در سومین آیه سخن از وجوب اطاعت خدا و رسول و أُولُوالأَمْر است و میفرماید:
﴿أَطيعُوا اللَّـهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ [1]
واجب بودن اطاعت خداوند و پیامبر6 معلوم و روشن است، اما اینکه منظور از أُولى الأَمْر چه کسانى هستند که اطاعت آنها هم ردیف اطاعت خدا و پیامبر6 شمرده شده است در میان مفسران گفتگو است.
مفسران و علماى شیعه و پیروان مکتب اهل بیت: همگى اتفاق نظر دارند که منظور از اولى الامر امامان معصوم: است که رهبران جامعه اسلامى در تمام شئون زندگى و حیاتاند، و غیر آنها را شامل نمىشود؛ چرا که اطاعت بى قید و شرط که در آیه شریفه آمده، و هم ردیف اطاعت خدا و پیامبر6 شمرده شده است، تنها درباره معصومان تصور میشود، و اما کسان دیگرى که اطاعت آنها لازم است همواره محدود به حدود و مقیّد به قیودى است، و هرگز اطاعت مطلق در مورد آنها وجود ندارد و این مسأله واضح است.
این در حالى است که مفسران و علماى اهل سنّت، در معنى اولى الامر اختلاف زیادى دارند، بعضى آن را به معنى صحابه، و بعضى به معنى فرماندهان لشگر و بعضى به خلفاى چهارگانه تفسیر کردهاند.
آنها هیچ دلیل روشنى براى این تفسیرهاى سه گانه بیان نکردهاند.
جمع دیگرى، اولى الامر را به معنى علما و دانشمندان قلمداد کردهاند، و به آیه شریفه 83 سوره «نساء» استناد نمودهاند: «و هنگامى که خبرى امید بخش یا نگران کننده به آنها برسد، (بدون تحقیق،) آن را شایع میسازند؛ در حالى که اگر آن را به پیامبر و پیشوایانشان باز گردانند، کسانى که قدرت تشخیص کافى دارند، از ریشههاى مسائل آگاه خواهند شد».[2]
ولى با توجه به اینکه آیه مورد بحث درباره اطاعت بدون قید و شرط است، و آیه 83 سوره نساء درباره سؤال و تحقیق است، دو مطلب مختلف را بیان میکند و هرگز نمىتوان هر دو را به یک معنى دانست، تحقیق و سؤال از عالم مطلبى است، و اطاعت بى قید و شرط از اولى الامر مطلبى دیگر، دومى جز درباره معصومان تصوّر نمىشود، ولى اوّلى مفهومى گسترده دارد.
بعضى از مفسّران اهل سنّت احتمال پنجمى در اینجا دادهاند که منظور از اولى الامر مجموع نمایندگان عموم قشرهاى مردم و حکّام و زمامداران و علماء و صاحب منصبان در تمام شئون زندگى مردم هستند. به تعبیر دیگر منظور جماعت اهل حلّ و عقد است که هرگاه آنها بر چیزى اتفاق کنند اطاعت آنها بى قید و شرط واجب است.[3]
این مجموعه در مسائلى که نصى از طرف شارع مقدس در آن نرسیده است واجب الاطاعه اند و میتوان گفت مجموعه آنها معصوم هستند، و لذا امر به اطاعت بى قید و شرط از آنها شده است.[4]
به این ترتیب نامبرده (نویسنده تفسیر المنار) اولى الامر را مجموعهاى از علما و دانشمندان و اهل حل و عقد میداند که پنج شرط در آنها جمع باشد:
1ـ مسلمان بودن 2ـ عدم مخالفت با سنت 3ـ عدم اجبار در اظهار عقیده 4ـ اظهار نظر در خصوص ما لا نصّ فیه 5ـ اتفاق نظر داشتن، و چنین مجموعه اى را معصوم میشمرد.
آیا به راستى منظور از «اولى الامر» در آیه شریفه همین است؟ و آیا به راستى اهل عرف و اصحاب پیامبر6 هنگامى که این آیه را میشنیدند چنین معنایى استفاده میکردند؟! و یا این معنى با تکلف فراوان بر آیه تحمیل شده، تا مبادا تفسیر آیه از مسأله حقّانیت امامان معصوم7 که شیعه به آن معتقد است سر درآورد؟!
ظاهراً ریشه سخن نویسنده المنار از کلام فخر رازى گرفته شده است که میگوید: آیه ﴿أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ نزد ما دلالت بر این دارد که اجماع امت حجت است!
چرا که خداوند متعال به اطاعت اولى الامر به طور قطع (بى قید و شرط) امر فرموده است، و هر کس که خداوند این گونه امر به اطاعتش کند باید معصوم از خطا باشد. زیرا اگر معصوم نباشد احیاناً خطا میکند؛ و در این صورت از یک سو عمل کردن به فرمان او واجب است، و از سوى دیگر به خاطر خطا بودن حرام و لازمه آن اجتماع امر و نهى در فعل واحد و به عنوان واحد است، و چنین چیزى محال است. پس از اینجا روشن میشود که امر مطلق به اطاعت اولى الامر دلیل بر معصوم بودن او است.
سپس میافزاید: این معصوم یا مجموع امت است یا بعضى از امت اسلامى، و احتمال دوم قابل قبول نیست؛ زیرا ما باید آن بعض را بشناسیم و به او دسترسى داشته باشیم و از وى استفاده کنیم؛ در حالى که در این زمان از شناخت امام معصوم و دسترسى به او و استفاده از وى عاجزیم. بنابراین معصومى که امر به اطاعت بى قید و شرط او شده فرد یا گروه خاصّى نیست و طبعاً باید منظور اجماع امّت باشد.[5]
آنچه فخر رازى، نویسنده المنار و امثال آنها را در تنگنا قرار داده که آیه را چنین تفسیر کنند، تفسیرى که به یقین هیچ یک از صحابه و یاران رسول خدا6 به هنگام نزول آیه از آن چنین مطلبى را نمىفهمیدند، همان پیش داورىهایى است که مانع میشود از اینکه مفهوم آیه را در مورد امامان معصوم اهل بیت7 جستجو کنند. از یک سو دلالت آیه بر معصوم بودن اولى الامر معلوم است، و از سوى دیگر بنا نیست شخصى را به عنوان امام معصوم بپذیرند. لذا به سراغ تفسیرى میروند که هیچ گاه صحابه پیامبر6 به هنگام شنیدن آیه چنان چیزى را از آن نمىفهمیدند.
و از همه تفسیرها عجیبتر تفسیرى است که بعضى از مفسّران اهل سنت برگزیده اند و میگویند: «منظور از اولى الامر حکّام و امراء و شاهان اند! و هر حاکمى بر مسلمانان حکومت کند، عادل باشد یا ظالم، در مسیر صحیح باشد یا منحرف، دستور به اطاعت خدا دهد یا به معصیت و نافرمانى او، باید از او پیروى کرد».[6]
پیامبر6 فرمود: «گوش به فرمان آنها باشید و اطاعت کنید»![7]
در حدیث دیگرى در همان کتاب از ابوذر نقل شده که گفت: «إِنَّ خَلِیلى اَوْصانى اَنْ اَسْمَعَ وَ اَطیعَ وَ اِنْ كانَ عَبْداً مُجَدَّعُ الاَطرافَ»: «دوست من (رسول خدا) به من سفارش کرده است که بشنوم و اطاعت کنم (فرمان امیران و حاکمان را) هر چند بریده دست و یا پا بریده باشد»![8]
به یقین ساحت مقدّس پیامبر بزرگ اسلام6 پاکتر از آن است که چنین دستورى بر خلاف منطق عقل و شرع بدهد، در حالى که از خود آن حضرت نقل شده است؛ که اطاعت مخلوق، در معصیت خالق جایز نیست و بهترین دلیل بر ساختگى بودن این گونه احادیث، آن است که خود ابوذر که این حدیث از او نقل شده به گواهى تاریخ در زندگیش هرگز چنین نکرد، و حتى در راه مبارزه با انحراف امیران و حاکمان وقت، جان خود را از دست داد!
به هر حال پر واضح است که مقام پیامبر6 بالاتر از این گفتگوها است، و هیچ انسان عاقلى نمىتواند چنین سخنى را بر زبان براند که حاکم واجب الاطاعهٔ است در هر کارى که بکند و هر سخنى بگوید و هر کسى که باشد؛ مخصوصاً با توجه به اینکه این حدیث، در میان همه علماى اسلام اعم از شیعه و اهل سنت معروف است که: «لَا طَاعَةَ لِـمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْـخَالِقِ»: «اطاعت از مخلوق در معصیت خالق جایز نیست».[9] «وَ لا طاعَةَ لِبَشَر فى مَعْصِیَةِ اللهِ».[10]
به این ترتیب نتیجه میگیریم که روشنترین تفسیر براى آیه، همان اطاعت امامان معصوم: است.
در اینجا دو سؤل باقى میماند که باید به تحلیل آن پرداخت:
1ـ اگر أُولى الأَمْر، امام معصوم است این مفهوم با کلمه اُولى ـ که به معنى جمع است ـ سازگار نیست. زیرا به اعتقاد شیعه، امام معصوم در هر زمان بیش از یک نفر نیست.
پاسخ این سؤال در بحثهاى گذشته به خوبى روشن شد؛ زیرا درست است که امام معصوم در هر زمان یک نفر است، ولى با توجه به عمومیت آیه نسبت به تمام زمان ها، امامان معصوم: در مجموع گروهى را تشکیل میدهند، و شبیه این معنى در کلمات عرب فراوان است. مثلا وقتى میگوئیم: «وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ» «سلام بر شما و بر ارواح و اجساد شما باد» هرگز بر این سلام نمىتوان ایراد گرفت که هر انسانى یک روح و یک جسم بیشتر ندارد؛ به این بهانه که در اینجا ارواح و اجساد به صورت جمع گفته شده است؛ زیرا در جواب گفته میشود که این جمع ناظر به مجموع است.
بنابراین گر چه پیامبر6 در هر زمان یک جانشین معصوم دارد ولى در مجموعه زمان ها، وجود آنها متعدّد است و باید واژه جمع در آن به کار رود.
2ـ سؤال دیگر اینکه امام معصوم در زمان پیامبر6 وجود نداشته، پس چگونه فرمان به اطاعت از وى داده شده است.
پاسخ این سؤال نیز همان بحثى است که در بالا مطرح شد و آن اینکه اگر این آیه تنها ناظر به زمان پیامبر6 بود چنین مشکلى پیش میآمد؛ ولى با توجه به اینکه یک دستور کلى براى همه مسلمین تا دامنه قیامت است مشکلى پیش نمىآید. اُوُلِىالامر در عصر رسول الله، خود او بود و در اعصار دیگر امامان معصوم هستند مثل اینکه گفته شود وظیفه مسلمانان است که از پیامبر6 و جانشینان او اطاعت کنند. مفهوم این سخن آن نیست که جانشینان او باید در عصر او باشند.
این سخن را با اشاره فشرده اى به احادیثى که در کتب شیعه و اهل سنت، در ذیل این آیه آمده و آن را به على7 و سایر ائمه معصومین: نسبت داده است پایان میدهیم:
شیخ سلیمان قندوزى حنفى، در کتاب ینابیع المودهٔ از تفسیر مجاهد نقل میکند که آیه ﴿أَطيعُوا اللَّـهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾: «اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر (خدا) و پیشوایان (معصوم) خود را.»[11] درباره امام على7 در آن هنگام که پیامبر6 او را در زمان جنگ تبوک جانشین خود در مدینه قرار داد، نازل شده است.
و نیز از حضرت على7 نقل میکند که در گفتگویى که با مهاجران و انصار داشت، با این آیه در برابر آنان استدلال کرد؛ و مهاجران و انصار، ایرادى بر او نگرفتند.[12]
از حاکم حسکانى در شواهد التنزیل ذیل آیه ﴿أَطيعُوا اللَّـهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ نقل شده است که من (على7 از پیامبر6 پرسیدم: «يَا نَبِيَّ اللَّـهِ مَنْ هُمْ؟ قَالَ: أَنْتَ أَوَّلُهُم»: «اى پیامبر خدا! آنها کیستند؟ فرمود: تو نخستین آنها هستى.[13]
روایات زیاد دیگرى از طرق ائمه طاهرین: در تفسیر این آیه ـ که راجع به امامان معصوم:باشد ـ نقل شده که بالغ بر دهها روایت میشود، و در همه آنها آمده است که «اولى الامر» امامان معصوم هستند. [14]
[1] . سوره نساء، آیه 59.
[2] . ﴿وَ اِذا جائَهُمْ اَمْرٌ مِنَ الاَمْنِ اَوِ الْخَوْفِ اَذاعُوا بِه وَلَوْ رَدُّوهُ اِلَى الرَّسُولِ وَ اِلى اُولِى الاَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَذینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ﴾: تفسیر فخر رازی، جلد 10، صفحه 144.
[3] . (مشروط به اینکه آنها از ما باشند چون «مِنْکُمْ» در آیه شریفه چنین شرطى را ذکر کرده، و مخالفت با سنت رسول اکرم6 ننمایند، و نیز در بحثهاى خود تحت فشار اجبار نباشند، و اتفاق نظر داشته باشند و آن مسأله از مسائل عامه باشد)..
[4] . تفسیر المنار، جلد 5، صفحه 181.
[5] . تفسیر فخر رازى، جلد 10، صفحه 144.
[6] . چنانکه در تفسیر المنار در اشاره سربسته اى میگوید: «وَبَعْضُهُمْ اَطْلَقَ فى الْحُکّامِ فَاَوْجَبُوا طاعَةَ کُلِّ حاکِم»: «بعضى آیه را ناظر به اطاعت تمام حاکمان میدانند و اطاعت آنها را واجب میشمرند».
و باز از آن هم عجیب تر روایات مشکوک و مجعولى است که براى اثبات این تفسیر به پیامبر اکرم6 نسبت دادهاند. مثل اینکه رسول اکرم6 در جواب سؤال یزید جعفى که عرض کرد: «اى پیامبر خدا اگر حاکمانى بر ما مسلط شدند که حق خود را از ما بگیرند و حق ما را به ما ندهند چه کنیم؟ ... «تفسیر المنار، جلد 5، صفحه 181.
[7] . صحیح مسلم، جلد سوم، کتاب الاماره، (باب طاعهٔ الامراء و إِنْ مَنَعُوا الحقوق، صفحه 474).
[8] . همان مدرک، باب وجوب طاعهٔ الامراء ...، صفحه 1467 (بعضى مُجدَّعُ الاطراف را به معنى کسى که در خانواده پست و آلودهاى متولد شده تفسیر کردهاند).
[9] . نهج البلاغه، کلمات قصار، جمله 165.
[10] . الدر المنثور، جلد 2، صفحه 177.
[11] . سوره نساء، آیه 59.
[12] . ینابیع المودهٔ، صفحه 114 و 115 و 116.
[13] . شواهد التنزیل، جلد 1، صفحه 148، طبع بیروت.
[14] . برای اطلاع بیشتر به تفسیر برهان، جلد اول صفحه 381 ـ 387 و تفسیر کنز الدقائق جلد سوم صفحه 437 ـ 452 مراجعه کنید.