بیچاره کسی است که عاق پدر یا مادر باشد. نه در دنیا خیر میبیند و نه در آخرت. یک لقمه نانی به دل خوش از گلوی او فرونمیرود. و یک شربت آبی گوارا به کام او نمیرسد. و جمیع آیات و اخبار بیشماریکه در خصوص ذم قطع رحم وارد شده استبه مذمت آن نیز دلالت میکند. حق ـ سبحانه و تعالی ـ میفرماید:
«حکم فرمود پروردگار به اینکه جز او را پرستش مکن و بندگیننمای. و نسبت به پدر و مادر احسان و نیکی به جای آور، چنانچه یکی از ایشان یا هر دودر نزد تو به سن پیری برسند، اف بر روی ایشان مگوی. و چنانچه از تو چیزی خواهشنمایند ایشان را رد مکن. و با ایشان سخن شایسته گوی.»[1]
و از حضرت پیغمبر6 مروی است که: «زنهار! حذر کنید ازعقوق پدر و مادر، به درستی که: بوی بهشت از هزار ساله راه شنیده میشود، و با وجوداین نمیشنود آن را کسی که عاق باشد. و نه کسی که قطع رحم کرده باشد. و نه پیرزناکار. و نه کسی که از راه تکبر جامه خود را بکشد.» [2]
و فرمود: «هر که صبح کند، در حالتی که پدر و مادر بر او غضبناک باشند، داخل صبح میشود در حالی که دو در جهنم بر روی او گشوده است.»[3]
و حضرت امام جعفر صادق7 فرمود که: «هر که از روی خشم نگاه بهپدر و مادر کند، در حالتی که پدر و مادر بر او ظلم کنند، خدا هیچ نمازی را از او قبولنمیکند.» [4]
و فرمود: «چون روز قیامت شود، پردهای از پردههای بهشت برداشته شود، و به این سبب از پانصد سال راه، هر که را مشامی باشد بوی بهشت را میشنود، مگر یک طایفه. عرض شد که: آن کیست؟ فرمود: عاق و الدین.»[5]
و فرمود: «اگر پستتر از اف گفتن بر روی پدر و مادر، چیزی میبود، خدا از آن نهی میفرمود. پائینترین مرتبه عقوق، اف گفتن بر ایشان است. و از جمله عقوق تیز نظر کردن بر روی ایشان است.»[6]
شخصی از حضرت امام موسی7 سؤال کرد که: «چگونه است اگر کسی به یکی از فرزندان خود گوید؛ پدر و مادرم فدای تو باد، آیا باکی دارد یا نه؟ فرمود: چنین میبینم که اگر پدر و مادر او زنده باشند، این از عقوق باشد و اگر مرده باشند باکی نیست.»[7]
و اخبار در ذم عقوق والدین بسیار، بلکه به اتفاق علما، از گناهان کبیره است. و با وجود اختلاف ایشان در عدد گناهان کبیره، هیچ یک خلاف در کبیره بودن آننکردهاند. و اکثر اخباری که در بیان کبایر وارد شده است، متضمن عقوق والدین هست.
و در بعضی از اخبار قدسیه وارد است که: پادشاه عالم فرمود که: «به عزت و جلال، و بلندی شأن خودم سوگند، که اگر عاق والدین عبادت جمیع پیغمبران را بکند از او قبول نمیکنم.»[8]
و اول چیزی که در لوح محفوظ نوشته شد، این بود که: «منم خدائی که به جز من خدائی نیست. هر که پدر و مادر از او راضی باشند من نیز از او راضی هستم. و هر کهپدر و مادر بر او خشمناک باشند من نیز بر او خشمناکم.»[9]
و حضرت پیغمبر6 فرمود که: «جمیع مسلمین در روز قیامت مرا خواهند دید، مگر عاق والدین، و شراب خوار، و کسی که نام مرا بشنود و صلوات بر مننفرستد.» [10]
و همین قدر از برای عاق والدین کافی است که: پیغمبر خدا بر او نفرین کرد و فرمود: «هر که پدر و مادر، یا یکی از آنها را ادراک کند، و او را از خود راضی نسازد هرگزآمرزیده مباد. جبرئیل بر نفرین آن حضرت آمین گفت.»[11]
و در اخبار بسیار وارد، و به تجربه و عیان ثابت است که؛ هر که بدی با پدر و مادر، یا یکی از آنها نماید عمر او کوتاه و زندگانی او به تلخی میگذرد. و فقر و پریشانی به او هجوم میآورد. و سکرات مرگ بر او شدید میگردد. و جان کندن بر او دشوار میشود.
و همچنین از اخبار و آثار و تجربه روزگار، مستفاد است که؛ نفرین پدر بر فرزند به درجه استجابت میرسد. پس هان ای جان برادر! با هوش باش و بر جان خود رحمکن. و از تیغ عقوق پدر و مادر حذر نمای. و یاد بیاور تحمل سختیها و زحمت ایشان را در پرورش تو، خود بیخوابی کشیدند تا تو را خواب کنند. و گرسنگی خوردند تا تو را سیر کنند. سالهای سال، تو را در آغوش مهربانی کشیدهاند، و به شیره جان پروریدهاند و عمر و جان خود را در راه تو صرف نمودهاند.
زهی بیمروتی و بیانصافی که بعد از آنکه اندک قوّتی در خود بیابی، همه آنها را فراموش کنی.
جوانی سر از رای مادر بتافت |
|
دل دردمندش در آذر[12] بتافت |
چو بیچاره شد پیشش آورد مهد[13] |
|
که ای سست مهر فراموش عهد |
نه در مهد نیروی و حالت نبود |
|
مگس راندن از خود مجالت نبود |
تو آنی که از یک مگس رنجهای |
|
که امروز سالار و سر پنجهای |
و بدان که؛ عقوق پدر و مادر عبارت است از: خشم آوردن و شکستن دل، و آزردن خاطر ایشان. و به هر نوع که دل ایشان آزرده شود عقوق حاصل میشود و آدمی مستحق عذاب الهی و بلای غیر متناهی میگردد، خواه به زدن باشد، یا دشنام دادن، یا صدا به ایشان بلند کردن، یا تیز بر ایشان نگریستن، یا از ایشان روی گردانیدن و بیاعتنائی یا نافرمانی ایشان نمودن در امری که اطاعت ایشان لازم است. چنانچه مذکور خواهد شد.
حضرت رسول6 فرمود که: «نیکویی با پدر و مادر، افضلاست از نماز و روزه و حج و عمره و جهاد در راه خدا.» [14]
و مروی است که؛ مردی به نزد آن سرور آمد. عرض کرد: «یا رسول الله! مرا وصیتی فرمای. فرمود: شرک به خدا نیاور. اگر چه تو را به آتش بسوزانند و عذاب کنند. که بایددل تو به ایمان مطمئن باشد. و پدر و مادر خود را اطاعت کن و نیکویی به ایشان کن، خواه زنده باشند و خواه مرده. و اگر تو را امر کنند که دست از مال و اهل خود بردار، پس چنان کن.»[15]
«و دیگری به نزد آن حضرت آمد، و از نیکویی با پدر و مادر سؤال کرد. فرمود که: نیکویی کن با مادر خود، نیکویی کن با مادر خود، نیکویی کن با مادر خود، و نیکوییکن با پدر خود، نیکویی کن با پدر خود، نیکویی کن با پدر خود. و ابتدا مادر را ذکرکرد. و بعد از آن پدر را فرمود.» [16]
و جوانی به خدمت آن سرور آمد و عرض کرد که: «من مردی جوان هستم، ودوست دارم که در راه خدا جهاد کنم، و مادری دارم که از آن اکراه دارد.
فرمود: برگرد به نزد مادر خود باش، به خدایی که مرا به حق برانگیخته است،
که آرام گرفتن مادر تو به تو در یک شب، بهتر است از یک سال جهاد در
راه خدا.» [17]
و حضرت امام جعفر صادق7 فرمود: «افضل اعمال، نماز در وقت است. و نیکویی با والدین. و جهاد در راه خدا.» [18]
مردی به آن حضرت عرض کرد که: «پدر من بسیار پیر شده است، و ضعف بر اومستولی گشته، هر گاه اراده قضای حاجت داشته باشد، ما او را
برداریم؟
فرمود: بلی، اگر توانی چنان کن و به دستخود لقمه به دهان او بگذار، که فردا به کار تو خواهد آمد.»[19]
و شخصی به آن حضرت عرض کرد که: «پدر و مادری دارم که مخالف مذهب حقاند. حضرت فرمود: با ایشان نیکویی کن. همچنان که با پدر و مادری که از دوستانما باشند نیکویی میکنی.»[20]
و شخصی به خدمتحضرت امام رضا7 عرض کرد که: «من به پدرو مادر خود دعا کنم هر چند مذهب حق را نداشته باشند؟ فرمود: دعا کن به ایشان و تصدق ازجانب ایشان کن. و اگر زنده باشند با ایشان مدارا کن.»[21]
و از حضرت امام محمد باقر7 مروی است که: «سه چیز است که خداوند عالم ـ جل شانه ـ از برای احدی رخصت در ترک آن قرار نداده: رد امانت به برّ و فاجر. و وفای به عهد از برای بر و فاجر. و نیکویی با والدین، خواه برّ باشند و خواه فاجر».[22]
و حضرت صادق7 فرمود که: «چه باز میدارد مردی از شما را کهنیکویی کند با والدین خود، خواه زنده باشند و خواه مرده، که نماز از برای ایشان کند، و تصدق از برای ایشان نماید، و حج به جهت ایشان به جا آورد، و روزه از برای ایشان بگیرد، تا ثواب آنچه کرده است از برای ایشان باشد و مثل آن ثواب نیز از برای او باشد. و به آن جهت خدای ـ تعالی ـ خیر بسیار از برای او زیاد کند.»[23]
و اخبار در این خصوص از حد متجاوز، و بیان از ذکر آنها عاجز است.
پس هر مؤمنی را سزاوار آن است که، نهایت اهتمام در اکرام والدین و تعظیم ایشاننماید، و احترام ایشان را به جا آورد. و کوتاهی و تقصیر در خدمت ایشان نکند. و با ایشان به نیکویی رفتار نماید. و اگر به چیزی ضرورت داشته باشند، صبر نکند تا آنها طلب کنند، بلکه پیش از اظهار، به ایشان بدهد.
[1] . اسراء، (سوره 17)، آیه 23.
[2] . کافی، ج 2، ص 349، ح 6.
[3] . احیاء العلوم، ج 2، ص 192. و محجهٔ البیضاء، ج 3، ص 434.
[4] . کافی، ج 2، ص 349، ح 5.
[5] . کافی، ج 2، ص 348، ح 3.
[6] . کافی، ج 2، ص 349، ح 7.
[7] . بحار الانوار، ج 74، ص 69، ح 44.
[8] . جامع السعادات، ج 2، ص 263.
[9] . مستدرک الوسائل، ج 2، ص 627، ح 16 (با اندک تفاوتی).
[10] . جامع السعادات، ج 2، ص 263.
[11] . مستدرک الوسائل، ج 2، ص 630، ح 16.
[12] . آتش.
[13] . گهواره.
[14] . احیاء العلوم، ج 2، ص 192. و محجهٔ البیضاء، ج 3، ص 434.
[15] . کافی، ج 2، ص 158، ح 2.
[16] . کافی، ج 2، ص 162، ح 17.
[17] . کافی، ج 2، ص 163، ح 20.
[18] . کافی، ج 2، ص 158، ح 4.
[19] . کافی، ج 2، ص 162، ح 13.
[20] . کافی، ج 2، ص 162، ح 14.
[21] . کافی، ج 2، ص 159، ح 8.
[22] . کافی، ج 2، ص 162، ح 15.
[23] . کافی، ج 2، ص 159، ح 7.