یکی از اهداف بعثت پیامبران «تعلیم و تربیت» است. این موضوع در چهار آیه قرآن به صراحت آمده است. در سه آیه، تزکیه بر تعلیم مقدم است: ﴿كَما أَرْسَلْنا فيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَٰ﴾؛[1] همان طور که در میان شما، فرستادهای از خودتان روانه کردیم، [که] آیات ما را بر شما میخواند و شما را پاک میگرداند و به شما کتاب و حکمت میآموزد و آن چه را نمیدانستید به شما یاد میدهد.
و نیز سوره آل عمران، آیه 164 و سوره جمعه، آیه 2.
در یک آیه تعلیم بر تزکیه مقدم است: ﴿رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ﴾؛[2] پروردگارا، در میان آنان، فرستادهای از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکیزه شان کند، زیرا تو خود، شکست ناپذیر حکیمی.
خداوند پیامبران را برای تربیت انسانها فرستاده است. قرآن کریم برای فهماندن این موضوع، تزکیه را بر تعلیم مقدم داشته است، چون در مقام تربیت، تزکیه بر تعلیم مقدم است؛ یعنی تزکیه، هدف و تعلیم، مقدمه میباشد. پس، از نظر رتبه و مقام، تزکیه بر تعلیم مقدم است، هر چند از نظر زمانی، تعلیم مقدم است، چون تزکیه از ناحیه عمل و اخلاق حاصل میشود. نخست باید به اعمال صالح عالم شد و به آنها عمل کرد، تا به تدریج تزکیه حاصل به دست آید.[3]
از قرآن کریم استفاده میشود که باید تعلیم و تربیت بر پایه وحی و تعالیم پیامبران باشد، چون در قرآن هر جا سخن از تعلیم و تربیت است، از پیامبران نام میبرد.
تربیتی که هدف بعثت پیامبران میباشد، این است که استعدادهای بشر تا حد انسانی رشد کند، نه تربیت بدنی و نه تربیت قومی و قبیله ای. تربیت پیامبران برای ساختن انسان است که از سطح غریزه بالا آمده، در حد وظیفه و انتخاب زندگی میکند.[4]
آیا میتوان تشکیل حکومت در جامعه را از اهداف بعثت پیامبران شمرد؟ و آیا حکومت از شئون نبوت است؟
هدف نهایی همه پیامبران، شناخت خدا، قرب به حضرت حق، توحید و کمال انسان است. این هدف، همان هدف آفرینش انسان است. هدفهای دیگر، هدفهای میانی و برای تحقق این هدف نهایی است. از آموزههای دینی استفاده میکنیم که یکی از منصبهای پیامبران، حکومت بوده است. قرآن کریم پیامبرانی را نام میبرد که تشکیل حکومت دادند؛ مانند: داود، سلیمان و یوسف7.
درباره داود میگوید: ﴿وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ﴾؛[5] و پادشاهیاش را استوار کردیم و او را حکمت [دانش و کردار درست] و گفتار روشن و پاکیزه [که میان حق و باطل جدا کند] دادیم.
درباره سلیمان میفرماید: ﴿... قالَ أَ تُمِدُّونَنِ بِمالٍ فَما آتانِيَ اللَّـهُ خَيْرٌ مِمَّا آتاكُمْ ... ﴾؛[6] سلیمان گفت: آیا مرا به مال یاری میکنید؟ آن چه خدای مرا داده بهتر است از آن چه شما را داده است... .
و درباره برخی از پیامبران میفرماید: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّـهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظيماً﴾؛[7] بلکه مردم ] به پیامبران] برای آن چه خدا به آنان از فضلش ارزانی داشته [یعنی رسالت] رشک میبرند. همانا ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و ایشان را فرمان روایی بزرگ بخشیدیم.
در این که چه تعداد پیامبران تشکیل حکومت داده بودند، به تحقیق نمیتوان سخن گفت، اما از برخی آیههای قرآن این نکته به دست میآید که ایشان در صدد تشکیل حکومت بودهاند، هر چند به سبب نامناسبی شرایط توفیق این کار را پیدا نکردهاند. این آیهها چند دستهاند:
الف) آیههایی که هدف بعثت پیامبران را عدالت اجتماعی میداند.[8] بی تردید بدون تشکیل حکومت نمیتوان عدالت را در جامعه گستراند.
ب) آیههایی که هدف بعثت پیامبران را دعوت به توحید و دوری از طاغوتها میداند.[9] با تشکیل حکومت است که میتوان طاغوتها را در جامعه نابود ساخت و توحید را در همه ابعادش و در حیات فردی و اجتماعی انسانها حاکم نمود.
ج) وجود احکام اجتماعی در آیین پیامبران که بدون تشکیل حکومت قابل اجرا نیستند. آیا احکامی مانند امر به معروف و نهی از منکر (به معنای وسیع آن) جهاد، قضاوت، حدود، دیات، قصاص و. . . بدون حکومت قابل اجرا است؟!
د) آیههایی که به حکومت و ولایت پیامبر اکرم6 تصریح دارد: ﴿النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ...﴾؛[10] پیامبر به مؤمنان از خودشان اولی و سزاوارتر است... .
﴿يٰا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّـهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ... ﴾؛[11] ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدای را فرمان برید و پیامبر و صاحبان امر را، که از شمایند، فرمان برید... .
بنابراین، حکومت و ولایت از شئون نبوت است و نمیتوان گفت که پیامبران به دنیای مردم کار نداشته، تنها هدف آنان خدا و قیامت است.[12]
[1] . سوره بقره، آيه 151.
[2] . سوره بقره، آيه 129.
[3] . الميزان، ترجمه سيد محمد باقر موسوی همدانی، ج 19، ص 535؛ محسن قرائتی، تفسير نور، ج 1، ص 263 و جعفر سبحانی، منشور جاويد، ج 10، ص 54.
[4] . برای آگاهی از تربيت اسلامی و روش آن ر. ك: علی صفائی حائری، مسئوليت و سازندگی، ص 34ـ88.
[5] . سوره ص، آيه 20.
[6] . سوره نمل، آيه 36.
[7] . سوره نساء، آيه 54.
[8] . مانند آیه 25 سوره حدید
[9] . مانند آیه 36 سوره نحل.
[10] . سوره احزاب، آيه 6.
[11] . سوره نساء، آيه 59.
[12] . رجوع شود به فصلنامه كتاب نقد، ش 2 و 3. بهار و تابستان 76، ص 300 ـ 306.