1- از پیامبر6 نقل شده که فرمود: «هیچ گروهی نیستند که مرتکب گناهی شوند و در میان ایشان کسی باشد که بتواند آنها را نهی از منکر کند و نکند، مگر این که به زودی خداوند همه آنها را به عذابی از جانب خود گرفتار میسازد.»[1]
2- از ابوثعلبه خشنی نقل کردهاند؛ که وی از رسول خدا6 درباره تفسیر این آیه مبارکه پرسید: ﴿لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ﴾.[2]
پیامبر6 میفرماید: «ای ابوثعلبه، امر به معروف و نهی از منکر کن و هر گاه دیدی که مردم به دنبال حرص و آز هستند و از هوای نفس پیروی میکنند و دنیا را برگزیدهاند، و هر صاحب نظری، فریفته نظر خویش است، مواظب خودت باش و توده مردم را رها کن، زیرا در پی شما آشوبهایی مانند پارههای تیره شب است، کسی که در آن اوقات به دست آویزی همچون دست آویز شما چنگ زند، اجر و مزد پنجاه تن از شما را دارد. گفتند: یا رسول اللّه، آیا اجر پنجاه تن از آن مردم را؟ فرمود: بلکه از شما را، که نیکوکاری را یاری میکند در حالی که آنها نمیکنند.»[3]
3- از ابنمسعود درباره تفسیر این آیه[4] پرسیدند، او گفت: اینک زمان تفسیر آن نیست، امروز متن آیه قابل قبول است و لیکن نزدیک است که زمان تفسیر آن فرا رسد؛ آن وقت شما امر به معروف میکنید، با شما چنین و چنان عمل میکنند و سخن میگویید، کسی از شما نمیپذیرد، در آن زمان است که «باید به خود بپردازید و هنگامی که شما هدایت یافتید، گمراهی کسانی که گمراه شدهاند به شما زیانی نمیرساند.»[5]
رسول خدا6 فرمود: «باید امر به معروف و نهی از منکر کنید اگر نه خداوند بدکاران شما را به شما مسلط میکند و از آن پس نیکان شما هر چه دعا میکنند، مستجاب نمیشود.»[6] مقصود این است که هیبت و شکوه آنان در نظر اشرار از بین میرود در نتیجه اهمیتی به آنها نمیدهند و از آنها نمیترسند.
4- پیامبر6 فرمود: «ای مردم! خدای تعالی میفرماید: ای مردم! باید امر به معروف و نهی از منکر کنید، پیش از آن که دعا کنید و مستجاب نشود.»[7]
آن حضرت میفرماید: «کارهای نیک در برابر جهاد در راه خدا به قدر آب دهان انداختن در دریایی ژرف است، و تمام اعمال نیکو و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر بیش از آب دهان در برابر اقیانوسی ژرف نمیباشد.»[8]
5- پیامبر6 فرمود: «همانا خدای تعالی از بنده میپرسد: چه باعث شد که منکر را دیدی و نهی از منکر نکردی؟ هر گاه خداوند دلیلی را به بندهاش تلقین کند، میگوید: پروردگارا! به تو اعتماد ورزیدم و از مردم فاصله گرفتم.»[9]
آن حضرت فرمود: «مبادا میان معابر و بر رهگذرها بنشینید، گفتند: ما ناگزیر از نشستنیم، زیرا رهگذرها انجمن ماست و در آنجاها گفتگو میکنیم. فرمود: اگر نمیخواهید این مکانها را ترک کنید پس حق آن را ادا کنید، عرض کردند: حق راه چیست؟ فرمود: چشم پوشیدن (از نامحرم) و آزار نرساندن (به مردم) و جواب سلام (دیگران) را دادن و امر به معروف و نهی از منکر.» [10]
6- پیامبر6 فرمود: «تمام سخنان فرزند آدم به زیان اوست نه به سود او، جز امر به معروف یا نهی از منکر و ذکر خدا.» [11]
آن حضرت فرمود: «همانا خداوند خواص را به واسطه گناهان عامه مردم عذاب نمیکند مگر این که منکری بین آنها ظاهر شود در حالی که خواص میتوانند نهی از منکر بکنند ولی نکنند.» [12]
