فاطمه دختر رسول الله6 سید نساء العالمین آخرین دختر حضرت خدیجه بنت خویلد3 و پیامبر6 بود.[1]
در کتابهای اهل تسنن در کوچکتر بودن حضرت زهرا و رقیه خواهر آن حضرت اختلاف نظر است، لکن ابن عبد البر، ابن اثیر و عسقلانی معتقدند که آن حضرت خردسالترین دختران پیامبر6 بود[2]. آن حضرت در سن 41 سالگی رسول خدا در مکه به دنیا آمد و در تاریخ ولادتش میان صاحبان کتابها اختلاف نظراست، لکن این سال صحیحتر است.[3]
فاطمه3 مکنّا به «ام ابیها»[4] و ملقّب به «زهراء» بود[5]
رسول خدا6، فاطمه3 را در اوایل محرم سال دوم پس از هجرت، پس از جنگ احد به ازدواج علی بن ابیطالب7 در آوردند. نیز گفته شده است که ازدواج آن دو چهار ماه ونیم پس از ازدواج پیامبر6 با عایشه بود. سن مبارکش هنگام ازدواج پانزده سال و پنج ماه و سن علی بیست و یکسال و پنج ماه بود[6] علی7 مالی نداشت و مهریه فاطمه3 به پیشنهاد رسول خدا6 زره علی بن ابی طالب بود که پیامبر از غنائم جنگ بدر به او بخشیده بود، پس حضرت علی7 زره خود را صَداق فاطمه3 قرار داد که حدود 480 درهم ارزش داشت و پـیامبر6 فرمود که با یک سوم بهای آن عطریات خریداری شود.[7]
ابن اثیر نقل میکند که فاطمه3 گریست، رسول الله6 فرمود: «مَا لَكِ تَبْكِينَ يَا فَاطِمَةُ! فَوَ اللَّـهِ لَقَدْ أَنْكَحْتُكِ أَكْثَرَهُمْ عِلْماً وَ أَفْضَلَهُمْ حِلْماً وَ أَوَّلَهُمْ سِلْماً»[8]: چرا گریه میکنی! به خدا قسم ترا به ازدواج فردی درآوردم که از همه عالمتر و صبورتر است و اول فردی است که اسلام آورد. رسول خدا6 برای ایشان دعا فرمود: «اللَّهُمَّ بَارِكْ فِيهِمَا وَ بَارِكْ عَلَيْهِمَا وَ بَارِكْ لَهُمَا فِي نَسْلَيْهِمَا»[9] بار خدایا! در میانشان برکت ده و بر آنها برکت نازل فرما و در نسل ایشان برکت بده. رسولخدا6 به فاطمه3 فرمود: جز این نمیخواستم که تو را به بهترین اهلم (فرد از خانوادهام) مزدوج کنم[10].
ابن ابی الحدید مینویسد: ازدواج علی با فاطمه زمانی رخ داد که خداوند به شهادت ملائکه آنها را به عقد یکدیگر درآورد[11]
ثمره این پیوند حسن، حسین، ام کلثوم و زینب: بودند[12] و علی7 هرگز در حیات فاطمه3 ازدواج دیگری نکرد[13]. نسل رسول خدا6 فقط از طریق فاطمه3 است.[14]
[1] . کاتب واقدی، الطبقات الکبری، ج 8 ، ص19.
[2] . ابن عبدالبر، 1415ق: الاستیعاب، ج 4، ص448؛ ابن اثیرجزری، 1415ق: اسدالعابه، ج7، ص216؛ ابنحجر عسقلانی، 1415ق: الاصابه، ج8 ، ص262.
[3] . همان.
[4] . ابن اثیر جزری، 1415ق: اسدالغابه، ج 7، ص 216.
[5] . ابنحجر عسقلانی، 1415ق: الاصابه، ج 8 ، ص 262.
[6] . ابن عبدالبر، 1415ق: الطبقات الکبری، ج 4، ص 448؛ ابن اثیرجزری، 1415ق: اسدالغابه، ج7، ص216؛ ابنحجر عسقلانی، 1415ق: الاصابه، ج 8 ، ص 262.
[7] . کاتب واقدی، الطبقات الکبری، ج 8 ، صص 22 ـ 20؛ ابن عبدالبر، 1415ق: ج4، ص 448؛ ابن اثیرجزری، 1415 ق: اسدالغابه، ج 7، ص 216؛ ابنحجر عسقلانی، 1415 ق: الاصابه، ج 8 ، ص 263.
[8] . ابن اثیر جزری، 1415 ق: اسدالغابه، ج 7، ص 216.
[9] . همان، ص 217؛ ابنحجر عسقلانی، 1415ق: الاصابه، ج 8 ، ص 265.
[10] . کاتب واقدی، الطبقات الکبری، ج 8 ، ص 24.
[11] . ابن ابی الحدید، 1383ق: شرح نهجالبلاغه، ج 9، ص 139.
[12] . کاتب واقدی، الطبقات الکبری، ج 8 ، ص 26؛ ابن عبدالبر، 1415ق: ج 4، ص 448.
[13] . ابن عبدالبر، همان.
[14] . ابنحجر عسقلانی، 1415ق: الاصابه، ج 8 ، ص 263.