امام هادی در راستای فعالیت امامان، با غلات درگیر شد؛ زیرا در میان اصحاب او نیز افرادی از آنها وجود داشت. احمد بن محمد بن عیسی یکی از شیعیان دانشمند و معتدل که سخت به ائمه طاهرین: دل بسته و با هر گونه غلوّی در دین مخالف بود، روایت کرده که طی نامهای از امام هادی سؤال شد: احادیثی را به شما و پدرانتان نسبت میدهند که دلها از شنیدن آن ميلرزد و بدان دلیل که این احادیث از آباء کرامتان نقل میشود، جرأت ردّ آن را به خود نمیدهیم، آنگاه ادامه میدهد: علی بن حسکه و قاسم یقطینی که خود را از موالی و منسوبان شما معرفی میکنند نقل میکنند در آیه «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»[1] فحشا و منکر اشاره به شخصی است نه رکوع و سجود، همینطور منظور از زکات همان مرد است نه پرداخت مبلغی درهم و دینار، و اموری از فرائض و سنن و معاصی را بر همین منوال تأویل میکنند، اگر مصلحت میدانید این امر را برای ما روشن فرمائید و به پیروانتان منت گذاشته، آنها را از منجلاب این چنین تأویلات انحراف آمیز نجات دهید. و آن حضرت در جواب نوشتند :
«لَیسَ هذا مِنْ دینِنا فَاعتزلهُ».[2]
یعنی: این گونه تأویلات از دین ما نیست از آن بپرهیزید.
تکذیبها و طردهای مکرر ائمه هدی: از غلات سبب شد که آنها عملاً رو به انهدام نهاده و مهمترین سلاحشان را که انتساب و تمسک واهی به ائمه طاهرین: بود از دست بدهند.
نظیر همین نامه از ابراهیم بن شیبه و سهل بن زیاد نیز روایت شده است که جواب امام در پاسخ یکی از آنها بسیار مفصل بوده و در آن علاوه بر ردّ محمد بن حسکه و انکار ولایت و وابستگی او به خاندان رسالت، اقاویل وی را باطل شمرده و شیعیان خود را به اجتناب از آنها امر فرموده است و حتی از آنها خواسته به هر کدام از این دو نفر که دسترسی پیدا کردید فوراً به قتلشان اقدام کنید.[3] و در روایت دیگری امام، محمد بن حسکه و قاسم یقطینی را مورد لعن و نفرین قرار داده است.[4]
همچنین از کسانی که مورد لعن امام هادی قرار گرفتهاند محمد بن نصیر نمیری و فارس بن حاتم قزوینی بودند.
امام ضمن نامهای که در آن از ابن بابای قمی بیزاری جستهاند فرمودند: او ـ ابن بابا ـ گمان برده که من او را به نبوت برانگیختهام و او باب من است، سپس خطاب به شیعیان میفرماید: اگر توانستید او را بکشید. [5]
محمد بن نصیر نمیری که ادعای نبوت میکرد، رئیس فرقه نمیریه و یا نصیریه بوده است. او معتقد به تناسخ و ربوبیت امام هادی و همچنین معتقد به جواز نکاح با محارم و ازدواج مرد با مرد بوده و ادعا داشت که از طرف امام هادی به نبوت مبعوث شده است؛ محمد بن موسی بن حسن بن فرات نیز از یاران و همکاران نزدیک محمد بن نصیر بوده و او را تقویت میکرد. پس از فوت محمد بن نصیر، پیروان وی ـ نصیریه ـ که از مشهورترین فرقههای غلاهٔ بودند به چند گروه تقسیم شدند. [6] از دیگر غلاهٔ این دوره عباس بن صدقه، ابوالعباس طرفانی (طبرانی) و ابوعبدالله کندی معروف به شاه رئیس بود که همه از بزرگان غلاهٔ بودهاند.[7]
امام هادی درباره فارس بن حاتم دستور داد او را تکذیب و هتک حرمت از وی بنمایند و درباره اختلافی که میان فارس بن حاتم و علی بن جعفر پیدا شده بود، جانب علی بن جعفر را گرفته و ابن حاتم را ردّ و طرد بنمایند، همچنین دستور قتل ابن حاتم را صادر نمود و برای قاتل وی سعادت اخروی و بهشت تضمین نمود و بالأخره شخصی از شیعیان به نام جنید پس از کسب اجازه شفاهی از امام، ابن حاتم را به قتل میرساند.
روایات زیادی که در مورد ابن حاتم در رجال کشی آمده، وجود خطر بزرگی از جانب او را که موجودیت شیعه را تهدید میکرد خاطر نشان میسازد، شیعیان مکرراً درباره او از امام هادی سؤالاتی کرده و امام در جواب کلیه این سؤالها از وی بیزاری جسته است. [8]
سری بن سلامه نیز نامهای درباره غلات و فساد آنها به امام هادی فرستاده که امام در جواب آن، شیعیان را دعا فرموده و آنها را به ثبات قدم و مقاومت در برابر غلات دعوت کرده است. [9]
از دیگر غلاتی که خود را از اصحاب امام هادی قلمداد میکرد، یکی احمد بن احمد سیاری است[10] که اکثریت علمای رجال شیعه او را از غلاهٔ و فاسد المذهب دانستهاند. [11] کتاب القراءات را که از مصادر روایات تحریف قرآن است، او نوشته که مطمئناً جز اباطیل چیز دیگری در آن پیدا نمیشود. [12]
به ویژه که امام هادی خود به سلامت قرآن از تحریف و دست نخوردگی آن از نظر کلیه فرق اسلامی تأکید ورزیده است. [13]
حسین بن عبید نیز از غلاتی بود که خود را از اصحاب امام هادی میدانست و به همین دلیل احمد بن محمد بن عیسی قمی او را همراه جمعی دیگر به اتهام غلوّ از قم بیرون راند. چنانکه پیش از این نیز متذکر شدیم قمیها اندیشه ناب شیعی داشته و کوچکترین غلوّی را تحمّل نمیکردند. بدین سبب گاهی اشخاصی را که هرگز از غلاهٔ ـ به معنای مصطلح آن که اعتقاد به نوعی ربوبیت درباره ائمه: داشتند ـ نبودند، متهم میکردند.
به هر حال تکذیبها و طردهای مکرر ائمه هدی: از غلاهٔ سبب شد که آنها عملاً رو به انهدام نهاده و مهمترین سلاحشان را که انتساب و تمسک واهی به ائمه طاهرین: بود از دست بدهند.
البته باید توجه داشت که هنوز آثار غلوّ در میان اخبار و احادیث ما باقی مانده و تصفیه آن یک وظیفه غیر قابل چشم پوشی برای هر دانشمند امامی معتقد به خط مشی ائمه شیعه است؛ زیرا بسیار دیده شده است که کسانی بدون غرض و با صداقت انکار ناپذیری کار میکردند ولی متأسفانه تحت تأثیر همین اخبار غلو آمیز قرار گرفتند. فتح بن یزید جرجانی ضمن روایت مفصلی از امام هادی اعتراف میکند که او بر این باور بود که امام نیازی به اکل و شرب ندارد؛ زیرا با مقام امامت سازگار نیست، و امام هادی خطاب به وی فرمود:
ای فتح بن یزید حتی پیامبران که اسوه برای ما هستند میخورند و میآشامند و در بازارها راه میروند و هر جسمی این چنین است جز خدا که جسم را جسمیت بخشیده است.[14]
[1] . عنكبوت، 45 .
[2]. رجال كشى، ص517.
[3]. همان.
[4]. همان، ص518 ـ 519.
[5]. همان، ص520 ـ 521.
[6]. رجال كشى، ص521؛ فرق الشیعه، ص93؛ المقالات و الفرق، ص100ـ 101 و رك: ابن ابى الحدید، ج2، ص309، الغیبه، ص259.
[7]. رجال كشى، ص522.
[8]. همان، ص522 ـ 528 .
[9]. حیاهٔ الإِمام الهادى، ص336.
[10]. مسند الإِمام الهادى، ص323.
[11]. رجال نجاشى، ص58؛ معجم رجال الحدیث، ج2، ص290.
[12]. رك: اكذوبهٔ تحریف القرآن بین الشیعهٔ و السنّهٔ، تالیف نگارنده.
[13]. «قَدِ اجتَمَعَتِ الاُمَّة قاطِبَةً لاَاخْتِلافَ بَیْنَهُمْ اِنَّ القُرآنَ حَقٌّ لٰارَیْبَ فِیهِ عِنْدَ جَمیعِ اَهلِ الفِرَقِ»؛ تحف العقول، ص338 .
[14]. كشف الغمه، ج2، ص388؛ و رك: تنقیح المقال، ج3، ص3.