قرآن در آیه دیگرى مؤمنان را مخاطب قرار میدهد و بعد از دعوت به تقوا، به آنها دستور میدهد که (همواره) با صادقان و راستگویان همراه باشند، تا گرفتار انحراف نشوند: «اى کسانى که ایمان آوردهاید از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و با صادقان و راستگویان باشید»[1] در اینکه منظور از «صادقین» در این آیه چه کسانى است، تفسیرهاى مختلفى وجود دارد:
بعضى احتمال داده اند که منظور از صادقین، شخص پیامبر6 است، و این آیه منحصر به زمان او است در حالى که واضح است این آیه مانند سایر خطابات قرآن عام است و تمام مؤمنان را در هر عصر و زمان و مکانى فرا میگیرد.
بعضى دیگر گفتهاند؛ که «مَعَ» در اینجا به معنى «مِن» است، یعنى: شما از جمله صادقان و راستگویان باشید! در حالى که هیچ ضرورتى براى این گونه تأویلها و توجیهها وجود ندارد؛ و اصولا معلوم نیست در ادبیات عرب و کلمات ادباء «مَعَ» به معنى «مِن» به کار رفته باشد.
طبق ظاهر آیه همه مسلمانان موظفند که در هر عصر و زمانى در خط صادقان و همراه آنان باشند، و از آن معلوم میشود که در هر عصر و زمان، صادق یا صادقانى وجود دارند که مردم باید براى پیمودن راه تقوا و پرهیزگارى با آنان باشند.
بهتر این است که براى فهم معنى صادقان، به خود قرآن باز گردیم و ببینیم که چه اوصافى را براى صادقان بیان کرده است. در یک جا میفرماید: «مؤمنان (واقعى) تنهاکسانى هستند که به خدا و پیامبرش ایمان آوردهاند، سپس شک و تردیدى به خود راه نداده و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کردهاند؛ آنها راستگویان هستند». [2]
در این آیه صدق؛ به صورت مجموعهاى از ایمان و عمل، که خالى از هرگونه شک و تردید و تخلّف باشد، معرفى شده است.
در آیه 177 سوره «بقره» بعد از آن که حقیقت نیکوکارى را در ایمان به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتب آسمانى و پیامبران و همچنین انفاق مال در راه خدا و در طریق نجات مستضعفان و بردگان و نیز برپاداشتن نماز و دادن زکات و وفاى به عهد و صبر و شکیبایى و استقامت در برابر مشکلات و در هنگام جهاد ذکر میکند، میافزاید: «اینها کسانى هستند که راست میگویند».
به این ترتیب نشانه اصلى صادقان، ایمان کامل به همه مقدّسات و اطاعت فرمان خدا در تمام زمینه ها، مخصوصاً نماز و زکات و انفاق و استقامت در جهاد و در مقابل مشکلات ذکر کرده است.[3]
از مجموع این آیات و همچنین از اطلاق آیه مورد بحث، که بودن با صادقان را بدون هیچ قید و شرطى ذکر میکند، نتیجه میگیریم که مسلمانان موظفند با کسانى باشند که از نظر ایمان و تقوا در اعلا درجه، و همچنین از نظر علم و عمل و استقامت و جهاد در بالاترین سطح باشند. دقت کنید که آیه نمىگوید در زمره صادقان باشید بلکه میگوید همراه آنها و در مسیر پرهیزگارى باشید. (این نشان میدهد که منظور مرحلهاى بالاتر از مراحلى است که مردم به آن میرسند، و روشنترین مصداق این معنى، معصوماناند. این از یک سو.
از سوى دیگر دستور به همراه بودن با صادقان به طور مطلق، و جدا نشدن از آنان بدون هیچ قید و شرط، قرینه دیگرى بر معصوم بودن آنها است؛ زیرا پیروى بى قید و شرط جز در مورد معصومان معنى ندارد. (دقت کنید)
جالب اینکه فخر رازى بعد از ذکر مقدماتى در مورد آیه، و اشاره به این نکته که آیه میگوید: «کسى که ممکن الخطا است باید اقتدا به کسى کند که معصوم است، و معصومین کسانى هستند که خداوند متعال آنان را صادقان نام نهاده، پس این آیه دلالت میکند بر اینکه افراد جایزالخطا، واجب است که با معصومان از خطا همراه باشند، تا معصومان از خطا، مانع خطاى ممکن الخطاها شوند، و این معنى در هر زمانى ثابت است. بنابراین در هر زمانى باید معصومى وجود داشته باشد!
