borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد پنجم»
جنبه‌های منفی ترک جهاد

سپس امام7 به جنبه‌‌های منفی ترک جهاد پرداخته و به هفت نکته، در عبارات کوتاه و پرمعنا، اشاره می‌‌فرماید؛ که هر کدام از آنها، اشاره به یکی از پیامدهای منفی جهاد دارد:

نخست؛ این که هر کس، آن را از روی بی اعتنایی ترک گوید، خداوند لباس ذلّت و خواری بر تنش می‌پوشاند. (و همان گونه که لباس، بر تمام بدن احاطه می‌کند، ذلّت و خواری، تمام زندگی او را فرا می‌گیرد)؛ لذا افرادی که بر اثر عذر و ناتوانی و بیماری و نقص عضو، قادر به جهاد نیستند، از این حکم مستثنایند، همان گونه که در آیات قرآن نیز به آن اشاره شده است.[1]

دوم؛ این که بلا، از هر سو، او را احاطه می‌کند.

چرا که چنین شخص یا جامعه‌ای، به خانه یا شهر بی دفایی می‌ماند که حیوانات درنده و موجودات موذی، از هر سو، به آن هجوم می‌آورند و به راحتی در آن وارد می‌شوند. آری، دیوار پولادین جهاد است که جلو این گونه بلاها را می‌گیرد و انسان‌های درنده خو و موذی را، دور می‌سازد.

سوم؛ این که «چنین کسی، گرفتار حقارت و پستی می‌گردد.[2]

چرا حقیر و پست نشود، در حالی که سرمایه عظمت و سربلندی، یعنی جهاد را، از کف داده و تهی دست باقی مانده است؟

درست است که این جمله، با جمله نخست، قریب المعنی است، ولی تفاوت ظریفی با آن دارد. در آنجا، سخن از ذلّت است و در اینجا، سخن از حقارت و پستی. این دو مفهوم، مختلفند ولی لازم و ملزوم هم می‌باشند.

چهارم؛ مصیبتی که دامن ترک کننده جهاد را می‌گیرد این است که «عقل و فهم او تباه می‌شود».[3]

افراد ضعیف و ناتوان و مغلوب و شکست خورده، دائماً، گرفتار توهّم اند و ارزیابی واقعیات، آنچنان که هست برای آنها مشکل است. وحشت از دشمن، سبب می‌شود که گرفتار کابوسی از تخیلات هولناک گردند، یا این که برای پیروزی، دست به دامن خرافات بزنند و به جای جستجوی پیروزی در سایه شمشیرها در میدان نبرد، مثلا به ساحران و جادوگران پناه ببرند. این طور افراد، در طول تاریخ، نمونه‌‌های متعددی دارد. روشن است که تنها، افراد ضعیف و ناتوان، به این امور خرافی پناه می‌برند، ولی مجاهدان شجاع، از این موهومات، بیگانه‌اند.

پنجم؛ این که «به خاطر ضایع کردن جهاد، حق، از او گرفته می‌شود؛ «وَ أُدِیلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْییعِ الْجِهَادِ»،[4] چرا که ـ همان گونه که در ضرب المثل معروف آمده است ـ حق، گرفتنی است و نه دادنی. زورگویان جهانخوار و غاصبانِ طغیانگر هرگز حق را به صاحبان حق نسپرده‌اند، بلکه باید قوی شد و حقّ خویش را از چنگال آنها گرفت.

در کلمات مبارک امام7 در خطبه 29 آمده است که: (لایدرَکُ الحَقُّ اِلاّ بِالْجِدِّ)؛ حق، جز با تلاش به دست نمی‌‌آید.

ششم؛ این که «چنین کسی، به راه محو و نابودی کشانده می‌شود».

تارکان جهاد، در واقع، در طریق محو و نابودی خویش گام برمی دارند. و در طول تاریخ، کراراً، دیده شده که اقوام و ملت‌هایی بر اثر سستی در جهاد، خود و کشورشان از صفحه جهان محو شده‌اند.[5]

هفتم؛ این که «از عدالت محروم می‌گردد».[6]

دلیل این معنا، روشن است؛ زیرا، طرفداران عدالت، غالباً، در اقلیتند. اگر در اقلیت کمّی نباشند، از نظر کیفیت و قدرت، در اقلیت هستند. به همین دلیل، سلطه گرانِ سودپرست، تا آنجا که به اصطلاح، کاردشان ببرد، پیش می‌روند و حقوق ملت‌های مظلوم را پایمال می‌کنند و پیوسته بر مال و جاه و جلال خود می‌افزایند.

ملت‌‌های مظلوم و ستمدیده، تنها، در سایه جهاد می‌توانند عدالت اجتماعی را تحقّق بخشند و از فشار ظلم و ستم آنان برهند.

به این ترتیب، می‌بینیم که امام، در این چند خط از خطبه، چه حقایق مهمی را درباره آثار بزرگ جهاد در سرنوشت جوامع انسانی، بیان کرده و ترسیمی بسیار منطقی از مسأله جهاد و فلسفه آن را نشان داده است.

نکته‌ها


[1] . سوره توبه، آیه 91 ـ 92.

[2] . دُیث، از مادّه «دیث» به معنای «خوار و ذلیل و رام» است و افراد بی غیرت و بی اعتنا به وضع عفت خانواده خود را، از این جهت، «دیوث» گفته‌اند که تن به عمل ذلیلانه و حقارت آفرین می‌دهند. صغار، در اینجا، به معنای «ذلت و پستی» است. قماءهٔ، نیز به معنای «کوچکی و ذلت» آمده است.

[3] . اسهاب، به معنای «کم عقلی و پرحرفی» است و در خطبه بالا، اشاره به همان معنای نخست است.

[4] . أدیل، از مادّه «دولهٔ» به گفته مقاییس، به دو معنا آمده: یکی «تحول و جابه جایی» و دیگر «ضعف و سستی»، در این جا به همان معنای نخست است.

[5] . جمعی از شارحان نهج البلاغه، این جمله را به معنای «به ذلت کشانده شدن» تفسیر کرده‌اند که در واقع، از قبیل تکرار و تأکید نسبت به جمله‌‌های گذشته می‌شود، ولی آنچه را در متن آوردم، ضمن این که با متون لغت کاملا سازگار است، معنای جدیدی را در بردارد که مانع از تکرار خواهد بود. و به همین دلیل، مناسب‌تر است.

[6] . نصف و انصاف، از یک ریشه است و به معنای «عدالت» است.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: