borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد سوم»
هدف از بعثت پیامبر اسلامﹷ در نهج البلاغه

از خطبه‌های آن حضرت است که در آن، هدف از بعثت پیامبر اسلام6 (و  اهمیّت قرآن و بخشی از حوادث آینده) بیان شده است.

این خطبه از چند بخش تشکیل شده بخش اوّل، اشاره به اهداف بعثت پیامبر اکرم6 و نقش قرآن در هدایت مردم دارد.

در بخش دوّم امام7 از فتنه‌های آینده خبر می‌‌دهد و از زمانی سخن می‌‌گوید، که مردم غرق گناه و انواع آلودگی‌‌ها می‌‌شوند و قرآن را به فراموشی می‌‌سپارند.

و در بخش سوّم، به همگان هشدار می‌‌دهد و سرنوشت اقوام پیشین را که به انواع بلاها گرفتار شدند یادآور می‌‌شود.

در بخش چهارم اندرزهای بسیار مفید و مؤثری برای مردم بیان می‌‌فرماید و آنها را به پیروی قرآن و اهل بیت: برای نجات از چنگال فساد دعوت
می‌‌کند.

* * *

حضرت علی7 می‌فرماید:

فَبَعَثَ اللَّـهُ مُحَمَّداً، صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم، بِالْحَقِّ لِيُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ إِلَى عِبَادَتِهِ، وَ مِنْ طَاعَةِ الشَّيْطَانِ إِلَى طَاعَتِهِ، بِقُرْآنٍ قَدْ بَيَّنَهُ وَ أَحْكَمَهُ، لِيَعْلَمَ الْعِبَادُ رَبَّهُمْ إِذْ جَهِلُوهُ، وَ لِيُقِرُّوا بِهِ بَعْدَ إِذْ جَحَدُوهُ، وَ لِيُثْبِتُوهُ بَعْدَ إِذْ أَنْكَرُوهُ. فَتَجَلَّى لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْهُ بِمَا أَرَاهُمْ مِنْ قُدْرَتِهِ، وَ خَوَّفَهُمْ مِنْ سَطْوَتِهِ، وَ كَيْفَ مَحَقَ مَنْ مَحَقَ بِالْمَثُلَاتِ. وَ احْتَصَدَ مَنِ احْتَصَدَ بِالنَّقِمَات‏! 

ترجمه:

«خداوند محمّد6 را به حق مبعوث کرد تا بندگانش را از پرستش بتها به عبادت خویش دعوت کند، و از عبادت شیطان، به عبادت خود فراخواند (این دعوت الهی) به وسیله قرآنی انجام شد که آن را با بیانی روشن تبیین، و استوار کرده است، تا بندگان، پروردگار خویش را بشناسند، بعد از آن که او را نمی‌‌شناختند، و به او اقرار نمایند بعد از آن که او را انکار می‌‌کردند و او را ثابت بدانند بعد از آن که او را نفی می‌‌کردند.

خداوند سبحان در کتاب خویش بر بندگان تجلّی کرد و آشکار شد، بی آن که او را ببینند، بلکه این تجلی به وسیله آیات قدرتش بود که به آنان نشان داد و  بندگان را از سطوت و غضب خویش بر حذر داشت، و چگونگی نابودی اقوام  طغیان گر و درو شدنشان به وسیله عقوبت‌ها و کیفرها را به آنها ارائه کرد. »

شرح و تفسیر:

امام7 نخست اشاره به بعثت پیامبر اکرم6 می‌‌کند و بعد، اهداف بعثت را شرح می‌‌دهد و سپس به وسیله‌ای که از آن برای وصول به این هدف استفاده کرد، یعنی قرآن مجید اشاره می‌‌فرماید. می‌‌گوید: «خداوند محمّد6 را به حق مبعوث کرد تا بندگانش را از پرستش بتها به عبادت خویش دعوت کند و از اطاعت شیطان به اطاعت خود فراخواند».[1]

چه تعبیر گویا و زیبا و فشرده‌ای در مورد هدف بعثت پیامبر اکرم6، تعبیری که بر دو اصل استوار است: نخست رها کردن عبودیت و پرستش بتها و تمسّک به توحید در عبادت یعنی عبادت پروردگار، و دیگر رها ساختن از اطاعت شیطان وتمسّک جستن به اطاعت پروردگار.

درست است که اطاعت شیطان نیز نوعی بت پرستی است و بنابراین داخل در مفهوم جمله اوّل یعنی «عِبَادَةِ الْاَوْثَانِ» است ولی تقابل این دو جمله با یکدیگر نشان می‌‌دهد که عبادت در معنی خاص خود، یعنی پرستش، به کار رفته است و منظور از اطاعت شیطان، پیروی از فرمان اوست نه پرستش. به هر حال «اَوثان» (بتها) و شیطان در این دو جمله مفهوم وسیع و گسترده‌ای دارد که هر گونه معبودی غیر از خدا را شامل می‌‌شود، وشیاطین انس و جن را در برمی گیرد.

بنابراین تسلیم در برابر حاکمان ظالم، و اطاعت فرمان آنها و تن دادن به استعمار و استثمار خودکامگان، و پذیرش قوانین غیر الهی، همه، در مفهوم این جمله‌‌ها داخل است و هدف بعثت این بود که انسان را از تمام آنها رهایی بخشد.