سپس میافزاید: ما قبول داریم که در هر زمانى باید معصومى باشد ولى میگوییم معصوم مجموع اُمّت است! در حالى که شما (شیعیان) میگویید معصوم تنها یک نفر است». [4]
فخر رازى با توجه به مضمون روشن آیه نتوانسته است دلالت آن را بر وجود معصوم در هر عصر و زمانى انکار کند، ولى براى اینکه عقیده پیروان مکتب اهلبیت: را نپذیرد، سخن از معصوم بودن جمیع امت، یا به تعبیر دیگر اجماع امت به میان آورده است، در حالى که اولا: مسائل اجماعى که جمیع امت در آن متفق اند مسائل محدودى است؛ و حال آنکه همراه با صادقان بودن یک وظیفه عام است و همه شرایط را در بر میگیرد. (دقت کنید)
ثانیاً: هیچ عرب زبانى به هنگام نزول این آیه از کلمه صادقین چنین برداشتى (دلالت کلمه صادقین بر مجموع امّت) نداشته است، پس چگونه میتوان آن را بر این معنى حمل کرد؟ بهتر این است که اعتراف کنیم در هر عصر و زمانى، فرد صادقى که هیچ خطا و خلاف و اشتباهى در سخنان او نیست وجود دارد و ما باید پیرو او باشیم!
در اینجا سؤالى پیش میآید و آن اینکه؛ کلمه صادقین جمع است پس باید در هر عصر و زمانى چند معصوم وجود داشته باشد، و این معنى با عقیده پیروان مکتب اهلبیت: سازگار نیست.
پاسخ این سؤال با توجّه به یک نکته روشن میشود، و آن اینکه این جمع میتواند اشاره به مجموع زمانها باشد؛ زیرا صادقان در مجموع زمانها جماعتى را تشکیل میدهند. درست مثل اینکه گفته شود مردم هر زمان باید پیرو انبیاء و پیامبران الهى باشند، مفهوم این سخن آن نیست که در هر زمان پیامبران متعددى وجود دارند؛ بلکه منظور این است که هر گروهى پیرو پیامبر زمان خود گردند. یا اینکه گفته شود مردم باید تکالیف خود را از علماء و مراجع تقلید بگیرند، یعنى: هر کس باید پیرو عالم و مرجع تقلید زمان خود باشد.
شاهد گویاى این موضوع آن است که در عصر پیامبر6 جز او کسى که واجب الاطاعه باشد وجود نداشت، در حالى که آیه فوق به طور قطع شامل زمان او هم میشود. بنابراین روشن است که منظور جمع در یک زمان نیست، بلکه منظور آیه از همراهى صادقین در مجموعه زمانها است.
این تحلیل از منظر خود آیه ارائه شد، امّا از نظر روایات اسلامى، بسیارى از مفسّران و محدثان اهل سنت از ابن عباس نقل کردهاند که آیه فوق درباره على بن ابیطالب7 است.
از جمله علامه ثعلبى در تفسیر خود نقل میکند که ابن عباس در تفسیر این آیه گفت: «مَعَ الصّادِقینَ یَعْنى مَعَ عَلِىِ بْنِ اَبیطالِب وَ اَصْحابِهِ». [5]
همچنین علامه گنجى در کفایهٔ الطالب و علامه سبط بن الجوزى در تذکره، از گروهى از علماء چنین نقل میکند: «قالَ عُلَماءُ السِیَر، مَعْناهُ كونُوا مَعَ عَلِى7 وَ اَهْلِ بَیْتِهِ، قالَ ابْنُ عَباس عَلىٌّ سَیِدُ الصّادِقینَ»: «علماى سیره (علماى تاریخ پیامبر) گفتهاند: معناى این آیه آن است که با على7 و خاندانش همراه باشید، ابن عباس میافزاید: على7 سید و سرور صادقان است». [6]
در روایات متعدّدى که از طرق اهل بیت به ما رسیده نیز بر این معنى تأکید
شده است.
از جمله در روایتى از جابر بن عبدالله انصارى از امام محمّد باقر7 میخوانیم که در تفسیر آیه ﴿وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ﴾ فرمود: «أَى آلُ مُحَمَّد». [7] و در روایات دیگرى که برید بن معاویه از همان امام7 نقل کرده است، در تفسیر این آیه میخوانیم: «مقصود مائیم».[8]
در تفسیر برهان از کتاب نهج البیان نقل میکند: «روایت شده است که از پیامبر6 درباره صادقین سؤال شد، فرمود: آنها على و فاطمه و حسن و حسین8 و فرزندان معصوم آنها تا قیامتاند».[9]
بدیهى است تمام این روایات در واقع براى بیان مصداق است، و با کلّیت مفهوم آیه منافات ندارد چرا که شخص پیامبر6را درجه اوّل شامل میشود، و بعد امامان معصوم: را در هر عصر و زمان.
به این ترتیب آیه فوق هم مسأله ولایت عامه را ثابت میکند و هم ولایت خاصه را.
[1] . ﴿یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اِتَقُوا اللهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ﴾ سوره توبه، آیه 119.
[2]. سوره حجرات، آیه 15.
[3]. نظیر همین معنى در آیه 8 سوره حشر نیز آمده است.
[4] . تفسیر فخر رازى، جلد 16، صفحه 221.
[5] . احقاق الحق، جلد 3، صفحه 297.
[6] . همان مدرک.
[7] . نور الثقلین، جلد 2، صفحه 280 حدیث 392.
[8] . همان مدرک، حدیث 393.
[9] . تفسیر برهان، جلد 2، صفحه 170.