دو آیهی فوق الذکر (شماره 4 و 5) نهایت دقت و بارک بینی را لازم دارد چرا؟ برای اینکه قسمتی از ریزه کاریهای رفتار مودبانه را نسبت به پدر و مادر بیان میکند:
1ـ انگشت روی حالات ضعف و ناتوانی آنها میگذارد یعنی حال پیری و زمین گیری ایشان را یاد آور میگردد، در آن حال ضعف و ناتوانی است که نیاز به حمایت و محبت دارد و میگوید ناچیزترین سخن آزاردهنده به آنها نگو.
2ـ یادآور میشود اگر آنها آنقدر پیر و ناتوان شوند که نتوانند از جا برخیزند و یا اینکه حتی قدرت دفع آلودگی را از خود نداشته باشند باز هم مسئولیت شما در قبال آنها سنگین تر است و این خود آزمایش بزرگی است که فرزندان به آن آزموده میشوند که: آیا وجود آنها را به داشتن چنین حالتی رحمت میداند و یا نقمت و بلا.
آیا صبر و حوصله برای نگهداری دارند و یا آرزوی مرگ آنها را میکنند؟
3ـ خداوند به پیامبرش فرموده: در این حال به آنها اف نگو، یعنی اظهار تنفر و ناراحتی نکن، داد نزن، صدا بلند مکن، و با قول ملاطفت آمیز و بزرگوارانه به آنها سخن بگو، که این خود نهایت ادب است.
4ـ قرآن کریم فرمان به تواضع و فروتنی میدهد و تواضعی که نشان محبت و علاقه باشد نه اینکه بیانگر چیز دیگری باشد.
5ـ در موقع دعا و التماس آنگاه که رو به جانب پروردگار میکنی پدر و مادر را چه زنده باشند و چه مرده باشند فراموش مکن و تقاضای عفو و بخشش الهی را برای آنها داشته باش، و بگو خداوندا! همانطور که آنها مرا در کودکی تربیت کردند آنها را مورد رحمت بی پایان خویش قرار بده.
نکتهی مهمی که از این تعبیر استفاده میشود این است؛ كه اگر پدر و مادر امروز به مرحلهای از ناتوانی رسیدهاند که قدرت دفع آلودگی از خود ندارند فراموش مکن و به خود مغرور مباش، تو هم روزی و روزگاری چنین بودی، که آنها هیچ گونه از خودگذشتگی و محبت را در مورد تو فراموش نکردند. تو هم امروز، لازم است محبت و ملاطفت آنها را جبران کنی، اگر چه جبران سخت و غیر ممکن است.
6ـ﴿وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْني أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لي في ذُرِّيَّتي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمينَ﴾[1]
یعنی؛ «ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند مادرش او را با ناراحتی حمل میکند و با ناراحتی به زمین میگذارد، و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سی ماه است، تا زمانی که به قدرت و رشد برسد و به چهل سالگی بالغ گردد میگوید: پروردگارا مرا توفیق ده تا شکر نعمت تو را که به من و پدر ومادرم دادی به جا آورم و کار شایستهای انجام دهم که از آن خوشنود باشی و فرزندان مرا صالح گردان، من به سوی تو باز میگردم و توبه میکنم و من از مسلمانانم.»
در این آیه شریفه، نخست به وضع و حال نیکوکاران پرداخته و از نیکی پدر و مادر و شکر زحمات آنها که مقدمهای است برای شکر پروردگار آغاز میکند و میفرماید: ﴿وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَاناً﴾. توصیه؛ به معنی مطلق سفارش است، و معنی و مفهوم او تنها انحصار به سفارشهای بعد از مرگ ندارد روی این جهت است که بعضی از مفسرین آن را به معنی امر و دستور تفسیر کردهاند.
بعد از بیان نیکی به پدر و مادر به حق شناسی مادر پرداخته و با دلیل آن را مطرح میکند و میفرماید: مادر او را با اکراه و ناراحتی حمل میکند، و با ناراحتی بر زمین میگذارد و دوران حمل و از شیر بازگرفتن او سی ماه است.
در این مدت، بزرگترین فداکاری و از خودگذشتگی را مادر درباره فرزند دلبندش از خود به نمایش میگذارد او را در جایی نگهداری و بزرگ میکند و رشد میدهد که هیچ کسی دیگری را در آن جا نگهداری نمیکند و از شیرهی جان و مغز استخوان او را تغذیه میکند.