7- ابوامامه باهلی از پیامبر6 نقل کرده است که فرمود: «چگونه خواهید بود وقتی که زنان شما سرکشی کنند و جوانانتان فاسق شوند و شما جهاد را ترک کنید؟ عرض کردند: یا رسول اللّه، آیا چنین چیزی شدنی است؟ فرمود: آری، به خدایی که جان من در اختیار اوست بدتر از آن خواهد شد، پرسیدند: یا رسول اللّه، بدتر از آن چیست؟ فرمود: چگونه خواهید بود وقتی که امر به معروف و نهی از منکر نکنید؟ عرض کردند: یا رسول اللّه، مگر چنان چیزی میشود؟ فرمود: آری، قسم به آن جان من در دست اوست، بدتر از آن خواهد شد، عرض کردند: بدتر از آن چیست؟ فرمود: چگونه خواهید بود وقتی که معروف را منکر، و منکر را معروف، ببینید؟ گفتند: یا رسول اللّه آیا چنین چیزی ممکن است؟ فرمود: آری سوگند به آن که جان من در اختیار اوست بدتر از آن خواهد شد، گفتند: بدتر از آن چیست؟ فرمود: چگونه خواهد بود وقتی که امر به منکر و نهی از معروف کنید، گفتند: یا رسول اللّه، آیا چنین چیزی میشود؟ فرمود: آری قسم به خدایی که جان من در دست اوست، بدتر از آن هم خواهد شد، خدای تعالی میفرماید: به ذات مقدسم سوگند خورده ام آنان را به آشوبی گرفتار سازم که شخص بردبار هم سرگردان بماند.»[13]
8- عکرمه از ابن عباس نقل کرده که گفت: «رسول خدا6 فرموده: مبادا نزد مردی بایستید که مظلومی را میکشد، زیرا لعنت خدا بر کسی نازل میشود که در آن وقت حاضر باشد و از او دفاع نکند.»[14]
رسول خدا6 فرمود: «سزاوار نیست برای کسی که در جایی شاهد حقی باشد مگر این که آن حق را بازگو کند، زیرا گفتن حق نه باعث جلو آمدن اجل او میشود و نه هرگز او را از روزی حتمی خود محروم میسازد.»[15]
این دو حدیث دلیل آن است که ورود به خانههای ظالمان و فاسقان جایز نیست و حضور در جاهایی که منکر را در آنها میبیند و توان از بین بردن آن را ندارد روا نمیباشد، زیرا فرموده است؛ بر کسی که در این قبیل جاها حاضر باشد لعنت خدا نازل میشود، و مشاهده منکر در جایی که نیازی به رفتن وی نبوده، با این بهانه که قدرت جلوگیری نداشته جایز نیست، از این رو جمعی از گذشتگان گوشه گیری را برگزیدند به آن دلیل که منکر را در بازارها و جشنها و انجمنها میدیدند در حالی که نمیتوانستند جلوگیری کنند و این امر خود دوری از مردم را میطلبید.
9- ابنمسعود میگوید: رسول خدا6 فرمود: «خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده مگر آن که یارانی داشته است، آن پیامبر تا وقتی که خدا میخواست بین ایشان میماند و در میان آنها به کتاب خدا و فرمان او عمل میکرد، تا خداوند پیامبرش را از دنیا میبرد، آن یاران به کتاب خدا و فرمان او و سنت پیامبرش عمل میکردند و چون آنان منقرض میشدند، پس از آنها گروهی بالای منبرها میرفتند آنچه میدانستند میگفتند و آنچه را بد میدانستند خود عمل میکردند، پس هر گاه چنان زمانی را درک کردید، بر هر مؤمنی لازم است که با دستش جهاد و مبارزه کند، اگر نتوانست با زبانش و اگر با زبان هم نتوانست پس به قلبش (ناراحت شود)؛ اسلام چیزی جز این نیست.»[16]
ابن مسعود میگوید: مردم روستایی مرتکب گناه میشدند و چهار نفر بودند که نهی از منکر میکردند. یکی از آنها به پا خاست و گفت: شما چنین و چنان میکنید و شروع کرد به نهی از منکر و بازگو کردن عمل زشتی که مرتکب میشدند و آنها جواب رد میدادند و از کارهای خود دست برنمی داشتند، در نتیجه یکدیگر را دشنام میدادند، و او به مبارزه با آنها برخاست و آنها بر او غالب شدند. پس کناره گیری کرد و گفت: خدایا! من آنها را نهی از منکر کردم اطاعت نکردند، دشنام دادم، آنها هم مرا دشنام دادند با آنها جنگیدم بر من غالب شدند، آنگاه به راه خود رفت.
سپس دیگری قیام کرد و آنها را نهی از منکر نمود، اطاعت نکردند، پس به آنها دشنام داد، آنها نیز او را دشنام دادند، در نتیجه گوشه گیری کرد و گفت: خدایا! من آنها را نهی از منکر کردم، اطاعت نکردند و دشنام دادم، آنها نیز مرا دشنام دادند و اگر با ایشان میجنگیدم بر من غالب میشدند.
