borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد سوم»
هر چیز را از ضدش باید شناخت

راه‌های شناخت حق و باطل بسیار است مهم آن است که انسان تصمیم بر شناخت بگیرد و با شجاعت و دقت پیش برود.

یکی از این طرق همان است که مولا علی7 در خطبه بالا به آن اشاره فرموده است و آن استفاده از مطالعه اضداد است. هنگامی که انسان سرنوشت شوم گروهی را می‌‌بیند که در میان انواع اشتباهات و خطاها و بدبختی‌ها غوطه ورند به خوبی می‌‌فهمد، که راه صحیح از راه آنها جداست. و اگر می‌‌خواهد در راه حق گام بگذارد باید اصولی را که آنها بر آن تکیه کرده‌اند رها کند، ادب را از بی ادبان بیاموزد و عدالت را از ظالمان، و پاکی را از ناپاکان.

گاه تصور می‌‌شود که این خطبه، با آنچه در عبارت دیگری از امام7 آمده است که به «حارث همدانی» فرمود: « إِنَّ دِينَ اللَّـهِ لَا يُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآيَةِ الْحَقِّ فَاعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَه‏؛ دین خدا را به وسیله اشخاص نمی‌‌توان شناخت بلکه به نشانه‌های روشن حق باید شناخت بنابراین حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی».[1]

ولی این هر دو صحیح است اما هر کدام در جایی، در آن جا که حق به روشنی شناخته می‌‌شود شخصیت افراد را با معیار آن باید شناخت، آنها که با حق هماهنگ ترند درستکار، و آنها که ناهماهنگ‌ترند بدکارانند، در این جا اشخاص را با معیار حق می‌‌شناسیم و آن جا که افراد به خوبی شناخته شده‌اند و طریق حق مخفی و ناشناخته است باید حق و باطل را به وسیله آنها از هم تشخیص دهیم، مثلاً هنگامی که عمّار یاسر و ابو جهل را در مقابل هم می‌‌بینیم به خوبی می‌‌دانیم روش عمّار روش حق است و روش‌های ابو جهل‌‌ها روش‌های باطلی است.

گاه، هم شناختن اشخاص مشکل می‌‌شود و هم شناختن حق، در این جا به دوستان و هواداران آن افراد نگاه می‌‌کنیم. اگر فرضاً در شخصیت معاویه شک کردیم و دیدیم اطرافیان او جمعی منافق، دنیاپرستانی همچون عمرو عاص و مطرودان عصر پیامبر6 و بازماندگان دوران جاهلیتند به خوبی می‌‌توان او را شناخت.

کوتاه سخن این که شناخت حق و باطل طرق مختلفی دارد که در هر مورد باید از طریق مناسب آن استفاده کرد.


 


[1] . بحار الانوار، جلد 6 صفحه 179.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: