borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد پنجم»
اهل بیت؛ مرجع علمی و اجرایی جامعه

اصل ارزشمندی عدالت»، حکم عقلی است و جای بحث ندارد. اما دو مساله دیگر باقی می‌ماند؛ چه کسی باید نظام ارزشی صحیح را تعیین کند و احکام و قوانین را تثبیت کند؟ و چه کسی باید متصدی اجرا و رهبری جامعه شود؟

این جاست که حضرت مساله «طَاعَتَنَا» و «إِمَامَتَنَا» را مطرح می‌کنند؛ یعنی با قطعیت می‌فرمایند: برای این که قانونی واحد و نظام ارزشی واحد و هماهنگی بر جامعه حاکم باشد باید از ما اطاعت کنید و اگر اختلافی هست باید با مراجعه به ما آن را حل کنید، و در مرحله نهایی می‌فرمایند: «إِمَامَتَنَا أَمَاناً مِنَ الْفُرْقَةِ»؛ «خدای متعال، امامت ما را ضامنی برای جلوگیری از پراکندگی و از هم گسیختگی جامعه قرار داد.»

در اینجا این سؤال مطرح است که آیا واقعا مساله امامت قطعی است و از نظر اسلامی دلیل محکمی بر این مطلب وجود دارد؟ این همان جایی است که بین شیعیان با بسیاری از غیر شیعیان اختلاف نظر وجود دارد.

در طوایف مختلف مسلمان‌‌ها طوایفی هستند که مساله اول را، حداقل از لحاظ نظری قبول دارند؛ یعنی معتقدند که بعد از وفات پیغمبر اکرم6، مردم باید نظام ارزشی صحیح را از اهل بیت بگیرند. بعضی از طوایف اهل تسنن می‌گویند: ما قبول داریم که پیغمبر اکرم6 فرمود: بعد از من، امامت از آن دوازده نفر از قریش است، و این دوازده نفر هم، ائمه اهل بیت: هستند. قبول دارند که مرجع فکری و علمی جامعه اسلامی خاندان پیغمبرند. و آن‌‌ها که منصف‌ترند می‌گویند:
خلفا هم این را قبول داشتند و لذا موارد زیادی، خلفا برای حل مسائل به
سراغ امیرالمومنین7 می‌فرستادند و نظر ایشان را معتبر می‌دانستند و عمل می‌کردند.

خود اهل سنت روایات فراوانی از خلفا مخصوصا خلیفه دوم نقل کرده‌اند که گفته است:[1] خدا عمر را با هیچ مشکلی مواجه نسازد که در رفع آن مشکل ابوالحسن مرا یاری ننماید.» و نیز معروف است که عمر بیش از هفتاد بار گفت: «لَوْ لَا عَلِيٌّ لَهَلَكَ عُمَر».

بعضی از طوایف اهل تسنن به استناد همین حرف‌ها می‌گویند. خلیفه اول و دوم مدعی مقام سیاسی بودند نه مقام علمی، و لذا در مشکلات علمی به اهل بیت مراجعه می‌کردند.

پس یک مساله مرجعیت علمی است و وقتی حضرت فرمودند: «طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ»، امکان داشت راحت‌تر بپذیرند که ما برای داشتن یک نظام رفتاری و ارزشی مسجل و خداپسندانه باید از اهل بیت پیروی کنیم؛ اما مسئله مهم‌تر مسئله دوم بود. آیا مقامی که باید متصدی اجرا باشد یعنی؛ حکم دولت را داشته باشد هم باید از اهل بیت باشد، یا این که آن مقام با رای مردم تعیین می‌شود؟ این مسئله اختلاف اصلی بین شیعه و سایر طوایف مسلمان‌‌هاست. و ما می‌دانیم که هم در آیات قرآن و هم در روایات، حتی در مجامع اهل سنت، شواهد زیادی بر درستی نظر شیعه در این مساله داریم.

به هر حال از نظر ما جای هیچ تردیدی وجود ندارد که اهل بیت از طرف خدا به عنوان مرجع علمی جامعه تعیین شده‌اند، و در مقام اجرا هم آنها باید متصدی اجرا باشند و جامعه زیر نظر آن‌‌ها اداره شود. البته این بدان معنا نیست که باید امام معصوم در تمام بلاد حضور داشته باشد و هر شهر و روستایی را شخصا و مباشرتاً اداره کند. چنین چیزی شدنی نیست. پس باید برای مناطق مختلف نایب تعیین کند تا آنها هم تحت فرمان حکومت مرکزی اداره شوند.

حضرت زهرا3 اولا؛ این جمله‌‌ها را در زمره معارف مسلم اسلام می‌آورند. یک طرف نماز، روزه و حج، و طرف دیگر جهاد و امر به معروف و نهی از منکر.

باید گفت: این شاهکاری است که حضرت زهرا3 به خرج دادند تا ذهن‌ها را برای بیان مساله امامت آماده کنند و به مردم بفهمانند که وظیفه اصلی شما اطاعت از ماست. ثانیا؛ همراه با طرح این مساله، به حکمت آن هم اشاره می‌کنند و می‌فرمایند: جامعه اسلامی احتیاج به وحدت در فکر و تدبیر دارد. اگر این وحدت نباشد مصالح جامعه اسلامی تقویت نمی‌شود. بعد اگر یک نظامی نباشد که در عمل جامعه را تدبیر کند و قواعد کلی را بر موارد خاص تطبیق نماید و آن جا که به اعمال مدیریت نیاز است متصدی این کار نباشد، باز اختلاف می‌شود، و اختلاف موجب هرج و مرج می‌شود. پس چیزی که می‌تواند جامعه را از افتراق و پراکندگی ایمن کند، مدیریت واحد است که اسم آن امامت است و این امامت را، خدا در خانواده ما اهل بیت قرار داده است.

این نکته بسیار مهمی است که باید آن را مهم‌ترین بخش این خطبه تلقی کرد. حدیث ثقلین، که مؤید کتاب خداست، گفتار ائمه اثنا عشر شیعه را حجت کرده است و تبعیت شیعه از این امامان؛ در عقائد، معارف، اصول دین، فقه، قوانین و احکام، طبق حدیث ثقلین است که متأسفانه عامه از آن اعراض نموده‌اند.

مرحوم علامه آیت الله حاج سید محمّد حسین حسینی طهرانیt[2] بحثی را در مورد مفاد حدیث ثقلین[3]، مطرح می‌کند که در ادامه از نظر می‌گذرد:


[1] . «لاابقاني الله لمعضله لم يكن لها ابوالحسن» بحار الانوار، ج 76، ص 52.

[2]. در کتاب شریف امام شناسی، مجلد‏ سیزدهم (در باب «حدیث ثقلین»، که به مباحثی همچون «امر رسول خدا بر کتابت حدیث و حدیث ثقلین»، «تواتر حدیث ثقلین» و «موارد صدور و مواقع احتجاج و بحث کلامی حدیث ثقلین» می‌پردازد).

[3]. «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّـهِ و عِترَتی أهلَ بَیتی لَن یفتَرقَا حَتّی یردَا عَلَیَّ الحَوضَ»: «من در میان شما دو چیز بزرگ و سنگین از خود به یادگار می‌‏گذارم یکی کتاب خدا و دیگری عترت من، یعنی اهل بیت من هستند، و این دو هیچگاه از یکدیگر جدا نمی‌‌شوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند»

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: