borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد هفتم»
اقسام کفر

حضرت زهرا3 درباره علت این کارشان می‌فرمایند: برای این کارِ عجولانه چنین دلیل آوردید که: «می‌ترسیم با رحلت رسول خدا بین مسلمانان فتنه‌ای بر پا شود. برای جلوگیری از این فتنه باید جانشینی برای ایشان تعیین کنیم!» حضرت در این‌جا از آیه‌ای اقتباس می‌کنند که خیلی معنادار است؛ می‌فرمایند: ﴿أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرينَ﴾؛[1] این آیه به بعضی از منافقین اشاره دارد که فرار از فتنه را بهانه اعمال خود قرار داده بودند. خداوند در جواب آن‌ها می‌فرماید: «شما خود در فتنه هستید.» حضرت زهرا3 قبلا خطاب به آن‌ها فرمودند: «خار نفاق در شما ظاهر شد» و این‌جا می‌فرمایند: «جهنم بر کافران احاطه دارد».

البته باید بدانیم که معنای کفر همیشه انکار خدا و پیغمبر نیست. در قرآن کفر به معانی مختلفی به کار رفته است. در روایات هم آمده است که کفر بر پنج معناست:

معنای «کفر» از لحاظ فقهی، کلامی و اخلاقی متفاوت است.

یکی از مصادیق کافر کسی است که همه ضروریات اسلام یا بعضی از آن‌ها را انکار کند. این کفر در مقابل اسلام است. اما اگر کسی شهادتین را گفت و قبول کرد که هر چه را که پیامبر گرامی اسلام گفته‌اند حق است، چنین شخصی مسلمان است و همه احکام مسلمانان برای او بار می‌شود.

اسلامِ ظاهری، مربوط به اظهار شهادتین و تسلیم شدن در مقابل حکومت اسلامی است. اما ممکن است کسانی این اسلام را داشته باشند ولی مصداق این آیه باشند که می‌فرماید: ﴿وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‏ قُلُوبِكُمْ﴾.[2] این کفر در مقابل ایمان است.

کسی که ضروریات اسلام را قبول داشته باشد ولی با این‌که می‌داند خداوند حکمی را تشریع کرده است بگوید: «من این حکم را قبول ندارم!» چنین شخصی به معنای اول مسلمان است و هیچ ضرری به طهارتش نمی‌خورد. اما این اعتقاد او کفرِ در مقابل ایمان است، حتی اگر در دلش باشد و بر زبان نیاورد ﴿أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا﴾.[3] اثر این کفر در آخرت ظاهر می‌شود نه در دنیا.

نصاب ایمانی که باعث نجات از عذاب آخرت می‌شود پذیرفتن جمیع اموری است که خداوند نازل کرده است. انکار یکی از آن‌ها مثل انکار کل آن‌هاست؛
﴿وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ * أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا﴾.[4]

این نص قرآن است که اگر کسی بگوید: «بعضی از اسلام را قبول دارم و بعضی را قبول ندارم» کافر است؛ زیرا ملاک آنچه پذیرفته‌ایم این است که آن‌ها را پیغمبر از طرف خدا گفته است و چون این ملاک در همه آنچه خدا نازل کرده است وجود دارد، اگر کسی یک مورد را قبول نکرد، معلوم می‌شود که سایر موارد را هم، به پیروی از هوای نفس خودش قبول کرده است! از این‌رو قرآن می‌فرماید: أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا.

این کفر غیر از کفرِ در مقابل اسلام است. این کفر در مقابل ایمان است که آن ایمان باعث نجات در آخرت می‌شود. متأسفانه گاهی این دو اصطلاح با هم خلط می‌شوند. این دو اصطلاح دو معنا از پنج معنایی است که در روایات برای کفر ذکر شده است.

حضرت با این تعبیرات می‌خواهند در مردم شوک ایجاد کنند و آن‌ها را متوجه اعماق دلشان کنند، که ببینند هر چه خدا گفته و آن‌ها می‌دانند که خدا گفته، قبول دارند یا بعضی چیزهایی هست که می‌دانند خدا گفته اما نمی‌خواهند زیر بارش بروند، و بدانند که اگر این‌گونه باشند در واقع کافرند.[5]


 

 


[1] . سوره توبه، آیه 49.

[2] . سوره حجرات، آیه 14.

[3] . سوره نساء، آیه 151.

[4] . سوره نساء، آیه 150.

[5] . پایان گفتار آیت الله مصباح یزدی.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: