borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد چهارم»
مفاد حدیث ثقلین حجیت اهل بیت و عترت است‏

علامه طهرانی; در مفاد این حدیث شریف می‌نویسد: آنچه از حدیث ثقلین به دست می‌آید؛ از امامت، امارت، حکومت، ولایت، طهارت، علم، فهم و أعلمیت امامان، رشد و هدایت متابعان، و کفر و ضلالت متخلفان، و بقاء و دوام این امر تا قیامت است که از دقت در این حدیث با طرق مختلفه و مضامین متفاوته نقل شده است، ولی ما فقط در اینجا به ذکر دو نکته اشاره می‌کنیم:

نکته اول؛ حجیت اهل بیت و عترت است، همانند حجیت کتاب، در جمیع معارف اصیل و فرهنگ قویم اسلام. بدین معنی که همان‌طور که قرآن کریم در اصالت، واقعیت، اتقان، مصونیت از غلط و اشتباه در تمام معارف و عقاید و احکام و قصص و حکایات و قوانین مختلف، اخلاق، فلسفه، عرفان و علوم طبیعی، سند است و تمام این فرهنگ گسترده باید بدان برگردد، همچنین اهل‌‏بیت: و امامان دوازده‏ گانه در تمام این مراحل و منازل، دوشادوش قرآن اصالت و واقعیت و تحقق دارند و باید جمیع معارف و فرهنگ با آن گستردگی و وسعتش بدانها بازگشت نماید و گرنه غلط و اشتباه و متزلزل و فاسد و خراب خواهد بود.

اگر ما با هر یک از عامه بحث و گفتگو داشته باشیم چون به کتاب الله برگردد و شاهدی از آیه‌‏ای آورده شود، برای طرفین، بحث تمام است، زیرا آیه قرآن، از جهت إتقان و إحکام و مصونیت و عصمت، بالادست ندارد و کسی را یارای آن نیست که بر آن خرده گیرد و به علت عدم قبول قرآن بحث را ادامه دهد.

وی خاطرنشان می‌کند: حدیث ثقلین، عترت را همدوش و همپایه و هم‌ارز قرآن قرار داده است، و هر کس به پیغمبر معتقد است باید طبق این حدیث، کلام، گفتار، روش، عمل و سایر جهات ادراکی خود را با امامان وفق دهد و تطبیق نماید، زیرا این حدیث عیناً ایشان را از جهت حجیت و اصالت مانند قرآن قرار داده است.

در «غایهٔ المرام» با اسناد خود از مسعدهٔ بن صدقه روایت می‌کند؛ که حضرت امام جعفر صادق7 فرمودند: «خداوند ولایت ما اهل‏بیت را قطب قرآن و قطب جمیع کتاب‌های آسمانی قرار داد. محکمات قرآن بر ولایت ما دور می‌زند و کتب آسمانی در مدح و تعظیم ولایت ما فریاد برآوردند؛ و ایمان به ولایت ما ظاهر می‌‏گردد، و رسول أکرم6 در آخرین خطبه ‏ای که ایراد نمود، امر کرد تا به قرآن و آل محمد: اقتدا کنند آنجا که گفت: من در میان شما دو متاع نفیس و خطیر را قرار می‌دهم: یک متاع نفیس و مصون بزرگ‌تر، و یک متاع نفیس مصون کوچک‌تر. اما بزرگ‌تر که کتاب الله و کتاب پروردگار من است و کوچک‌تر هم، عترت من است که اهل بیت من می‌‏باشند، بنابراین بر شما لازم است که مرا و حق مرا در آن دو چیز حفظ نمائید، و تا مادامی که بدان دو چیز تمسّک کنید گمراه نمی‏شوید!»

علامه طهرانی; در ادامه چنین بیان می‌کند: بنابراین وقتی ما با یک نفر از عامه و سنی مذهبان در بحث برخورد می‌نمائیم، چون به گفتار أمیرالمؤمنین و یا امام حسن و امام حسین و هر یک از امامان تا حضرت بقیهٔ الله می‌رسیم که صدور آن کلام از ذوات مقدسه ایشان به ثبوت رسیده باشد، حتماً باید بحث را قطع کنیم و دنبال ننمائیم، چرا که به حجت رسیده‌‏ایم و او برای ما روشنگر راه و چراغ هدایت است که تمام ظلمت‌ها و ضلالت‌ها در پرتو او روشن می‌شود و راه نمایان می‌‏گردد و تزلزل‌ها و اضطراب‌ها سکون می‌پذیرد و از سرزمین تاریک و تحیر و سرگردانی به مقام امن و امان و آبشخوار علم و معرفت و عقل و درایت می‌‏رسد. این است مفاد این حدیث؛ در هم‌تراز بودن ائمه: با قرآن کریم و نیز خلافت و امارت و حکومت ایشان بر قاطبه مردم.

ایشان با مطرح کردن این مسأله که حدیث ثقلین که مؤید کتاب خداست، گفتار ائمه اثنا عشر شیعه را حجت کرده است و تبعیت شیعه از این امامان، در عقائد و اصول دین و ... طبق حدیث ثقلین است که عامه از آن اعراض نموده‌‏اند، بیان می‌دارد:

همان‏طور که امروز نمی‌‌توانیم از حضرت موسی و عیسی تبعیت کنیم با آنکه رسول خدا بوده‌‏اند و نمی‌‌توانیم دستورات تورات و انجیل را گرچه فرضاً صحیح و درست باشد به کار بندیم، زیرا حجت برای ما نیستند، و پیغمبریشان و کتابشان نسخ شده است و حتماً باید از محمّد بن عبد الله6 و کتابش قرآن کریم تبعیت کنیم چون که حجت داریم، همین طور نمی‌‌توانیم از غیر ائمه اثنا عشر پیروی کنیم و معارف و فقه و ... را از غیر ایشان أخذ کنیم، چون گفتار آنان بر ما حجت است و پیروی از غیر ایشان حجت شرعی ندارد. 

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: