borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد پنجم»
راه اخلاص و عمل‏

در اخبار وارد شده که امر به معروف و نهی از منکر سه مرحله و سه مقام دارد:

مرحله قلب، مرحله زبان، مرحله ید و عمل. ما معمولاً از مرحله قلب به جای آنکه‏ اخلاص و حسن نیت و علاقه به سرنوشت مسلمانان را درک کنیم، جوش و خروش و عصبانیت‌های بیجا می‏فهمیم؛ و از مرحله زبان به جای آنکه بیان‌های روشن کننده و منطقی بفهمیم که قرآن می‌‌فرماید: ﴿ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ﴾[1]، موعظه‏ها و پندهای تحکم آمیز می‏فهمیم؛ و از مرحله ید و عمل هم به جای اینکه تبلیغ عملی و حسن عمل و همچنین تدابیر عملی بفهمیم، تنها این مطلب را فهمیده‏ایم که باید اعمال زور کرد.

روی هم رفته، ما برای گفتن ونوشتن و خطابه و مقاله زیاده از حد، اعجاز قائل هستیم؛ خیال می‌کنیم با گفتن و زبان کار درست می‏شود، در صورتی که:

 

سعدیا گر چه سخندان و مصالح گویی‏
اا

 

به عمل کار برآید به سخندانی نیست‏

در حدیث است: «کونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیرِ الْسِنَتِکمْ‏»[2] مردم را به دین حق و صلاح دعوت کنید اما با ابزاری غیر از ابزار زبان، یعنی با ابزار عمل.

در حدیث دیگری است ـ که معمولاً مورد استناد فقها در باب امر به معروف و نهی از منکر است ـ که: «چنین نیست که خدا اجازه داده باشد که تنها زبان باز باشد ولی دست بسته باشد»، بلکه اگر باز است هر دو باید باز باشد و اگر می‏خواهد بسته باشد هر دو بسته باشد، یعنی اگر عمل در کار نباشد خوب است زبان هم بسته باشد. در اینجا استنباط یکی از بزرگ‌ترین فقهای اسلامی را از این حدیث و امثال این حدیث برای شما از کتاب خودش نقل می‏کنم:

شیخ ابوجعفر طوسی معروف به «شیخ الطائفه» در کتاب نهایهٔ که از متون معتبر فقهیه ماست می‌‌فرماید:

امر به معروف، هم به وسیله دست می‏شود و هم به وسیله زبان؛ اما به وسیله دست معنایش این است که خودش شخصاً عامل کار خیر باشد و عملاً از منکرات اجتناب کند، تا مردم خود به خود به او تأسّی جویند.

اما به وسیله زبان به این نحو است که مردم را دعوت کند و نوید بدهد که در دنیا مورد ستایش و در آخرت مشمول پاداش الهی واقع می‏شوند و آنها را از کیفرهای بد بترساند.

بعد می‌‌فرماید:

«یک قسم از امر به معروف یدی و عملی این است که طرف را تأدیب کند و گاه منجر به قتل نفس و جراحت می‏شود، ولی اگر مستلزم زدن و قتل نفس باشد بدون دستور حکومت شرعی جایز نیست.[3]

صاحب جواهرالکلام بعد از نقل این عبارت‌ها یا قسمتی از این عبارت‌ها از شیخ طوسی، این‏طور به گفته خود ادامه می‏دهد:

آری، از بزرگ‌ترین امر به معروف و نهی از منکرها و بالاترین آنها و پایه دارترین آنها و مؤثرترین آنها خصوصاً نسبت به زعمای دینی (که مردم به آنها و عمل آنها می‏نگرند) این است که عملاً جامه کار نیک بپوشد و در کارهای خیر، چه واجب و چه مستحب، عملاً پیشقدم باشد، جامه زشتکاری را از اندام خود دور کند، نفس خویش را به اخلاق عالی تکمیل کند و اخلاق زشت را از خود دور نگه دارد.

بعد می‌‌فرماید:

امر به معروف و نهی از منکر از طریق حسن عمل، سبب مؤثر و کاملی است و ممکن نیست بی‏اثر بماند، خصوصاً اگر به پند و اندرزهای خوب زبانی ضمیمه شود که هر مقامی سخنی را ایجاب می‌کند و هر دردی دوائی دارد. بهداشت و معالجه روح مردم مشکل‏تر و پرپیچ و خم‏تر است از معالجه بدن آنها.

علی7 می‌‌فرماید:

«مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَعَلَيْهِ أَنْ يَبْدَأَ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم‏».

آن کس که می‏خواهد پیشوای مردم باشد و مردم را به دنبال خود به راهی دعوت کند، پیش از آنکه می‏خواهد به دیگران یاد بدهد خود را مخاطب کند و به خودش تعلیم و تلقین نماید؛ پیش از آنکه می‏خواهد مردم را با زبان خود تربیت کند، با عمل و روش اخلاقی خوب و اخلاق صحیح، خود را تربیت کند. آن کس که خودش را تعلیم و تلقین می‌کند و خودش را تربیت و تأدیب می‏کند، برای احترام و تکریم شایسته‏تر است از آنکه معلم و مربی دیگران است.[4]


[1] . نحل، آیه 125: [بخوان به سوی راه پروردگارت با حکمت (دلائل عقلی و قابل پذیرش) و پند نیکو.]

[2] . اصول کافی، ج 2، ص 78، باب ورع‏.

[3] . نهایهٔ، ص 299 و 300 [و به جای «الاضرار بها» «و ضرب» آورده است.]

[4] . نهج البلاغه، حکمت 73. 

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: