borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد هفتم»
گفتاری از آیت الله مصباح یزدی

آیت الله مصباح در تحلیل خود در رابطه با شرح این بخش از خطبه حضرت زهرا3 می‌گوید:

ذکر کلمات اهل بیت و یادآوری فرمایشاتشان از هر جهت مطلوب است؛ اولاً: خود این فرمایشات نور است (كَلَامُكُمْ نُورٌ)[1]. ثانیاً: قانون محبت اقتضا می‌کند که محب، هر سخنی که از محبوبش باقی مانده‌ است را شناسایی کند، بهتر بفهمد و از مضامینش استفاده کند. ثالثاً: مضامین این سخنان، راه‌گشای زندگی ما انسان‌ها و نشانه‌هایی برای یافتن راه سعادت ابدی و به عنوان ارزشمندترین داروی دردهای اجتماعی ماست و ما باید از این سخنان استفاده کنیم و نسبت به فرمایشات اهل‌بیت صلوات‌الله‌علیهم‌ اهتمام کافی داشته باشیم.

این فاطمه3 است که سخن می‌گوید:

حضرت بعد از حمد و سپاس الهی و یادی از نعمت‌های هدایت که به وسیله پیامبر اکرم6 بر مردم ارزانی شده بود و اشاره‌ای به مهم‌ترین عناوینی که در آموزه‌های پیامبر وجود داشت، به بخش دوم می‌پردازند که خطاب به مردم است. در این بخش ابتدا خودشان را معرفی می‌کنند. این مطلب از جهات مختلفی اهمیت دارد. ما باید صحنه‌ای را که خطبه حضرت در آن ایراد شده است درست مجسم کنیم؛ پیامبری 23 سال در میان مردمی زندگی کرده و سختی‌های فراوانی را تحمل کرده است.

در دوران اقامتشان در مکه که زادگاه و وطن اصلی‌شان بود سال‌ها در دره‌ای محصور بودند که نان و آب هم به زحمت به آن‌ها می‌رسید. بعد به مدینه مهاجرت نمودند و در آن‌جا یارانی پیدا کردند. کم‌کم تعداد مسلمانان زیاد شد تا به حدی که جامعه و دولتی تشکیل دادند. سال‌های طولانی به جنگ‌ها و نزاع‌ها با مخالفانی چون مشرکین مکه، یهود، نصاری و... گذشت.

بالاخره این 23 سال با نهایت سختی بر پیغمبر اکرم6 گذشت به طوری‌که نقل شده حضرت فرمودند: «هیچ پیامبری مثل من اذیت و آزار نشد.»[2] حال این پیغمبر از دنیا رفته و چند روزی است که بدن او دفن شده و از او یک دختر به یادگار مانده است. مردم در سایه زحمات این رسول الهی از چه ذلتی به چه عزتی رسیده‌اند که کم‌بیش شنیده‌ایم. حضرت زهرا3 در همین خطبه بخشی را به توضیح همین مسأله اختصاص می‌دهند تا مردم مقداری آماده شوند و بفهمند با چه کسی مواجه‌اند.

از آن‌جا که ممکن بود بعدها عده‌ای بگویند که: «ما نمی‌دانستیم چه کسی مشغول سخن گفتن بود و فقط شنیدیم که خانمی از پشت پرده صحبت می‌کرد؛ لذا چندان اهمیتی ندادیم «حضرت، در این مقام، اول خودشان را معرفی می‌کنند و می‌فرمایند: «أَيُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا أَنِّي فَاطِمَةُ؛ ای مردم! بدانید چه کسی با شما سخن می‌گوید. یگانه یادگار پیغمبری که برای شما زحمات فراوانی کشید. کسی که بیشتر از هر کسی به هدف پدرش و به زحماتی که او کشید اهمیت می‌دهد و می‌خواهد راه او را دنبال کند.

او کسی است که پیامبر در طول عمرش به صورت‌های مختلف او را به شما معرفی کرد؛ تا آن جا که فرمود: «فاطمه پاره تن من است. اگر بر کسی غضب کند خدا بر او غضب خواهد کرد و اگر از کسی راضی باشد خدا از او راضی خواهد بود.»[3] امروز اوست که با شما سخن می‌گوید.

سپس می‌فرماید: من کسی هستم که حرف نادرست نمی‌زنم (هر چه می‌گویم عین واقعیت است) و کار بیهوده و گزاف انجام نمی‌دهم (کار من کاملا موافق حکمت و موافق دستور خدا و عقل است).

حضرت با این معرفی کاری کرد که اگر برفرض کسی هم آن‌جا بود که حضرت را نمی‌شناخت اعجابش برانگیخته شود و دست‌کم، انگیزه پیدا کند که درباره ایشان تحقیق کند. این بهترین راه برای اتمام حجت بر دیگران است.

 


[1] . زیارت جامعه، بحار الانوار، ج 99، ص 131.

[2] . بحارالانوار، ج39 ص55.

[3] . عیون أخبار الرضا7، ج‏2 ص 26.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: