کوتاهی و مسامحه کردن در امر به معروف و نهی از منکر؛ یا به سبب ضعف نفس است، یا طمع مالی. و آن از جمله مهلکات است. و ضررآن عام، و فساد، آن تام است، زیرا اگر بساط امر به معروف و نهی از منکر پیچیده شود، واساس آن برچیده شود، آیات نبوت از میان مردم بر طرف، و احکام دین و ملت ضایع و تلف میگردد. و جهل و نادانی عالم را فرو میگیرد. و ضلالت و گمراهی ظاهرمیشود. و آثار شریعت رب العالمین فراموش، و چراغ آیین سید المرسلین خاموش، فتنهو فساد شایع، و ولایت و اهل آنها نابود و ضایع میگردند.
و به این سبب در آیات و اخبار، مذمت بسیار بر ترک امر به معروف و نهی از منکر شده.
خدای ـ تعالی ـ میفرماید:
«چرا نهی نمیکنند علماء و دانایان، ایشان را ازگفتار گناه و خوردن حرام؟ هر آینه بدکاری است آنچه میکنند.»[1]
حضرت رسول6 میفرماید: «هیچ قومی نیست کهمعصیت کنند و در میان ایشان کسی باشد که قدرت داشته باشد ایشان را منع کند ونکند، مگر بیم آن است که خدای ـ تعالی ـ فروگیرد ایشان را به عذابی که از نزد او نازلمیگردد.»[2]
و نیز از آن سرور منقول است که فرمود: «باید البته امر به معروف و نهی از منکرنمایید. و الا بدان شما بر شما مسلط میشوند. پس خوبان شما دستبه دعا بر میدارند ودعای ایشان به درجه اجابت نمیرسد.»[3]
و فرمود که: «خدا عذاب نمیکند خواص را به گناه عوام، تا معاصی در میان ایشانظاهر و هویدا گردد و خواص را قدرت بر انکار آنها باشد و انکار نکنند.»[4]
و از حضرت امیر مؤمنان7 منقول است که فرمود: «به درستی که کسانی که پیش از شما به هلاکت رسیدند بدان واسطه بود که مرتکب معاصی شدند، و علمای ایشان آنها را نهی نکردند، چون معصیت ایشان به طول انجامید عقوبات الهی بر ایشاننازل گردید.»[5]
و فرمود که: «امر به معروف و نهی از منکر، دو مخلوقاند از خلقهای الهی، پس هر کهیاری کند آنها را خدا او را عزیز کند. و هر که ذلیل کند آنها را خدا او را ذلیل کند.» [6]
و نیز از کلمات آن حضرت است که: «هر که ترک کند انکار منکر را به دل و دستو زبان، او مردهای است در میان زندگان.»[7] و فرمود که: «رسول خدا ما را امر کرد که ملاقات کنیم با اهل معاصی با روهای درهم کشیده.»[8]
و روزی آن حضرت به طایفهای از اصحاب خود فرمودند که: «بر من لازم است کهبیگناهان شما را به خاطر گناهکاران مؤاخذه نمایم. و چگونه لازم نباشد و حال اینکه از مردی از شما عمل قبیحی به شما میرسد و انکار بر او نمیکنید. و از او دوری نمینمائید. و اذیت نمیرسانید او را تا آن را ترک کند.»[9]
و فرمود که: «البته بار خواهم کرد گناهان نادانان شما را بر علما و دانایان شما. چه چیز باز میدارد شما را که چون از مردی از شما معصیتی به شما برسد به نزد او بیائید و او را سرزنش کنید و پند و نصیحت کنید؟! شخصی عرض کرد که: قبول نمیکنند. فرمود: از ایشان دوری کنید و از نشستن با ایشان اجتناب نمائید.»[10]
و اخبار بسیار از حاضر شدن در مجالس معصیت، منع کرده، در صورتی که نهی از آن، و دفع آن مقدور و ممکن نباشد.
و در روایت است که: «اگر کسی در مجلس معصیت حاضر شود لعنت بر او نازلمیشود.»[11]
بنابراین، جایز نیست داخل شدن در خانههای ظالمان و گناهکاران، در هنگامی که مشغول ظلمی یا فسقی باشند. و همچنین جایز نیست حاضر شدن در مجامعی که در آنها معصیتی واقع میشود و آدمی قدرت بر دفع آن ندارد، زیرا که مشاهده معاصی، بدون ضرورت جایز نیست. و گفتن اینکه: من قدرت بر دفع آن ندارم قابل پذیرش نیست. و به این سبب بود که: جمعی از پیشینیان، عزلت اختیار کرده و از مردم کناره گرفته و به این مضمون عمل مینمودند.
اگر در جهان از جهان رستهایست |
|
در از خلق برخویشتن بستهایست |
و سبب عزلت ایشان این بود که مبادا در بازار و راه و مجامع و عیدگاه ملاحظه عصیان پروردگار را نمایند و از دفع آن عاجز باشند.
و چون حال مسامحه در امر به معروف و نهی از منکر را دانستی، و فهمیدی که بر آن چقدر مفاسد مترتب است، خواهی دانست که، امر به معصیت و نهی از طاعت چه مفسدهای دارد. و چه عقابی در مقابل آن است!
[1] . مائده، (سوره 5)، آیه 63.
[2] . و احیاء العلوم، ج 2، ص 270.
[3] . تهذیب الاحکام، ج 6، ص 176.
[4] . محجهٔ البیضاء، ج 4، ص 100
[5] . بحار الانوار، ج 100، ص 74، ح 11.
[6] . بحار الانوار، ج 100، ص 75، ح 21.
[7] . تهذیب الاحکام، ج 6، ص 181.
[8] . کافی، ج 5، ص 58، ح 10.
[9] . وسائل الشیعه، ج 11، ص 415 و تهذیب الاحکام، ج 6، ص 181.
[10] . بحار الانوار، ج 2، ص 22، ح 63.
[11] . جامع السعادات، ج 2، ص 236.