borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد هفتم»
توصیف پیامبر اکرمﹷ و علیﹸ در خطبه حضرت زهراﹴ

صدیقه طاهره3 می‌فرماید:

یَکْسِرُ {یجف} الْأصْنٰامَ وَ یَنْکُتُ {ینکث} الْهامَ

پیغمبر با دست خودش بت‌ها را می‏شکست و به سرهای مشرکین ضربه وارد می‌کرد. یعنی شخصاً در این میدان قدم گذاشت و نقل کرده‏اند که 360 بت را با دست خودش شکست. یَنکُتُ به معنی ضربۀ دست، و یَنکُثُ به معنی واژگون کردن، و هام به معنی مغز سر است.

حَتَّى انْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَلَّوُا الدُّبُرَ حَتَّى تَفَرَّى اللَّيْلُ عَنْ صُبْحِهِ‏ 

تا این که مشرکین هزیمت و عقب‏نشینی کردند و از بین رفتند و تاریکی شب کنار رفت و صبح آشکار شد. یعنی بالاخره زحمات و رنج‌های او نتیجه داد و به ثمر نشست. ظلمت شبِ شرک از بین رفت و صبح نورانی توحید دمید و نمایان شد.

وَ أَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ‏‏ 

و حق از آن موضع خالصش هویدا شد. اَسْفَرَ به معنای اَضاءَ است. خالصِ حق هم همان توحید محض است. چون نور حق و توحید و خداپرستی زیر پرده‏های شرک و جاهلیت پنهان شده بود. منظور همان توحید و خداپرستی است که رواج یافت و بت‏پرستی و جاهلیت از بین رفت و پرده‏های شرک و کفر و جهل کنار
زده شد.

وَ نَطَقَ زَعِيمُ الدِّينِ وَ خَرِسَتْ شَقَاشِقُ الشَّيَاطِينِ‏ 

و رهبر دین به سخن آمد و حنجره‏های شیاطین لال شد. یعنی پیغمبر به گفتار درآمد و گویندگان کفر خاموش شدند.

وَ طَاحَ وَشِيظُ النِّفَاقِ 

و جمعیت نفاق هم هلاک شد. طاح به معنای هلاک شدن است و منظور از وَشیظُ النِّفاق افراد فرومایه و پست بی‏اصل و نسب است. حضرت زهرا3 این تعابیر را با دقّت تمام به کار برده‏اند زیرا این نوع افراد در همان مجلس حاضر بوده‏اند. یعنی کسانی که از خود شخصیت و استقلال فکری نداشتند و البته همواره این نوع انسان‌ها به نفاق روی می‏آورند، چرا که انسانی که خودش قدرت فکری داشته باشد و بتواند مسائل را درست تحلیل کند منافق نمی‌شود.

وَ انْحَلَّتْ عُقَدُ الْكُفْرِ وَ الشِّقَاقِ 

گره‌های کفر و شقاق باز شدند. پس از ظهور اسلام کفّار و مشرکین علیه اسلام همدست و متّحد شده و یک جبهه را تشکیل داده بودند، زیرا اسلام را دشمن مشترک خود می‏دانستند، امّا با پیروزی اسلام این پیمان‌ها به تدریج از بین رفت و منحل گردید و کارآیی خود را از دست داد.

وَ فُهْتُمْ بِكَلِمَةِ الْإِخْلَاصِ 

و شما به کلمۀ توحید و اخلاص سخن گفتید، یعنی لا إِلهَ إِلاَّ اللَّـهُ‏ِ‏ِ را بیان کردید. یعنی پدرم رسول اکرم6 خون دل‌ها خورد و زحمتها کشید و مبارزه‏ها کرد تا شما به اصطلاح موحّد و مسلمان شدید. فاهَ یعنی با دهان سخن گفتن و مراد از کلمۀ اخلاص لا إِلهَ إِلاَّ اللَّـهُ‏ِ است.

فِي نَفَرٍ مِنَ الْبِيضِ الْخِمَاصِ[1] 

حال آنکه شما، در میان عده‏ای از انسان‌های آبرومند و روسپید و شکم خالی بودید. یعنی با اینکه همۀ شما مسلمان شدید امّا همراهان واقعی پیامبر6 و آنها که او را در این راه یاری دادند کسانی بودند که روح و بطن آنها خالی از تعلّقات دنیوی بود. اشارۀ حضرت به عترت و خصوصاً به علی7 است.

الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّـهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً[2]

همان کسانی که خداوند پلیدی‌ها را از روح آنها برده بود و آنها را پاکیزه گردانیده بود. تعبیر من همان روسپیدان و بطن‏خالی‏ها می‏باشد. البته برخی همان گرسنگان معنی کرده‏اند امّا با این که ظاهراً آنها اهل روزه هم بودند امّا با دقت معلوم می‌شود منظور کسانی‏اند که عمق وجود آنها از کثافات خالی شده بود. آیۀ فوق اشاره به همین معنا دارد.

 


[1] . اشاره به نقش حضرت علی7 در تثبیت اسلام.

[2] . مضمون آیه 33، سوره مبارکه، احزاب.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: