«سرزمین عربستان مردمان دلیر و سخت جان دارد و این لازمهی سختی زندگی و موقعیت جغرافیایی است، حال اگر عصبیت جاهلی هم به این طبیعت ضمیمه شد، معلوم است که چه حوادث خونباری میآفریند.
از طرفی هر قبیله، زن و مال و جان دیگران را شکار قانونی خود میدانستند و از طرف دیگر، قبیلهی مورد تجاوز واقع شده هم، در انتقام، حاضر است حتی تمام افراد قبیلهی متجاوز را از دم تیغ بگذراند.
صحرانشینان میگفتند: خون را جز خون نمیشوید، و مهمترین حوادث از یک برخورد سادهی دو فرد از دو قبیله شروع میگشت و گاهی مانند جنگ «بسوس» چهل سال طول میکشید، تا وقتی که تقریبا مرد جنگجویی در دو قبیله باقی نمیماند!
یکی از بزرگترین مصیبتهای فرد بدوی آن بود که قبیلهای او را طرد یا خلع کند؛ بدین ترتیب وی دیگر منسوب به قبیلهای نبود و مورد حمایت قرار نمیگرفت و هیچ قدرت قانونی، پاسدار جان و مال او نبود و در نتیجه هر کس حق داشت او را بکشد یا به بردگی بگیرد و یا اموالش را غارت کند!»