تردیدی نیست که پیامبر6 از لحظه ای که چشم به جهان گشود تا آن لحظه که چشم از جهان فرو بست جز خداوند یکتا را نپرستید. پدران و اجداد او نیز همه موحد و خداپرست بودند. اما درباره اینکه آیین آن حضرت پیش از بعثت چه بوده، آراء مختلفی ارائه شده است. برخی گویند متعبد به دینی نبوده است، گروهی گویند پیرو آیینی بوده ولی در اینکه آن آیین دین حضرت نوح، ابراهیم، موسی یا عیسی: بوده اختلاف دارند. برخی نیز در این مطلب توقف کرده و گفتهاند هر دو امر ممکن است و ترجیحی نیز در بین نیست.
بزرگان اهل سنت و دانشمندان شیعه در این باره به تفصیل سخن گفتهاند. از مجموع مباحثی که در این زمینه مطرح شده است این نکته به دست میآید که رسول خدا قبل از بعثت نیز زمینه و درجاتی از مقام نبوت را دارا بوده و با تعبّد به دین خود کلیات احکام آن را انجام میداده ولی مأمور به تبلیغ نبوده است، به اصطلاح به نوعی نبی بوده است نه رسول، دلایل و شواهد زیادی بر این مدعا موجود است.
ابن سعد[1] نقل میکند: شخصی از رسول خدا پرسید: «متی كُنْتَ نَبِيّاً؟» چه زمانی پیامبر بودی؟ اصحاب گفتند: ساکت! ساکت! پیامبر فرمود: رهایش کنید. آنگاه خطاب به آن شخص فرمود: «كُنْتَ نَبِيّاً وَ آدَمُ بَيْنَ الرُّوحِ وَ الْـجَسَدِِ» من پیامبر بودم در حالی که آدم بین روح و جسد به سر میبرد. کنایه از اینکه هنوز خلقت آدم کامل نشده بود. همچنین به روایت ابو نعیم اصفهانی فرمود: «كُنْتَ أوّل النَّبِيِّينَ فِی الخَلْق وَ آخِرُهُمْ فِي الْبَعْثِ» من نخستین پیامبران در خلقت و آخرین آنان در بعثت بودم.[2]
امیرالمؤمنین میفرماید: هنگامی که پیامبر6 از شیر گرفته شد خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگانش را همنشین او گردانید تا شبانه روز وی را به راههای بزرگواری و اخلاق نیک جهان رهنمون سازد. این مضمون در منابع اهل سنت نیز آمده است.[3]
به روایت طبرسی حضرت فاطمه نیز در خطبه تاریخی و مشهور خود در این باره فرموده است: «أَشْهَدُ أَنَّ أَبِي مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُِ، اخْتَارَهُ قَبْلَ أَنْ أَرْسَلَهُِ وَ سَمَّاهُ قَبْلَ أَنِ اجْتَبَاهُِ وَ اصْطَفَاهُ قَبْلَ أَنِ ابْتَعَثَهُِِِِ» گواهی میدهم که پدرم محمد بنده و فرستاده خداست. پیش از آنکه او را بفرستد انتخاب کرد و پیش از آنکه برگزیند نامید و پیش از آنکه مبعوث گرداند برگزید.
فتّال نیشابوری گوید: «طایفه شیعه اجماع دارند بر اینکه رسول خدا6 در نهان رسول و نبی بود و از زمانی که خداوند تعالی او را مکلف کرد، بر خلاف آنچه قریش انجام میدادند روزه میگرفت و نماز میخواند. چون چهل ساله شد خداوند عزوجل به جبرئیل فرمان داد نزد او برود و فرمان آشکار کردن رسالت را به او ابلاغ کند».[4] علامه مجلسی; میگوید: «آنچه از اخبار معتبر برای من روشن شده این است که آن حضرت قبل از بعثتش از زمانی که خداوند در ابتدای سنش عقلش را کامل کرد نبی و مؤید به روح القدس بود، فرشته با وی سخن میگفت، سخن فرشته را میشنید و در خواب او را میدید. سپس بعد از چهل سالگی رسول گردید، با فرشته روبه رو سخن میگفت و قرآن بر وی نازل شد و مأمور به تبلیغ گردید». اجماع شیعه بر عصمت پیامبر قبل از بعثت نیز مؤید همین نظریه است.[5]
اینکه در برخی منابع درباره دین پیامبر آمده است: «كان علی دین قومه» بر دین طایفه خویش بوده، مقصود بت پرستی نیست بلکه مراد دین حضرت ابراهیم است که در صدر اسلام هنوز پیروانی در بین قریش و به ویژه در طایفه بنی هاشم داشته و به فرموده امام صادق7 برخی از سنن و آداب رایج نزد عربها بقایای دین حنیف ابراهیم بوده است.
درباره اینکه خداوند در آیه پنجاه و دو سوره شوری خطاب به پیامبر میفرماید: «مٰا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمان» تو نمیدانستی کتاب و ایمان چیست، علامه طباطبایی در المیزان میفرماید: مقصود این است که دین اسلام را به تفصیل نمی دانستی. پس منافات ندارد که حضرت به طور اجمال از دین اسلام آگاه بوده است و اینکه در آیه صد و بیست و سه نحل اشاره دارد به اینکه رسول خدا باید از برخی پیامبران پیشین پیروی کند مقصود پیروی در اصل توحید و یکتاپرستی و تداوم آن است نه پیروی از شریعت آنان.
[1] . طبقات، ابن سعد، ج 1، ص 148.
[2] . دلائل النبوه ابونعیم اصفهانی، ص 42 .
[3] . «وَ لَقَدْ قَرَنَ اللَّـهُ بِهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلّم مِنْ لَدُنْ أَنْ كَانَ فَطِيماً أَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلَائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَرِيقَ الْمَكَارِمِ وَ مَحَاسِنَ أَخْلَاقِ الْعَالَمِ لَيْلَهُ وَ نَهَارَهُِ» نهج البلاغه، ص 200 .
[4] . روضهٔ الواعظین، ص 52.
[5] . بحار الانوار، ج 18، ص 248 پس از نقل اقوال.