borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد هفتم»
بررسی نصوصی از رسول اكرم كه ناظر بر امامت علی است

یكی این است كه پیغمبر اكرم6 خطاب به اصحابش فرمود: «سَلِّمُوا عَلَى عَلِيٍّ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ»[1] به علی سلام بدهید به عنوان امارت مؤمنان و امیر المؤمنینی. این جمله مربوط به قضیّه‌ی غدیر است.

البته آن جمله‌ی حدیث غدیر را جداگانه ذكر می‌كنند. اهل تسنن این جمله را به صورت متواتر قبول ندارند. كاری كه علمای شیعه بعدها كرده‌اند همین بوده كه ثابت كنند این گونه احادیث متواترند.

كتاب‌هایی نظیر عبقات و الغدیر، كوشششان در این است كه ثابت كنند این احادیث متواترند.[2]

یكی دیگر جمله‌ای است كه باز از پیغمبر نقل كرده اند كه خطاب به علی7 فرمود: «انت الخلیفة بعدی»[3] . سیره‌ی ابن هشام كتابی است كه در قرن دوم نوشته شده. ولی اصل آن از ابن اسحاق است كه در اوایل قرن دوم می‌زیسته و ابن هشام كتاب او را تلخیص و تهذیب كرده است. از كتبی است كه مورد اعتماد اهل تسنن است. در آنجا دو قضیه را نقل می‌كند:

 


[1] . بحار، ج 28، ص 92، روایت 3.

[2] . در این دو كتاب، مخصوصا الغدیر، ناقلان حدیث غدیر طبقه به طبقه از قرن اول تا قرن چهاردهم ذكر شده‌اند. ابتدا شصت و چند نفر از طبقه‌ی صحابه‌ی پیغمبر را نام می‌برد (البته از كتب اهل تسنن) . بعد، از طبقه‌ی تابعین ذكر می‌كند كه از صحابه نقل كرده‌اند. اینها تقریبا مربوط به قرن اول می‌شوند. در قرون بعد نیز طبقه به طبقه نقل كرده است. مخصوصا كاری كه در الغدیر صورت گرفته این است كه از جنبه‌ی ادبی قضیه استفاده كرده و این، كار خیلی خوبی است. عبقات و كتاب‌های دیگر در این زمینه، بیشتر به نقل حدیثی تمسك كرده‌اند كه در هر قرنی چه كسانی نقل كرده‌اند ولی الغدیر از جنبه‌ی ادبی هم استفاده كرده است چون در هر عصری هر مطلبی كه در میان مردم وجود داشته باشد شعرا آن را منعكس می‌كنند. شعرا منعكس كننده‌ی آن چیزی هستند كه در زمان خودشان هست. می‌گوید اگر مسأله‌ی غدیر مسأله‌ای بود كه به قول آنها مثلا در قرن چهارم به وجود آمده بود، دیگر در قرون اول و دوم و سوم شعرا اینهمه شعر درباره‌اش نگفته بودند. در هر قرنی ما می‌بینیم مسأله‌ی غدیر جزء ادبیات آن قرن است. بنابراین چگونه می‌توانیم این حدیث را انكار كنیم. و این، از نظر تاریخی روش خوبی است. ما خیلی از اوقات برای اثبات وجود موضوعی در تاریخ، می‌رویم سراغ ادبا. می‌بینیم در هر قرنی همه‌ی ادبا این موضوع را منعكس كرده‌اند. معلوم می‌شود كه این، در زمان آنها فكر موجودی بوده است. عبقات نیز گاهی برای یك حدیث یك كتاب نوشته است كه در آن راویان آن حدیث را ذكر كرده و اینكه آیا این راوی درست است یا نادرست، فلان كس گفته درست است و. . . یك شاخه‌ی درخت پرشجری درست كرده كه اصلا انسان حیرت می‌كند از اینهمه تتبّعی كه این مرد داشته است.

[3] . بحار، ج 39، ص 352، روایت 26، با این عبارت: «انْتَ الْخَلیفَة فی امَّتی».

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: