borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد پنجم»
هدایت در پرتو خاندان وحی

آنچه در فراز بالا از کلام امام7 خواندیم، اشاره به یک واقعیت مهمّ تاریخی است که از مقایسه عصر جاهلیت عرب با دوران شکوفایی بعد از طلوع اسلام، روشن می‌شود که عرب جاهلی از نظر معتقدات دینی، مسائل مربوط به مبدأ و معاد، نظام اجتماعی، نظام خانواده، اخلاق، تقوا و وضع اقتصادی در چه سطحی بوده و بعد از نزول قرآن و اسلام در چه سطحی قرار گرفت.

تفاوت در میان این دو آن قدر زیاد است که جز تعبیر به یک معجزه بزرگ، تعبیر دیگری برای آن نمی‌‌توان تصوّر کرد.

حضرت امیر7 در بخش اول از خطبه سوم که معروف به شقشقیه است و مشتمل است بر شکایت آن حضرت در امر خلافت و ترجیح شکیبایی و صبر تا آن وقت که مردم با او بیعت کردند، می‌‌فرماید:[1]

اَما وَاللهِ لَقَدْ تَقَمَّصها فُلان وَ اِنَّهُ لَیعْلَمُ اَنَّ مَحَلّی مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحا. ینْحَدِرُ عَنِّی السَّیلُ، وَلا یرْقی اِلَی الطَّیرُ فَسَدَلْتُ دُونَها ثَوْباً، وَ طَوَيْتُ عَنْهَا كَشْحاً. وَطَفِقْتُ اَرْتَئی بَینَ اَنْ اَصُولَ بِید جَذّاءَ، اَوْ اَصْبِرَ عَلی طَخْیة عَمْیاءَ، يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ، وَیشیبُ فیهَا الصَّغیرُ، وَ يَكْدَحُ فِيهَا مُؤمِن حَتّی یلْقی رَبَّهُ! فَرَاَیتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلی‌‌هاتا اَحْجی، فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَینِ قَذی، وَ فِي الْـحَلْقِ شَجًا، اَری تُراثی نَهْباً.  

یعنی: به خدا سوگند! او پیراهن خلافت را بر تن کرد در حالی که خوب می‌دانست موقعیت من در مسأله خلافت همچون محور سنگ آسیاب است (که بدون آن هرگز گردش نمی‌‌کند)، سیل خروشان (علم و فضیلت) ازدامنه کوهسار وجودم پیوسته جاری است و مرغ (دور پرواز اندیشه) به قلّه (وجود) من نمی‌‌رسد (چون چنین دیدم)، در برابر آن پرده‌ای افکندم و پهلو از آن تهی نمودم و پیوسته در این اندیشه بودم که آیا با دست بریده (و نداشتن یار و یاور، به مخالفان) حمله کنم یا بر این تاریکی کور، صبر نمایم، همان ظلمت و فتنه‌ای که بزرگسالان را فرسوده، کودکان خردسال را پیر و مردم با ایمان را تا واپسین دم زندگی و لقای پروردگار رنج می‌دهد. سرانجام دیدم بردباری و شکیبایی در برابر این مشکل، به عقل و خرد نزدیک‌تر است، به همین دلیل شکیبایی پیشه کردم (نه شکیبایی آمیخته با آرامش خاطر، بلکه) در حالی که گویی در چشمم خاشاک بود و استخوان راه گلویم را گرفته بود؛ چرا که با چشم خود می‌دیدم میراثم به غارت می‌رود!


[1] . (پیام امام امیر المؤمنین7، ج 1، ص 317 به بعد)

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: