borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد سوم»
چشمان اشکبار

و براستی در این مورد، چه زیبا سروده «سیّد جزوعی» آنجا که می‌گوید:

 

وَ اَتَتْ فاطِمُ تُطالِبُ بِالارْثِ

 

 

مِنَ الْمُصْطَفی فَما وَرَثاها

 

«فاطمه برای طلب کردن ارث خود که از رسول خدا باقی مانده بود، نزد آن دو نفر آمد، ولی آنها ارث او را ندادند.

 

لَیْتَ شِعْرِی لِمَ خالَقا سُنَنَ

 

 

الْقُرآنِ فِیها وَاللَّـه قَدْ اَبْداها

 

ای کاش می‌دانستم که چرا آن دو نفر با سنّت‌های قرآن مخالفت کردند با اینکه قرآن سنّت‌های ارث را آشکار کرده بود؟

 

نُسِخَتْ آیَةُ الْـمَوارِیثِ مِنْها

 

 

اَمْ هُما بَعْدَ فَرْضِها بَدَلاها؟

 

آیا آیات ارث قرآن، منسوخ شده بود؟، یا آن دو نفر پس از فریضه شدن قوانین ارث، آن را تبدیل کردند؟!

 

اَمْ تَری آیَةَ الْـمَوَدَّةِ لَمْ

 

 

تَأتِ بِوُدِّ الزَّهْراء فِی قُرْباها

 

یا آنکه آیه‌ی مودّت[1] در مورد دوستی زهرا و خویشانش نازل نشده بود؟!

 

ثُمَّ قالا اَبُوک جاءَ بِهذا

 

 

حُجَّةُ مِنْ عِنادِهِمْ نَصَباها

 

سپس گفتند: پدرت چنین گفته (که ما ارث نمی‌گذاریم) و از روی عناد این چنین حجّت (جعلی) نصب کردند.

 

قالا لِلْاَنْبِیاء حُکْمٌ به اَن لا

 

 

یُورِثُوا فِی الْقَدِیم وَ انْتَهَراها

 

و گفتند: از قدیم ثابت است که پیامبران ارث نمی‌گذارند، از این رو فاطمه را از ارث منع کردند.

 

اَفَبِنْتِ النّبِی لَمْ تَدْرِ انْ کا

 

 

نَ نَبِی الْهُدی بِذلِکَ فاها

 

آیا اگر پیامبر چنین سخنی گفته بود، دخترش از آن اطّلاع نداشت؟!

 

بِضْعَةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ خالَفَتْ ما

 

 

قالَ حاشا مَوْلاتِنا حاشاها

 

فاطمه پاره‌ی تن پیامبر و تنها یادگار او بود، آیا او با سخن پدرش مخالفت کرد؟ نه هرگز، و نه هرگز که سیّده‌ی ما با قول پیامبر مخالفت کند؟

 

سَمِعَتْهُ یَقُولُ ذاکَ وَ جائتْ

 

 

تَطْلُبُ الاِرْثَ ضِلَّةً وَسَفاها

 

اگر فاطمه از پدرش چنین سخنی شنیده بود (که ما ارث نمی‌گذاریم) آیا در عین حال از روی نادانی و گمراهی می‌آمد و مطالبه ارث می‌کرد؟

 

هِی کانَتْ لِلَّـه اَتْقی وَ کانَتْ

 

 

اَفْضَلُ الْخَلْقِ عِفَّةً وَ نَزاها

 

حاشا که فاطمه چنین باشد، او در پیشگاه خدا از همه‌ی انسان‌ها پرهیزکارتر، بهتر، پاکدامن‌تر و پیراسته‌تر بود.

 

سَلْ بِاِبْطالِ قَوْلِهِمْ سُورَةَ النَّمْلِ

 

 

وَ سَلْ مَرْیَمَ الَّتِی قَبْلَ طه

 

برای بطلان قول آنها، سوره‌ی نمل و سوره‌ی مریم که قبل از سوره‌ی طه می‌باشد، را بررسی کن.

 

فِیهِما یَنْبَآنِ عَنْ اِرْثِ یَحْیی

 

 

وَ سُلَیْمان مَنْ اَرادَ اِنْتِباها

 

در این دو سوره، از ارث بردن یحیی و سلیمان، سخن به میان آمده است، هر کس می‌خواهد صدق فاطمه را دریابد به این سوره‌ها مراجعه کند.

 

فَدَعَتْ وَاشْتَکَتْ اِلَی اللَّـه مِنْ ذا

 

 

کَ وَفاضَتْ بِدَمْعِها مُقْلَتاها

 

پس از آنکه به دادخواهی فاطمه توجّه نکردند، او شکایتش را نزد خدا برد، و اشک از چشمانش سرازیر شد.

 

ثُمَّ قالَتْ فَنِحْلَة مِنْ وا

 

 

لِدَی الْمُصْطَفی وَ لَمْ یَتَخَلاها

 

سپس فرمود: فدک، نِحْلَه (بخشوده شده‌ی) پدرم محمّد مصطفی است ولی فدک را به او ندادند.

 

فَاَقامَتْ بِها بِشُهُودٍ فَقالُوا

 

 

بَعْلَها شاهِدٌ لَها وَ ابْناها

 

فاطمه برای اثبات حق خود، شهود آورد، ولی آنها گفتند: گواهان، شوهر و فرزندانش می‌باشند (و قبول نیست).

 

لَمْ یُجِیزُوا شَهادَةِ اِبْنَی رسُولِ

 

 

اللَّـه هادِی الاَنامِ اِذْ ناصَباها

 

گواهی دو فرزند رسول خدا را کافی ندانستند، آن رسولی که، هدایت‌کننده مردم است، و با فرزندان رسول خدا دشمنی کردند.

 

لَمْ یَکُنْ صادِقاً عَلِیّ وَلافا

 

 

طِمَةُ عِنْدَهُمْ وَ لا وَلَداها

 

علی و فاطمه و فرزندانش، هیچ کدام نزد آنها راستگو نبودند.

 

اَهْلُ بَیْتٍ لَمْ یَعْرِفُوا سُنَنَ الْجَوْرِ

 

 

اِلْتِباساً عَلَیْهِم وَ اشْتَباها

 

آیا خانواده‌ای که با سنّت‌های جور میانه نداشتند، امر بر آنها اشتباه می‌شود؟

 

کان اَتْقَی اللَّـهَ مِنْهُمْ عَتِیقٌ

 

 

قَبُحَ الْقائلُ الْمَحالِ وَ شاها

 

آیا تقوای عتیق (ابوبکر) از این خانواده بیشتر است؟، قبیح باد آن کسی که چنین حرف محال را با زبان می‌آورد.

 

جَرَعاها مِنْ بَعْدِ والِدِها

 

 

الْغَیْظَ مِراراً فَبِئْسَ ماجَرَعاها

 

جرعه‌های اندوه و تلخی رنج را به فاطمه، بعد از پدرش، نوشانیدند، و براستی چه جرعه‌هائی نوشانیدند!!

 

لَیْتَ شِعرِی ما کانَ ضَرَّهُما

 

 

حَفِظا لِعَمهَدِ النَّبِی لَوْ حَفَظاها

 

ای کاش می‌دانستم که اگر آنها عهد پیامبر را درباره‌ی احترام فاطمه حفظ و مراعات می‌کردند، چه زیانی برای آنها داشت؟

 

کانَ اِکْرامُ خاتَمِ الرُّسُلِ الْها

 

 

دِی الْبَشِیرِ النَّذِیر لَوْ اَکْرَماها

 

با توجه به اینکه احترام به فاطمه، احترام به پیامبر هادی بشارت‌دهنده و انذارکننده بود.

 

وَ لَکانَ الْجَمیلُ أنْ یُعْطِیاها

 

 

فَدَکاً لا الْجَمِیلُ أنْ یَقْطَعاها

 

و بسیار نیک بود که فدک را به فاطمه می‌دادند، نه اینکه قطع و منع فدک از او، کار نیک بود.

 

اَتَری الْمُسْلِمِینَ کانُوا یَلُومُو

 

 

نَهُما فِی الْعطاءِ لَوْ اَعْطَیاها

 

آیا آن دو نفر اگر فدک را به فاطمه می‌دادند، مسلمانان آنها را سرزنش می‌کردند؟

 

کانَ تحْتَ الْخَضْراءِ بِنْتُ نَبِی

 

 

صادِقٌ ناطِقٌ اَمِینٌ سَواها؟

 

آیا در زیر آسمان کبود، از پیامبر راستگو و امین، غیر از فاطمه، یادگار دیگری باقی مانده بود؟

 

بِنْتُ مَنْ؟ اُمُّ مَنْ؟ حَلِیلَةُ مَنْ؟

 

 

وَیْلٌ لِمَنْ سَنَّ ظُلْمَها وَ آذاها

 

آن هم دختر چه کسی؟ مادر چه کسی؟ همسر چه کسی؟ وای بر آنانکه ظلم و آزار بر او روا داشتند.



[1] . سوره شوری، آیه 23. 

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: