وَ لَنِعْمَ الْمَعْزِيُّ إِلَيْهِ6، فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ، صَادِعاً بِالنِّذَارَةِ، مَائِلًا عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِكِينَ ضَارِباً ثَبَجَهُمْ، آخِذاً بِأَكْظَامِهِمْ، دَاعِياً إِلَى سَبِيلِ رَبِّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَة؛
یعنی: من خودم را به او نسبت دادم و این نسبت، عجب نسبت عالیای است! شما میدانید که این پیغمبر در انجام وظیفهاش هیچ کوتاهی نکرد. او بود که با زحمات خود، شما را از پستترین مراتب زندگی اجتماعی به اوج عزت و افتخار رساند. او پیامش را با بیم دادن توأم کرد.
در امر هدایت توجه دادن به عواقب وخیم کار نادرست بیشتر از ذکر منافعِ ترک آن کار مؤثر است. مثلاً برای جلوگیری از استعمال سیگار در جامعه میتوانند بگویند: «سیگار نکشید تا بدنتان سالمتر بماند و نشاط بیشتری داشته باشید.» این یک نوع تبلیغ است. نوع دیگر تبلیغ این است که بگویند: «از ضررهای استعمال سیگار ابتلا به سرطان، ناراحتی دستگاه تنفس و دستگاه گوارش است. «این روش دوم خیلی بیشتر مؤثر است. از اینرو پیغمبران همیشه به انذار اهمیت بسیار میدادهاند. این روش را «نذارهٔ» میگویند.
حضرت میفرمایند: پیغمبر اکرم وقتی پیامش را آشکار میکرد توأم با انذار و بیم دادن بود تا در مردم بیشتر اثر بگذارد و مبتلا نشوند به عواقب شومی که مشرکین به آن مبتلا شدند. او برای رساندن پیامش از انواع وسایل ممکن استفاده کرد. وقتی میخواهند کسی را به کاری تحریک کنند گاهی از پشت سر او را هل میدهند و گاهی از پیشرو لباسش را میکشند. پیغمبر از همه روشهای ممکن استفاده کرد و هیچ راهی را فروگذار نکرد. هر چه میتوانست تلاش کرد که شما را هدایت کند و از بدبختی نجات دهد. روش او همان روشی بود که قرآن به آن امر میفرماید. مردم را با حکمت (با مطالب یقینی قطعی) و با موعظه (پند و اندرز نیکو) دعوت میکرد به راهی که خدا برای او تعیین کرده بود.
این فرمایشات مقدمهای است برای اینکه مردم خدمات پیامبر را به یاد آورند و بدانند که پیغمبر چه حقی بر گردن آنها دارد و کسی که اکنون با آنها سخن میگوید کسی است که میخواهد آن راه را ادامه دهد و مردم را به آن راه ببرد و دلش میسوزد از اینکه مردم از مسیری که پیامبر به آنها نشان داده بود برگردند و آن هدایتی را که خدای متعال به وسیله پیامبرش به آنها عطا کرده بود فراموش کنند.