در ادامه این سخن به ابزار و وسیله نیل به این هدف عالی اشاره کرده می‌‌فرماید: «این دعوت الهی به وسیله قرآنی انجام شد که آن را با بیانی روشن تبیین کرده و استوار گردانیده است، تا بندگان، پروردگار خودرا بشناسند بعد از آن که او را نمی‌‌شناختند و به او اقرار نمایند بعد از آن که او را انکار می‌‌کردند، و او را ثابت بدانند بعد از آن که او را نفی می‌‌کردند».[2]

بی‌شک مشرکان عرب به خدا ایمان داشتند و به او اعتراف می‌‌کردند، خالق آسمان و زمینش می‌‌شمردند و بت‌‌ها را شفیعان در گاهش می‌‌دانستند ولی، این اعتقاد که آلوده به شرک بود هیچ ارزشی نداشت، خداوند پیامبر خویش را فرستاد تا علف هرزه‌های شرک و بت پرستی را از بوستان فکر و روح آنها برکَنَد و توحید و خداپرستی را جلوه گر سازد و این در واقع کار همه انبیا و پیامبران الهی بود که توحید را از آلودگی به شرک پاک می‌‌کردند.

و در ادامه این سخن به معرفی قرآن و آثار سازنده آن در فکر و عمل پرداخته می‌‌گوید: «خداوند سبحان ! در کتاب خویش بر بندگان تجلی کرد، و آشکار شد، بی آن که او را ببینند بلکه این تجلی به وسیله آیات قدرتش بوده که به آنان ارائه کرده است» «فَتَجَلَّى لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْهُ بِمَا أَرَاهُمْ مِنْ قُدْرَتِهِ».[3]

این سخن اشاره به آیات توحید و بیان اسما و صفات خداوند است که دقت در آنها چنان در انسان اثر می‌‌گذارد که گویی خدا را می‌‌بیند، آری می‌‌بیند اما با چشم دل نه با چشم سر.

بعضی احتمال داده‌اند: منظور از «کتاب» در این جا، کتاب آفرینش و جهان تکوین است که مملوّ از آثار و نشانه‌های خداست که بر هر چه نظر کنیم سیمای او می‌‌بینیم و سرهای سرافرازان را در پای او مشاهده می‌‌کنیم[4] ولی با توجه به این که در جمله قبل، اشاره به قرآن شده و در جمله بعد اشاره به انذارهای الهی آمده است این معنا بعید به نظر می‌‌رسد و به یقین منظور از کتاب همان قرآن مجید است.

و از آن جا که تجلی پروردگار به وسیله آیات قرآنی ممکن است این توهم را ایجاد کند که خداوند را می‌‌توان با چشم سر دید بلا فاصله می‌‌فرماید این تجلّی بدون رؤیت با چشم ظاهر است.

در جمله بعد اشاره به بخش دیگری از آیات قرآن که آیات انذار و تهدید است کرده می‌‌فرماید: «خداوند بندگان را از قهر و غضب خویش بر حذر داشته»[5].

و در بخش آخر به آیات گسترده که از سرگذشت دردناک اقوام پیشین خبر می‌‌دهد و درس‌های عبرتی را که در آن است یادآوری کرده می‌‌فرماید: «و چگونگی نابودی اقوام طغیانگر و درو شدنشان را به وسیله عقوبت‌ها و کیفرها به آنها نشان داد».[6]

این احتمال نیز در تفسیر جمله‌های بالا وجود دارد که خداوند خودرا در کتاب خویش به مجموعه این موارد (آیات قدرت، تخویف از سطوت و سرگذشت دردناک اقوام گنهکار) نشان داده است.


[1] . «فَبَعَثَ اللهُ مُحَمَّداً، صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَ سَلّم، بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْاَوْثَانِ إلَی عِبَادَتِهِ، وَ مِنْ طَاعَةِ
الشَّیْطَانِ إلَی طَاعَتِهِ».

[2] . «بِقُرْآنٍ قَدْ بَيَّنَهُ وَ أَحْكَمَهُ، لِيَعْلَمَ الْعِبَادُ رَبَّهُمْ إِذْ جَهِلُوهُ، وَ لِيُقِرُّوا بِهِ بَعْدَ إِذْ جَحَدُوهُ، وَ لِيُثْبِتُوهُ بَعْدَ إِذْ أَنْكَرُوهُ».

[3] . «تجلّی» از ماده «تجلّی» و از ریشه «جلو» بر وزن دلو به معنی ظهور و بروز گرفته شده و تجلّی خداوند به این معنا است که آثار و نشانه‌های او چنان آشکار است که گوئی می‌توان او را در لایه لایه‌های این آثار دید.

[4] . شاعر می‌گوید: بر هر چه نظر کردم سیمای تو می‌بینم سرهاس سرافراز دف در پای تو می‌بینم.

[5] . «وَ خَوَّفَهُمْ مِنْ سَطْوَتِهِ» «محق» از ماده «محق» (بر وزن خلق» به معنی محو شدن کامل و نابودی یا از بین رفتن برکت چیزی است.

[6] . «وَ كَيْفَ مَحَقَ مَنْ مَحَقَ مِنَ الْعُصَاةِ بِالْمَثُلَاتِ. وَ احْتَصَدَ مَنِ احْتَصَدَ بِالنَّقِمَاتِ». مثلات جمع «مثله» (بر وزن عطه) یه معنی کیفر و عقوبت است. «احتصد» از ماده «حصد» به معنی درو کردن آمده است. 

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: