واژه رسول و نبی و مشتقات آن دو در آیات بسیاری تکرار شده و در بیشتر این موارد برای پیامبر6 به کار رفتهاند. «نبی» کسی است که بر او وحی نازل میشود و حامل خبری از غیب است. پیام الهی را بیان میکند، هر چند مأمور به دعوت و تبلیغ علنی نیست. «رسول» کسی است که علاوه بر مقام نبوت، مأمور به دعوت و تبلیغ به سوی آیین الهی است.
رسالت، مقامی بالاتر از نبوت است. «نبی» کسی است که در خواب میبیند، او وحی الهی را از این طریق دریافت میکند و صدای (فرشته) را میشنود ولی فرشته وحی را نمیبیند. ولی«رسول» کسی است که هم صدا را میشنود و هم فرشته وحی را میبیند و در خواب و بیداری با وحی در ارتباط است.[1]
با توجه به معنای لغوی این دو، روشن میشود که بین آنها در مفهوم، اشتراکی نیست. نبوت چه به معنای «رفعت» و چه به معنای «با خبر بودن» باشد، به مفهوم رسالت نیست. هر چند لازمه رسالت که داشتن پیامی از طرف خداوند است، این است که رسول از آن پیام، باخبر باشد از این رو مفهوم نبوت اعم از رسالت است. از نظر مصداق نیز با توجه به آیات و روایات، بین نبوت و رسالت، نسبت عموم و خصوص مطلق است.[2]
از جمله نکاتی که میتواند دلیلی بر عظمت پیامبر6 باشد، این است که خداوند او را با نام خطاب نکرده است ولی انبیای دیگر را به اسم آنان، مورد خطاب قرار داده است. مانند: «یا موسی، یا داود و.. . » ولی درباره حضرت محمد6 میفرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيَُّ»،«يا أَيُّهَا الرَّسُولَُ»؛ زیرا مقام رسول اعظم6 بالاترین مقامها است. لذا این گونه با عظمت، مورد خطاب الهی قرار میگیرد.[3]
استاد شهید مطهری در ج 4 ص 289 مجموعه آثار میگوید:
یکی از مسائل که از نظر قرآنی خیلی قابل بحث است این است که در قرآن، هم تعبیر «نبی» آمده است و هم تعبیر «رسول»، هم مفرد مثل نبی و رسول، هم جمع مثل «نبییّن و رسل»؛ آیا نبوت با رسالت فرق میکند، یعنی در مقام و دو خصوصیت است؟ یا نه، یک چیز است که با دو اسم تعبیر شده است؟
کلمه «نبی» از ماده «نبأ» است. نبأ یعنی خبر، البته خبرهای مهم و عظیم و خبرهای صادق. گویا هر خبری را «نبأ» نمیگویند، کلمه «حدیث» یا «خبر» را ممکن است بگویند ولی کلمه «نبأ» یک اهمیت دیگری دارد. نبی یعنی خبر دهنده. چون انبیاء از خدا خبرهایی آورده و به مردم دادهاند، به این اعتبار به آنها «نبی» گفتهاند.
کلمه «رسول» از ماده «رسالت» است که اصل معنایش رهایی است در مقابل قید «مرسل» در زبان عرب یعنی رها شده، در مقابل «در قید شده». مثلا اگر مویی را همین طور رها کنند به پایین، میگویند «ارْسَلهُ» یعنی رهایش کرد، اما اگر مو را با سنجاقی ببندند این نقطه مقابل ارسال است. ولی این کلمه را در مطلق مورد فرستادن [به کار میبرند.] وقتی که کسی، کسی یا چیزی را از جایی به جایی میفرستد، به آن میگویند «ارسال»، و «رسول» به طور کلی «فرستاده».
[1] . وحی و نبوت در قرآن جوادی آملی، ج 3، ص 70.
[2] . راه و رهنماشناسی، ج 5، ص 15 ـ 16.
[3] . سیره رسول اکرم در قرآن جوادی آملی.