borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
رنج نامه کوثر آفرینش «جلد اول»
پاسخ کوبنده حضرت زهراﹴ

صديقه اطهر3 فرمود:

أَصْبَحْتُ وَ اللهِ عَائِفَةً لِدُنْيَاكُنَّ قَالِيَةً لِرِجَالِكُنَّ 

حالم به گونه‌ای است که از دنیای شما بسی بیزار و مردانتان را دشمن می‌دارم!

دنیای شهیده خاندان رسالت3 و دنیای عیادت کنندگان بسیار متفاوت است. تحقیقی که در پی می‌آید بیانگر دنیای حضرت صدیقه3 و دنیای زنانی است که مردانشان خاندان رسالت را تنها گذاشته و به دنبال غاصبان ولایت راه افتادند.

  • تعريف دنيا

با توجه به اينكه صديقه اطهر3 فرمود: «عائفة لِدنياكم»، منظور حضرت از دنيا چيست؟

جواب ـ از جمله مسائل اساسی در هر مكتب و مرام، تعريفی است كه از دنيا ارائه می‌دهد. بعد از اين تعريف است كه آن مكتب موضع گيري‌های اصلی و اعتقادات اصولی خود را پايه ريزی می‌نمايد. بهتر است بگوئيم هر مرام و مكتبی در ارتباط با اين تعريف می‌تواند مواضع اصولی خود را روشن سازد.

در محاورات روزمره گاهي كلمه‌ی دنيا به كار می‌رود و منظور از آن كيهان و كهكشان و زمين و اشجار و حيوانات است كه درباره‌ی اين محتوا اختلافی نيست، اما گاه سخن از دنيا به ميان می‌آيد و منظور از آن فضائی است كه انسان در آن زندگی می‌كند. اين فضا تركيبی است از محيط جامعه، تاريخ، خانواده، غرائز درونی، تاثيرات طبيعی و محتوای فكری و روحی انسان‌ها.

برای چنين معنائی، گاه كلمه ی روزگار و يا دهر و اينگونه تعابير آورده می‌شود، آنچه برای بشر دارای اهميت بوده و سرنوشت ساز است نحوه‌ی نگرش او به همين فضاست . برداشت‌های بشر از دنيا با اين محتوا بسيار مهم و زيربنای تصميمات بعدی او واقع می‌گردند.

فراموش كردن مرگ و زدودن اعتقاد به قيامت، در كنار ظاهر سازي‌های دنيائی و اصالت دادن به اين ظواهر از جمله ارزش‌های الحادی غرب است، كه به دلايل مختلفی در جوامع ديگر تبليغ می‌گردد. از فوايدی كه اين ارزش (در حقيقت ضد ارزش) برای غربی‌ها دارد. اشاعه‌ی زندگی تجمل گرايانه و مصرفی برای فروش بيشتر محصولات سودآور آنهاست، فايده‌ی ديگر آن، دلخوشی و سرگرمی مردم جهان سوم به اين ظاهرفريب‌ها و در عوض ايجاد دلهره و ترس زياد از مرگ (كشته يا شهيد شدن) می‌باشد.

استاد شهيد مطهرى مي‌گويد: «چون يك سلسله افكار ماترياليستی به مغز ما هجوم آورده، كه اين انديشه‌ها و آرزوها همه بيهوده است و از واقعيت و جاودانگی خبری نيست، پس حق داريم مضطرب و ناراحت شويم و رنج و وحشت عظيمی (از مرگ) در ما به وجود آيد...[1] آری يكی از راه‌های جلوگيری از تحركات سياسی اجتماعی ملتها و ايجاد سكوت مرگبار، همين القاء ترس از مرگ و تبليغ اصالت دنياست . برای اين كار هم ناچار از آنند كه مشغله‌های ذهنی فراوانی برای ملت‌ها به وجود آورند تا محتوای مادی دنيا را به گونه‌ای محبوب و دل انگيز و اصيل جلوه دهند تا كسی به سراغ واقعيت آن نرود.

حال سؤال می‌كنيم كه، راستی آيا به آينده ی خود فكر كردن اشتباه است؟ آيا همه‌ی همت و افق ديد خود را مصروف 70 - 60 ساله زندگانی دنيا نمودن و ابديت را فراموش كردن درست است؟ آيا تكامل كمّی (مادی ) را جانشين تكامل كيفی (معنوی) نمودن و آن را غايت خلقت انسان و جهان قرار دادن غلط نيست؟ راستی آيا كارخانه‌ی هستی، پی در پی انسان تحويل می‌دهد تا در تداوم راه گذشتگان، فقط به عمر طولانی‌تر، شهر آبادتر، آثار مهم‌تر، يعنی رشد كميت‌ها پردازيم و از هدف اصلي خلقت خود غافل شويم؟

آيا نبايد لحظه‌ای درنگ نمود كه گذشتگان كجا رفتند؟ كجايند آنانی كه پس از مدتی، اثری از روحیه كبر و غرورشان، تن سالم و عمر طولانيشان، شهر آباد و آثار مهمشان نيست . آيا ما هم در گردونه‌ی اين امور بايد مدتی چرخيده و سپس برويم؟ راستی آنان از خلقت خود چه سودی بردند؟

دنیا در زندگی و سعادت یا بدبختی انسان چه نقشی دارد، آیا دنیا به عنوان هدف زندگی انسان می‌باشد یا نه وسیله‌ای برای رسیدن به هدف وی. اینکه انسان در زندگی دنیایی خود، چقدر ارزش و اصالت به دنیا بدهد، اینها سوالاتی است که ذهن هر انسانی را به خود مشغول داشته است.

  • حقیقت دنیا

دنیا، از کلمه دنی به معنی پست می‌باشد. البته منظور از پست و بی‌ارزش بودن دنیا، این نیست که مظاهری که در این دنیا هست مانند خورشید، ماه، کوه‌ها، جنگل‌ها و سایر موجودات، پست و بی ارزش می‌باشند، بلکه اتفاقا اینها از نعمت‌ها و نشانه‌های قدرت پروردگاری است. و منظور از بدی دنیا، دل‌بستن به دنیا و غرق شدن در زندگی آن، یعنی هدف قرار دادن دنیا و زندگی در آن است. چرا که این کار برخلاف فلسفه آفرینش انسان و خلقت می‌باشد.

  • رابطه انسان با دنیا و آخرت

می‌دانیم وقتی که سخن از فلسفه آفرینش انسان به میان می‌آید، در ذهن بحث قیامت و زندگی آخرت نیز نقش می‌بندد، چون نحوه نگرش ما به دنیا، ما را به سعادت و کمال و هدف آفرینش‌مان نزدیک یا دور می‌کند بر این اساس ما به بررسی رابطه دنیا و آخرت می‌پردازیم:

رابطه دنیا و آخرت در سه حالت قابل تصور است:

1ـ ما فقط زندگی دنیا را انتخاب کنیم و آخرت را ترک کنیم.

2ـ زندگی آخرت را هدف نهایی خود انتخاب کنیم و زندگی دنیا را وسیله‌ای برای رسیدن به زندگی آخرت مورد نظر قرار دهیم.

3 ـ زندگی آخرت را انتخاب کرده به ترک دنیا رو آوریم.

از میان سه روش بالا، انتخاب روش اول، سبب عذاب انسان، در زندگی آخرت است چون زندگیِ آخرتِ ما را، زندگیِ دنیایِ ما تعیین می‌کند و کسی که در دنیا کاری برای زندگی آخرتش نکرده معلوم است که دستش خالی خواهد بود. روش سوم نیز به دلیل نیازمندی انسان به این دنیا حتی در ساده‌ترین لوازم زندگیش امکان پذیر نیست.

اما روش دوم هم به دلیل عقلی و هم آیات قرآنی و روایت‌ها، بهترین روشی است؛ که انسان می‌تواند چنین رابطه‌ای را با آخرت و زندگی دنیایی خود برقرار کند که حدیث «دنیا مزرعه آخرت است» نیز بیانگر همین مطلب می‌باشد.

  • پیامدهای دنیا پرستی

اما اگر کسی در بین زندگی دنیایی خود، اصالت را به این زندگی دنیا داد، و زندگی دنیا را بیش از آنچه که هست، جدی بگیرد، به نتایج زیانباری دست خواهد یافت که به نمونه‌هایی از آنها اشاره می‌کنیم:

  • الف ـ تنگی زندگی

چنین انسانی چون هر چه تلاش کند باز خواهد دید؛ که از يك طرف چیزهایی را ندارد و حسرت نداشته‌هایش را خواهد مي‌خورد. از طرف ديگر، شاهد از دست دادن داشته‌هایش خواهد بود.

  • ب ـ عدم آرامش

چون به پشتیبان حقیقی و واقعی دسترسی ندارد و در مقابل، به بی‌وفایی دنیا پی‌برده‌اند، نمی‌توانند به کسی اعتماد کنند. بر این اساس پیوسته در اضطراب و تشویق به سر مي‌‌برند.

  • ج ـ انکار جهان آخرت

چنین کسانی چون می‌بینند اعتقاد به قیامت، در جهت ضد منفعت‌های آنها قرار دارد، اعتقاد به قیامت نداشته و بدون هیچ دلیلی در صدد انکار قیامت بر می‌آیند و شاید بزرگ‌ترین دلیل آنها، پیروی از پدرانشان باشد یعنی تقلید کورکورانه.

  • د ـ سد كردن راه خدا

افرادی که به ثروت اندوزي پرداخته‌اند، اگر به خدا ایمان بیاورند، باید اموالی را که صاحبانشان راضی نیستند به آنها برگردانند و این خلاف غریزه‌های حیوانی آنهاست لذا در مقابل مرّوجان مکتب الهی، به مخالفت خواهند ایستاد.

  • بررسی مجدد معنا و مفهوم دنیا

یک بحث لغوی داريم و یک بحث اصطلاحی. برای دنیا در لغت دو ریشه ذکر کرده‌اند، يكي «دنوّ» به معنای نزدیکی ذاتی، زمانی، مکانی، مرتبه‌ای و منزلتی و ديگري «دنّی» به معنای پست و حقیر است. کلمه «اَدنیٰ» نیز در هر دو معنا به كار رفته است.

چه بسا وجه تسمیه دنیا برمحور هردو معنا باشد. وجه تسمیه عالم ماده به دنیا از ریشه «دنو» به معنی نزدیک، به خاطر آن است که او به ما نزدیک است این عالم، عالمی است که اهل معرفت از آن به «عالم شهود» تعبیر می‌کنند.

اما وجه تسمیه عالم ماده، به دنیا از ریشه «دنیّ» به معنی حقیر و ضعیف، آن است که این عالم از ماده است و ماده هم محدود است. عالم ماده در مقابل عوالم دیگری که نامحدودند قرار دارد و در برابر آن‌ها، حقیر و ناچیز است. مانند؛ عالم غیب که غیرمتناهی ولایتناهی است و هیچ محدودیتی در آن ندارد. این بحث در ارتباط با عوالم وجود مطرح می‌شود، این عالم که از آن به عالم ناسوت، تعبیر می‌کنند، پست‌ترین عالم از عوالم وجود محسوب می‌شود. در حالی که در عوالم بالاتر، هستی و وجود، شدت دارد. از طرفی چون این عالم به آلام و نقایص آميخته است، ناقص و حقیر و ضعیف است، و دربرابر عالمی قرار می‌گیرد که کامل است. این وجه تسمیه، متعلق به کسانی است که در نگرش خود به «عوالم وجود» معتقد هستند.

  • وجه تسمیه دنیا از دیدگاه روایات

در روایتی آمده است: شخصی یهودی نزد علی7 آمد و از مسائلی سؤال کرد.[2] یکی از آن سؤالات این بود که پرسید: چرا دنیا را دنیا نامیده‌اند و آخرت را آخرت می‌‌گویند؟[3]

حضرت فرمود: دنیا، دنیا نامیده شده است، چون به هر چیزی بسیار نزدیک است. کاربرد لغت ادنی در این جمله بسیار زیبا است. ادنی هم به شیئی بسیار نزدیک و هم به شیئی بسیار پست گفته می‌شود که حضرت معنای نزدیک بودن را آورده است.[4] آخرت هم برای این آخرت نامیده شده که کیفر و پاداش کارها در آن داده می‌شود.[5]

در روایت دیگری از پیغمبراکرم6 آمده است: «یزید بن سلام درباره دنیا از پیغمبراكرم6 پرسید: چرا دنیا دنیا نامیده شد؟ حضرت فرمود: چون پست وحقیر است.[6] شما دیدید که دنیا از نظر عوالم وجودی حقیر است و اگر بخواهیم نسبت وجود آن را با عوالم دیگر بسنجیم، می‌بینیم که دنیا پست و حقیر است. لذا حضرت در توضیح این بیان اجمالی فرمود: دنیا پایین‌تر از آخرت خلق شده است.[7] و اگر هم رتبه با آخرت خلق شده بود، اهل دنیا نمی‌مردند. چرا؟ چون در آخرت مرگ وجود ندارد. و لازمه هم رتبه بودن تساوی در خصوصیات است. . . بنابراین وجه تسمیه دنیا از نظر لغت بر این امور مادی، بر اساس نزدیک بودن و یا پست بودن آن نسبت به آخرت است.[8]

  • حال دنیا[9]

 

حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه‌ای؟

 

گفت: یا آب است، یا خاک است یا پروانه‌ای!

گفتمش احوال عمرم را بگو، این عمر چیست؟

 

گفت یا برق است، یا باد است، یا افسانه‌ای!

گفتمش اینها که می‌‌‌بینی، چرا دل بسته‌اند؟

 

گفت یا خوابند، یا مستند، یا دیوانه‌ای!

گفتمش احوال جانم را پس از مردن، بگو؟

 

گفت یا باغ است، یا نار است، یا ویرانه‌ای !

  • دنیا در قرآن

در احاديث چنين آمده است: «دنیا پرستی ریشه همه بدکرداری‌‌های ماست (الدُنيا رَأسُ کُلِّ خَطيئَه)»، «دنیا ملعون است»، «دنیا کالائی بیش، نیست»، و یا «دنیا تجارت خانه آخرت است»، «لا تَنسَ نَصيبَکَ مِنَ الدُنيا ( بهره خود را از دنیا فراموش نکن)». وقتی به این گونه احادیث و آیات درباره دنیا برخورد می‌کنیم، در ابتدا دچار یک سر در گمی و دو گانگی نسبت به دنیا خواهیم شد و این سؤال در ذهن ایجاد می‌شود که بالاخره دنیا چیز خوبی است یا بد؟ آن را دوست بداریم یا نه؟ برای آن تلاش نمائیم یا نسبت به آن بی تفاوت باشیم؟ نهج البلاغه، مطالب اخلاقی و آیات قرآنی، ما را از دنیا بر حذر می‌دارند و مرتباً گوشزد می‌کنند که در دام این عجوزه هزار داماد، گرفتار نشویم. بنابراين لازم است، که تحقیقی راجع به این سؤال‌‌های ذهنی انجام گردد.