آنگاه سومین نفر قیام کرد و آنها را نهی از منکر نمود و آنها اطاعت نکردند و او از ایشان کناره گرفت و گفت: پروردگارا! من آنها را نهی از منکر کردم ولی آنها از من اطاعت نکردند و اگر دشنام میدادم، آنها نیز به من دشنام میدادند و اگر مبارزه میکردم بر من غالب میشدند و بعد به راه خود رفت.
سپس چهارمی قیام کرد و گفت: خداوندا! اگر من آنها را نهی از منکر میکردم نافرمانی میکردند و اگر دشنام میدادم، دشنام میدادند و اگر با آنها میجنگیدم بر من غالب بودند و بعد رفت. ابن مسعود میگوید: از میان شما نظیر این چهارمین نفر، با وجود این که مقام او پست تر از همه بود، نیز کم است!
10- ابنعباس میگوید: «به رسول خدا عرض شد: آیا مردم قریهای که در میان آنها افراد صالح وجود دارند، هلاک میشوند؟ فرمود: آری، گفتند: چرا یا رسول اللّه؟ فرمود: به دلیل این که گنهکاران را میبینند و در برابر نافرمانیهای خدای عزوجل ساکت میمانند.»[17]
[1] . این حدیث را ابوداوود، در ج 2، ص 436 کتاب خود و ابن ماجه و ابن حیان ـ به طوری که در الجامع الصغیر آمده ـ به سنن حسن آوردهاند.
[2] . مائده ، آیه 105: هنگامی که شما هدایت یافتید گمراهی کسانی که گمراه شدهاند به شما زیانی نمیرساند.
[3] . این حدیث را ابن ماجه به شماره 4014، کتاب الفتن نقل کرده است.
[4] . ﴿لاَ يَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ﴾ سوره مائده، آیه 105.
[5] . این حدیث را عبد بن حمید و سعید بن منصور ـ به طوری که در درالمنثور، ج 2، ص 339 آمده ـ از وی نقل کرده است.
[6] . این حدیث را طبرانی در الاوسط و بزّاز از ابوهریره ـ به طوری که در مجمع الزوائد، ج 7، ص 266 آمده است ـ نقل کردهاند.
[7] . این حدیث را اصفهانی در حدیثی از ابن عمر ـ به طوری که در الترغیب، ج 3، ص 231 آمده ـ نقل کرده است.
[8] . عراقی گوید: این حدیث را ابومنصور دیلمی در مسند الفردوس با اکتفای به سطر اول از حدیث جابر با اسناد ضعیف نقل کرده ولی سطر دیگر را علی بن معبد در کتاب الطاعهٔ و المعصیهٔ از روایت یحیی بن عطا به طور مرسل نقل کرده است که من این شخص را نمیشناسم. میگویم: در کافی، ج 5، ص 59 نظیر همین آمده است.
[9] . این حدیث را ابن ماجه در سنن به شماره 4017، از قول ابوسعید خدری نقل کرده است.
[10] . این حدیث را مسلم در ج 7، ص 3 از قول ابوسعید خدری نقل کرده است.
[11] . این حدیث را ابن سنی در کتاب عمل الیوم و اللیله، ص 3 نقل کرده و ابوداوود و ابن ماجه از قول عدی بن عدی نظیر آن را نقل کرده است.
[12] . این حدیث را احمد در مسند خود، ج 3، ص 192 از قول عدی بن عمیره نقل کرده و ابوداوود در سنن، ج 2، ص 438 از حدیث عدی بن عدی نظیر آن را آورده است.
[13] . عراقی گوید: این حدیث را ابن ابی الدنیا با اسناد ضعیف، بدین عبارت: «چگونه خواهید بود آن وقتی که امر به منکر کنید و نهی از معروف» و ابویعلی از قول ابوهریره در حالی که به سه سؤ ال و جواب اول اکتفا کرده بدون دو سؤ ال بعدی نقل کردهاند و اسناد آن ضعیف است و از کتاب کافی نیز نظیر آن خواهد آمد.
[14] . این حدیث را طبرانی و بیهقی با سندی حسن ـ به طوری که در الترغیب، ج 3، ص 304 آمده ـ نقل کردهاند.
[15] . این حدیث را بیهقی در الشعب از قول ابن عباس با همان سند حدیث قبلی نقل کرده است. المغنی.
[16] . نظیر این حدیث را مسلم در صحیح، ج 1، ص 51 نقل کرده است.
[17] . این حدیث را طبرانی در الکبیر و الاوسط نقل کرده است، در سلسله سند آن یحیی بن یعلی اسلمی وجود دارد و او ضعیف است، همچنین ـ به طوری که در مجمع الزوائد، ج 7، ص 268 آمده است ـ بزّاز نیز آن را روایت کرده است.