از روزی که نطفهی او منعقد میگردد حالت مادر دگرگون میشود و ناراحتی ها یکی پشت سر دیگری برای او رخ میدهد هر قدر جنین بیشتر رشد و نمو میکند مواد بیشتری از شیرهی جان مادر میگیرد، تا آنجا که روی استخوان و اعصاب مادر تأثیر انکار ناپذیری میبخشد. گاه خواب و خوراک و استراحت و آرامش او فدای فرزند میگردد و در دوران آخر، زمان حمل حتی نشست و برخاست برای او مشکل میشود، اما مادر به واسطه عشق به فرزندی که به زودی دیده به جهان میگشاید و بر چهره دلربای مادر لبخند جانانه میزند این ناملایمات و مشکلات طاقت فرسا را تحمل میکند.
سختترین لحظات زندگی مادر همان لحظه است که لحظه وضع حمل فرا میرسد. خیلی از مادران در این لحظات حساس جان به قربان فرزند میکنند و زنده ماندن خود را فدای زنده ماندن فرزند میکند.
به هر صورت آنگاه که مادر این بار سنگین را زمین گذاشت و فرزندش دیده به جهان گشود دوران سخت دیگری برای او شروع میشود. دوران مراقبت دائم و شبانه روزی از فرزند دورانی که به تمام نیازهای فرزند باید جواب گفت، آن هم نیازهای کودکی که هیچ گونه قدرت به بیان آنها ندارد اگر دردی دارد، ناراحتی دارد نمیتواند آن را بیان کند اگر گرسنه است و یا تشنه و یا گرما زدگی و سرما خوردگی داشته باشد، اصلاً توان و قدرت بیان آنها را ندارد. آنچه او ابراز میکند ناله و فریاد است و اشک ریختن. این مادر است که باید با حوصله و بردباری تمام و کامل این نیازها را تشخیص دهد و مانند یک دکتر حاذق و دلسوخته نیازهای او را بر آورده سازد.
نوزاد در این دوران گرفتار بیماریهای مختلفی میشود این مادر است که شکیبایی فوق العاده و استثنایی به مقابله آنها برخیزد و فرزند عزیزش را نجات بخشد.
قرآن در اینجا تنها از ناراحتیها و مشکلات مادر سخن میگوید و از مشکلات و گرفتاریهای پدر سخن به میان نمیآورد و اینگونه سخن گفتن باری تعالی برای بی اهمیت نشان دادن زحمات و مشکلات پدر نیست بلکه پدر در بسیاری از این مشکلات شریک مادر است ولی مادر سهم بیشتر در سختی و گرفتاری دارد لذا روی او بیشتر تکیه شده است.
خداوند منان در ادامه آیه مورد بحث میفرماید: حیات انسان هم چنان ادامه مییابد تا زمانی که به کمال قدرت و نیروی جسمانی رسد و به مرز چهل سالگی وارد گردد.
به هر صورت قرآن کریم بعد از مطرح کردن بلوغ میفرماید: این انسان با ایمان و لایق زمانی که به چهل سالگی رسید از خدای منان سه چیز را میخواهد:
1ـ پروردگارا! به من الهام کن و توفیق عنایت فرما تا شکر نعمتی که به من و پدر و مادرم ارزانی داشتهای به جا آورم.[2]
2ـ در مرحله دوم تقاضای او از خدایش این است: ﴿وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ﴾
بارالها! به من توفیق ده تا عمل صالح به جا آورم که تو از آن خوشنود باشی.
3ـ تقاضای سوم او به این صورت مطرح میشود «واصلح لی فی ذریتی» خداوندا! اصلاح و درست کاری را در فرزندان و دودمان من تداوم بخش.
﴿وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْنٍ وَ فِصالُهُ في عامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لي وَ لِوالِدَيْكَ الی المصیر﴾[3]
یعنی «ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم، مادرش او را باناتوانی روی ناتوانی حمل کرد، و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان مییابد. آری به او توجه کردیم که برای من و برای پدر و مادرت شکر به جا آور که بازگشت همه به سوی من است».
در این آیهی شریفه نخستین چیزی که مطرح میشود سفارش به پدر و مادر است و این خود بیانگر اهمیت حقوق پدرو مادر نسبت به فرزندان است و اینگونه بیان الهی زنگ خطری است برای فرزندان که این حقوق را همیشه نصب العین داشته باشند.
و برای اولین بار میفرماید:
﴿وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ﴾ ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم و آنگاه به زحمات فوق العادهی مادر میپردازد و میفرماید: ﴿حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْنٍ﴾.
«مادر او را حمل کرد و در حالی که هر روز ضعف و سستی تازهای بر ضعف او افزوده میشد.»
به هر صورت در این مدت سی و سه ماه، مادر بزرگترین فداکاری و از خودگذشتگی را هم از نظر روحی و عاطفی و هم از نظر جسمی درباره فرزندش انجام میدهد و به دنبال توصیه به پدر و مادر، خداوند منان میفرماید: ﴿أَنِ اشْكُرْ لي وَ لِوالِدَيْكَ﴾ شکر مرا به جا آور که من خالق و منعم اصلی تو هستم.
در قسمت پایان آیه قادر لایزال و در عین حال رئوف و مهربان میفرماید: «بازگشت همهی شما به سوی من است» بله در این مورد اگر کسی سستی و یا کوتاهی کند در پیش گاه الهی و در روز محشر تمام این حقوق و زحمات مورد بررسی قرار میگیرد و و باید از عهده این حساب و کتاب که درباره شکر نعمتهایش و هم چنین از شکر نعمتهای وجود پدر و مادر و عواطف پاک و بی آلایش آنها بر آئید و الا مورد عقاب او قرار خواهید گرفت.
احترام به پدر و مادر و اطاعت فرزندان از پدران و مادران یکی از مسائل عمده و اساسی اسلامی است ولی از آنجا که توصیه به احترام پدر و مادر و اطاعت از آنها ممکن است این توهم را به وجود بیاورد که حتی در مسئله اعتقادی از قبیل ایمان و کفر نیز به آنها مماشات کرد وحرف آنها را پذیرفت این مسئله استثنایی دارد و آن هم استثنایی محترمانه لذا قرآن کریم میفرماید: ﴿وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى أَنْ تُشْرِكَ بي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما﴾[4]
ترجمه: «هرگاه آن دو تلاش کنند که تو چیزی را همتای من قرار دهی، که از آن (حداقل) آگاهی نداری از ایشان اطاعت مکن.»
این آیه شریفه دستور قاطعانه میدهد رابطه انسان با پدر و مادر هرگز مقدم بر رابطه او با خداوند نباشد، و عواطف خویشاوندی هرگز نباید حاکم بر مسائل اعتقادی و مکتبی او گردد. فرزندان، هرگز در برابر فشار و خواسته آنها تسلیم نشوند و استقلال فکری خود را محفوظ نگهدارند و وارد هیچ گونه معاملهای نگردد توحید و عقائد توحیدی را با چیز دیگری معاوضه نکنند.
ممکن است فرمان ﴿فَلا تُطِعْهُما﴾ باز این توهم را به وجود آورد که در برابر پدر و مادر مشرک، باید شدت عمل و بی حرمتی به خرج داد بلافاصله اضافه میکند عدم اطاعت از آنها در مسئله کفر و شرک دلیل بر قطع رابطهی مطلق با آنها نیست بلکه فرمان میدهد؛ ﴿وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً﴾[5] با آنها در دنیا به طرز شایستهای رفتار کن. از نظر دنیا و زندگی مادی با آنها مهر و محبت و ملاطفت داشته باش و از نظر مسائل اعتقادی و برنامههای مذهبی تسلیم افکار و پیشنهادهای آنها نباش. پس این گونه عمل کردن خود نقطهی اصلی اعتدال است، که تمام حقوق پدر و مادر در آن جمع است لذا بعداً از آن میفرماید: ﴿وَ اتَّبِعْ سَبيلَ مَنْ أَنابَ إِلَيَّ﴾[6] یعنی؛ «راه آنهایی را پیروی کن که به سوی من بازگشتهاند» و آن راه پیامبران و مومنان راستین است چرا؟ برای اینکه: ﴿ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[7] یعنی؛ «بازگشت همهی شما به سوی من است و من شما را از آن چه در دنیا عمل میکردید آگاه میسازم و بر طبق آن اجر و پاداش و کیفر میدهم.» این قسمت آیه نیز هشدار است برای عمل کرد ما در دنیا و باید متوجه آن باشیم.
[1] . سوره احقاف، آیه 15، تفسیر نمونه، ج 21، ص 342.
[2] . اوزعنی از مادهی انزاع است که به معنی الهام و توفیق عشق و علاقه و بازداشتن از انحراف است.
[3] . سوره لقمان، آیه 14، تفسیر نمونه، ج 17، ص 52.
[4] . سوره لقمان، آیه 15، تفسیر نمونه، ج 17، ص 54.
[5] . سوره لقمان، آیه 15.
[6] . همان.
[7] . همان.