنیم: در تفسیر نورالثقلین حدود پانزده حدیث، در این زمینه نقل شده است[9]، از جمله از امام باقر7 و امام صادق7 نقل شده که فرمودند: «كلّ اِمام هادِىُ كلِّ قَوْم فى زَمانِهِ» و در تعبیر دیگرى: «كلُّ اِمامٍ هادٍ لِلْقَرْنِ الَّذى هُوَ فیه»: «هر امام (معصومى) هدایت گرى براى مردم زمان خود است» یا «هدایت گر اقوامى است که در زمان او زندگى میکنند». [10]
[1] . تفسیر کبیر، فخر رازى، جلد 19، صفحه 14.
[2] . نوشته جلال الدین سیوطى متوفاى سال 910 هـ. ق.
[3] . سوره رعد، آیه 7.
[4] . الدرُّالمنثور، جلد 4، صفحه 45.
[5] . همان و مدرک.
[6] . براى آگاهى از منابع این حدیث و مدارک آن به کتاب نفیس احقاق الحق جلد 3، صفحه 88 ـ 92 مراجعه فرمائید.
[7] . حبیب السیر، جلد 2، صفحه 12.
[8] . تفسیر المیزان. جلد 11، صفحه 327 ذیل آیه فوق.
[9] . نور الثقلین، جلد 2، صفحه 482 ـ 485.
[10] . همان مدرک، صفحه 483، حدیث 19 و 20.