صدیقه طاهره3 میفرماید:
یَکْسِرُ {یجف} الْأصْنٰامَ وَ یَنْکُتُ {ینکث} الْهامَ
پیغمبر با دست خودش بتها را میشکست و به سرهای مشرکین ضربه وارد میکرد. یعنی شخصاً در این میدان قدم گذاشت و نقل کردهاند که 360 بت را با دست خودش شکست. یَنکُتُ به معنی ضربۀ دست، و یَنکُثُ به معنی واژگون کردن، و هام به معنی مغز سر است.
حَتَّى انْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَلَّوُا الدُّبُرَ حَتَّى تَفَرَّى اللَّيْلُ عَنْ صُبْحِهِ
تا این که مشرکین هزیمت و عقبنشینی کردند و از بین رفتند و تاریکی شب کنار رفت و صبح آشکار شد. یعنی بالاخره زحمات و رنجهای او نتیجه داد و به ثمر نشست. ظلمت شبِ شرک از بین رفت و صبح نورانی توحید دمید و نمایان شد.
وَ أَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ
و حق از آن موضع خالصش هویدا شد. اَسْفَرَ به معنای اَضاءَ است. خالصِ حق هم همان توحید محض است. چون نور حق و توحید و خداپرستی زیر پردههای شرک و جاهلیت پنهان شده بود. منظور همان توحید و خداپرستی است که رواج یافت و بتپرستی و جاهلیت از بین رفت و پردههای شرک و کفر و جهل کنار
زده شد.
وَ نَطَقَ زَعِيمُ الدِّينِ وَ خَرِسَتْ شَقَاشِقُ الشَّيَاطِينِ
و رهبر دین به سخن آمد و حنجرههای شیاطین لال شد. یعنی پیغمبر به گفتار درآمد و گویندگان کفر خاموش شدند.
وَ طَاحَ وَشِيظُ النِّفَاقِ
و جمعیت نفاق هم هلاک شد. طاح به معنای هلاک شدن است و منظور از وَشیظُ النِّفاق افراد فرومایه و پست بیاصل و نسب است. حضرت زهرا3 این تعابیر را با دقّت تمام به کار بردهاند زیرا این نوع افراد در همان مجلس حاضر بودهاند. یعنی کسانی که از خود شخصیت و استقلال فکری نداشتند و البته همواره این نوع انسانها به نفاق روی میآورند، چرا که انسانی که خودش قدرت فکری داشته باشد و بتواند مسائل را درست تحلیل کند منافق نمیشود.
وَ انْحَلَّتْ عُقَدُ الْكُفْرِ وَ الشِّقَاقِ
گرههای کفر و شقاق باز شدند. پس از ظهور اسلام کفّار و مشرکین علیه اسلام همدست و متّحد شده و یک جبهه را تشکیل داده بودند، زیرا اسلام را دشمن مشترک خود میدانستند، امّا با پیروزی اسلام این پیمانها به تدریج از بین رفت و منحل گردید و کارآیی خود را از دست داد.
وَ فُهْتُمْ بِكَلِمَةِ الْإِخْلَاصِ
و شما به کلمۀ توحید و اخلاص سخن گفتید، یعنی لا إِلهَ إِلاَّ اللَّـهُِِ را بیان کردید. یعنی پدرم رسول اکرم6 خون دلها خورد و زحمتها کشید و مبارزهها کرد تا شما به اصطلاح موحّد و مسلمان شدید. فاهَ یعنی با دهان سخن گفتن و مراد از کلمۀ اخلاص لا إِلهَ إِلاَّ اللَّـهُِ است.
فِي نَفَرٍ مِنَ الْبِيضِ الْخِمَاصِ[1]
حال آنکه شما، در میان عدهای از انسانهای آبرومند و روسپید و شکم خالی بودید. یعنی با اینکه همۀ شما مسلمان شدید امّا همراهان واقعی پیامبر6 و آنها که او را در این راه یاری دادند کسانی بودند که روح و بطن آنها خالی از تعلّقات دنیوی بود. اشارۀ حضرت به عترت و خصوصاً به علی7 است.
الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّـهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً[2]
همان کسانی که خداوند پلیدیها را از روح آنها برده بود و آنها را پاکیزه گردانیده بود. تعبیر من همان روسپیدان و بطنخالیها میباشد. البته برخی همان گرسنگان معنی کردهاند امّا با این که ظاهراً آنها اهل روزه هم بودند امّا با دقت معلوم میشود منظور کسانیاند که عمق وجود آنها از کثافات خالی شده بود. آیۀ فوق اشاره به همین معنا دارد.
[1] . اشاره به نقش حضرت علی7 در تثبیت اسلام.
[2] . مضمون آیه 33، سوره مبارکه، احزاب.