بعضی از مفسّران نهج البلاغه، سؤالی را در این جا مطرح کردهاند، و آن این است که آیا این گونه سیاست را در برابر مردم پیش گرفتن (و با این شدّت وحدّت آنها را مورد سرزنش قرار دادن) صحیح است؟ آیا این سبب نمیشود که گوینده این سخنان در میان جمعیتش، تنها و غریب بماند؟
اگر این جمله را بر این سؤال بیفزائیم که امام، به شهادت گفتار و رفتارش، کوه صبر و استقامت و کانون عطوفت و محبت بود ـ با این حال چگونه راضی میشود این گونه با مردم سخن بگوید؟ اشکال گستردهتر و عمیقتر میگردد.
ولی همان گونه که در سابق نیز اشاره کردیم، این طرز بیان در واقع آخرین وسیله برای تحریکِ احساسات و به حرکت در آوردن افرادِ سست و ضعیف و بی تفاوت است.
این همان چیزی است که در تعبیری عامیانه گفته میشود: «باید کاری کرد که به رگ غیرت او برخورد کند».
بنابراین، استفاده از این شیوه بیان هماهنگ با مسأله بلاغت در کلام است که میگوید باید کلام را مطابق با مقتضای حال بیان کرد.
نباید فراموش کرد که امام7 این روش را بعد از به کار بستن روشهای دیگر از قبیل تشویق و تمجید و بیان ارزشهای معنوی و مادی جهاد فی سبیل الله به کار میبندد.
این که بعضی از شارحان نهج البلاغه گفتهاند[1] که این بیان به خاطر آن است که امام7 از فزونی نفرات در اطرافش، احساس پیروزی و غرور و از پراکندگی مردم، احساس تنهایی نمیکرد، بسیار بعید به نظر میرسد؛ زیرا به هر حال در جنگها، وجود نفرات و لشکر قدرتمند کارساز است و هیچ کس، به تنهایی نمیتواند به جنگ یک لشکر عظیم برود.
[1] . فی ظلال نهج البلاغه، جلد 1، صفحه 192.