با بیعت مردم با ابوبکر کارتعیین زمامدار به ظاهر پایان یافت. اما از آن زمان تا حال و آینده این پرسش باقی است که چرا در چنان مجلس مشورتی که سرنوشت مسلمانان تعیین میشد، خاندان حضرت محمد6 را در زمره مشاوران به حساب نیاوردند؟ برای آشوبگران سقیفه کاملا هویدا بود که فرا خوانی خاندان پیامبراکرم6 به آن مجلس، مانع از پیشبرد اهداف آنان است. زیرا در آن صورت ایشان حقایقی از فرمایشهای رسول اکرم6 را که گویای منزلت خود بود به یاد مردم میآوردند و توطئهها خنثی میشد. به همین منظور بازیگران سقیفه برای این کار بهترین زمان ممکن را انتخاب کردند تا اهل بیت به موجب اشتغال به مراسم تجهیز پیامبر6 فرصت حضور نیابند.
این پرسش که چرا در سقیفه خاندان وحی را به شور نطلبیدند درهمان زمان نیز از سوی برخی مطرح شد. اما پاسخی که از طرف گردانندگان حکومت ارائه میشد این بود که این حرکت تصمیمی از پیش طراحی شده نبود، بلکه ناخواسته و به یکباره اتخاذ شده است.
صمیمیترین یار ابوبکر، یعنی خلیفه دوم، بعدها گفت: انتخاب ابوبکربرای زمامداری کاری ناخواسته و نا اندیشیده بود که خودجوش پیش آمد، اما خداوند آثار زیانبار احتمالی آن را پیشگیریکرد.[1] او این سخن را پس از وقتی بیان کرد که این زمزمه درمیان مردم رواج یافته بود که: اگر خلافت برای ابوبکر به تعیین پیامبر6 نبوده و با رای تنی چند از افراد، استوار شده است پس هم اینک نیز مردم حق دارند با رایی به مراتب افزون تر، دیگری را به زمامداری برگزینند.
[1] . سیره ابن هشام، ج 4، ص 308؛ تاریخ طبری، ج 3، ص 205.