یکی از عوامل عزت، توکل کردن بر خدا و اعتماد داشتن به اوست.
امام باقر7 میفرماید: «بی نیازی و عزت در قلب مؤمن میگردند، وقتی به مکانی رسیدند که در آن توکل وجود دارد، آن را تصرف میکنند.» [1]
امام حسین7 فرمودند: «همانا عزت و بی نیازی بیرون رفتند و به جنبش در آمدند، وقتی به توکل رسیدند، [همانجا] وطن گزیدند.» [2]
و امام حسین7 فرمودند: «کسی که بر انتخاب نیکوی خداوند برای او توکل کند، آرزوی چیزی که خداوند برای او اختیار نکرده است نمیکند.» [3]
امام حسین7 خودش نیز عملا چنین بود.
آن حضرت در پایان وصیت نامه خود به برادرش فرمود:
«ای برادر! این وصیت من برای شما است. توفیق من جز از جانب خداوند نیست، بر او توکل میکنم و به سوی او بازگشت مینمایم.» [4]
امام سجاد7 میفرماید: چون صبح روز عاشورا شد، پدرم حسین7 دستها را به سوی آسمان بلند کرد، آنگاه عرض کرد: «خدایا! تو تکیه گاه من در تمام غصه و اندوهها، و امید من در هر سختی هستی، چه بسیار از رنجها که دل در آن ناتوان میشود و چاره در آن کم میگردد و دوست در آن خوار میگردد و دشمن در آن شماتت و شادی میکند. [همه آنها را] به پیشگاه تو آوردم و شکوه نزد تو نمودم، بدان جهت که به تو میل و محبت داشتم نه به دیگران؛ پس تو همه آنها را برطرف نمودی و کفایت امر نمودی. تو مالک تمام نعمتها و صاحب همه خوبیها و پایان همه آرزوها هستی.»[5]
[1] . المیزان، ج 5، ص 1959، حدیث 12862.
[2] . میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 11، ص 218، حدیث 12793.
[3] . قاضی نور الله شوشتری، احقاق الحق، ج 11، ص 591.
[4] . ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص 602.
[5] . ارشاد مفید، (همان)، ص 253؛ نفس المهموم، (همان)، ص 144؛ مقتل مقرم، ص 253.