رحلت پیامبر، گروهی را در سکوت فرو برد و چنانکه حضرتش پیش بینی کرده بود جمعی را نیز به تلاشهای مرموز و مخفیانه وا داشت. کسانی که از روزهای شدت یافتن بیماری پیامبر و احتمال درگذشت ایشان در پی این بیماری، نیاتی برای دستیابی به قدرت در دل داشتند، بی درنگ پس از شنیدن این خبر و هنگامی که هنوز علی7، فضل بن عباس و تنی چند سرگرم تجهیز پیکر پاک رسول خدا6 برای دفن بودند، دست به کار شدند. اینان بی توجه به همه آنچه رسول اکرم6 فرموده بود به شور نشستند تا شاید پیروان آخرین برگزیده خدا را از بیراهه روی و بی رهبری برهانند. چه به ادعای ایشان آن حضرت رهبری برای امتش برنگزیده یا به پیروی فردی سفارش کرده که محبوبیتی در میان قوم خود نداشته و از عهده کار رهبری برنمیآمده است.[1]
[1] . الطبقات، ج 2، ص 271 و 272؛ ابن کثیر، ج 5، ص 243/ حلبی، ج 3، ص 390 و 391.