حضرت فاطمه3 میفرماید: «ایّها النّاس اعلموا انّی فاطمة و ابی محمّد6... لا اقول ما اقول غلطاً و لا افعل شططاً»[1]؛
«ای مردم! بدانید: من فاطمهام و پدرم محمّد6 است.. . گفتار و رفتارم جز حق نیست.»
سخن گفتن درباره شخصیت والایی که مدال «سیّدهٔ نساء العالمین» را از دست آخرین پیامبر الهی گرفته است، کاری بس دشوار مینماید.
شناخت زوایای شخصیت ملکوتی آن حضرت، از دو جهت مشکل است:
یکی؛ ژرفای شخصیت حضرت فاطمه3 است. و از آنجا که انسانهای الهی، مانند خورشید درخشندگی دارند؛ از این رو، همان گونه که به خورشید نمیتوان خیره شد، به خورشید وجود آنان نیز نمیتوان نگریست. به ناچار از آثار وجودی آنان میتوان به ابعادی از شخصیت شان پی برد.
و دوم؛ تلاش پیگیر و همه جانبه مخالفان و مخصوصاً حکام ظالم بنی امیّه، برای پوشاندن و مجهول نگاه داشتن جایگاه رفیع اهل بیت:، یکی دیگر از عواملی است که ما را از شناخت صحیح و بایسته آن حضرت باز داشته است.
البته به رغم همه این تلاشها، آن انوار الهی درخشندگی و تشعشع لازم را در افق معنوی داشته و دارند؛ چرا که:
﴿يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّـهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّـهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ﴾[2]
ابناثیر؛ از محققان و نویسندگان بنام اهل سنّت از اوزاعی نقل میکند:
از «واثلهٔ بن الاسقع» شنیدم که وقتی سر امام حسین7 را به شام آوردند، فردی شامی به آن حضرت و پدرش اهانت کرد. «واثله» از جا برخاست و گفت: سوگند به خدا! همواره علی، حسن، حسین و فاطمه را دوست میدارم بعد از آنکه از پیامبر خدا، در روزی که در خانه «امّ سلمه» ملاقاتش کردم، این جریان را مشاهده کردم که حسن آمد و پیامبر او را بر ران راست خود نشاند و حسین آمد، حضرت وی را بر ران چپ خود قرارداد و هردو را بوسید؛ سپس فاطمه آمد، پیامبر او را در مقابل خود نشانید، آنگاه علی را دعوت کرد و این آیه را خواند: ﴿إِنَّما يُريدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً﴾[3]
آنگاه ابن اثیر میگوید:
فضای رعب انگیزی که بنی امیّه ایجاد کرده بود، باعث شد، راویان و دانشمندان اسلامی نتوانند فضائل اهل بیت: را انتشار دهند و جایگاه رفیع آنان را بازگو نمایند. این عامل باعث گردید که بسیاری از فضایل اهل بیت: و امّ الفضایل، فاطمه زهرا3 بر ما پوشیده بماند. لیکن به شمّهای از آنچه که برخی از مفسّران اهل سنّت در فضایل حضرت فاطمه3 بدان اشاره کردهاند، میپردازیم.
در این مورد به سخنان سه مفسّر بزرگ؛ یعنی زمخشری در تفسیرکشّاف و فخر رازی در تفسیر کبیر و طبری در تفسیر جامع البیان فی تأویل القرآن بسنده میکنیم.
مطالبی را که این مفسّران با استفاده از آیات قرآنی درباره فاطمه زهرا3 و اهل بیت: متذکّر شدهاند، میتوان در قالب چند عنوان نقل کرد:
[1] . قسمتی از سخنان حضرت در خطبهای که در حضور مهاجرین و انصار در مسجد پیامبر اسلام6 ایراد شد.
[2] . سوره صف، آیه 8.
[3] . سوره احزاب، آیه 33.