فاطمه زهرا3 میفرماید: «فَإِنْ تَعْزُوهُ وَ تَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ أَبِي دُونَ نِسَائِكُمْ؛ اگر پدر من و خانوادهاش را میشناسید، میدانید که او پدر من است و من دخترش هستم و پدرِ هیچ یک از زنان شما نبود. تنها من هستم که نسبت دختری با چنین پیغمبری دارم. ضمنا در همینجا به مطلبی اشاره میکنند که میخواهند در آخر به آن بپردازند. میفرمایند: «وَ أَخَا ابْنِ عَمِّی دُونَ رِجَالِکمْ؛ اگر پدرم را میشناسید میدانید که او برادر پسر عموی من است» و هیچ یک از مردان شما چنین نسبتی با او ندارد. فقط علی است که برادر آن پیغمبر است.
طبعا وقتی کسی پسرعموی کسی باشد، طرف دیگر هم پسر عموی او میشود؛ ولی میفرماید: پیامبر برادر پسرعموی من است چون مردم میدانستند که پیغمبر6 وقتی بین مسلمانها اخوت ایجاد کرد خودش با امیرالمومنین7 برادر شد و او معروف بود که برادر پیغمبر است. مقصود حضرت از بیان همه این نکتهها و این بحثها این است که حقانیت علی و امامت علی7 را برای مردم اثبات کنند.[1] این نکات را از اول میگویند تا مردم بدانند چه کسی با آنان سخن میگوید و درباره چه مطلبی صحبت خواهد کرد. از همین جا اشاره میکند که بحث ما مربوط به پسر عمویم علی7 است.
[1] . این نکته براعت استهلال برای همین مقصود است.