کلمه دنیا مؤنث کلمه ادنی است. در قرآن، دنیا همواره به عنوان وصف بوده و هرگز به عنوان اسم جنس، به کار برده نشده است. اما این که موصوف آن چیست؟ در آیات زیادی به عنوان توصیفی برای زندگی، به کار رفته است: «الحیوة الدنیا» و در مقابل، کلمه آخرت نیز وصفی دیگر، برای زندگی می‌‌‌باشد: «الحیوة الأخرة». در همه کاربردها، دنیا به معنای نزدیک‌‌تر آمده است و در واقع، دنیا و آخرت دو وضع برای زندگی یک موجود زنده هستند که می‌‌‌تواند دو گونه حیات داشته باشد؛ یکی زندگی فعلی و نزدیک‌‌تر و دیگری زندگی دورتر و آینده‌‌اش. (انسان و جن دارای دو حیات هستند). در قرآن، زندگی پیش از مرگ، با چهار نام به کار برده شده است:

حیات دنیا: «﴿يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ الَاْخِرَةِ هُمْ غَافِلُون﴾؛ از زندگی دنيا، ظاهری را می‌شناسند، و حال آن كه از آخرت غافلند».[10]

زندگی نخست: «﴿وَ هُوَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ في الْأُولي‌ وَ الاَْخِرَةِ وَ لَهُ الْحُكمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُون﴾؛ و اوست خدا [يی كه‌] جز او معبودی نيست. در اين [سرای‌] نخستين و در آخرت، ستايش از آن اوست، و فرمان، او راست و به سوی او بازگردانيده می‌شويد».[11]

1. ادنی: «﴿يأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الْأَدْني‌ وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا وَ إِن يَأْتِـهِمْ عَرَضٌ مِّثْلُهُ يَأْخُذُوه﴾؛ آن گاه بعد از آنان، جانشينانی وارث كتاب [آسمانی‌] شدند كه متاع اين دنيای پست را می‌گيرند و می‌گويند: «بخشيده خواهيم شد. » و اگر متاعی مانند آن به ايشان برسد [باز] آن را می‌ستانند».[12]

2. عاجله: «﴿مَّن كاَنَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلهُا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا﴾؛ هر كس خواهان [دنيای‌] زودگذر است، به زودی هر كه را خواهيم [نصيبی‌] از آن می‌دهيم، آن‌گاه جهنم را كه در آن خوار و رانده داخل خواهد شد، برای او مقرر می‌داريم».[13]

این الفاظ با یکدیکر مرادفند و منظور از همه این‌‌ها، همین حیات و زندگی موجود، می‌باشد. مصادیق دنیا و بعضی از ویژگی‌‌های آن در بعضی از آیات قرآن ذکر گردیده که در ذیل به آن‌ها اشاره می‌نمائیم:

  • مصادیق دنیا:

در آیه 14 سوره مبارکه آل‌ عمران می‌فرماید: «﴿زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْـمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْـمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِك مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْـمَآبِ﴾؛ (اكنون از سبب آن چه مردم را از صراط مستقيم و راه راست به راه باطل و نادرستی مي‌‌كشاند خبر داده مي‌‌فرمايد: ) زينت داده شده و آراسته گرديد (شيطان آراسته گردانيد) برای مردم دوستی آرزوهای نفس كه آن زنان و فرزندان و دارائي‌های بسيار از طلا و نقره بر سر هم توده و گرد شده و اسب‌های نيكو (يا علامت و نشانه‌دار، يا اسب‌هايی كه در چراگاه برای چرا رها شده‌اند) و چهار پايان (شتر و گاو و گوسفند) و كشتزار است، آن چه بيان شده كالای زندگی دنيا است (كه فانی مي‌‌شود) و نزد خدا است جای بازگشت نيكو (بهشت جاويد و نعمت‌های هميشگی)».[14]

در این آیه، نکته بسیار ظریف و زیبائی نهفته است و آن این که خداوند در معرفی دنیا، «حبّ» این موارد را به عنوان مصداق دنیا (طلبی) معرفی می‌نماید. در سوره كهف آیه 46 می‌فرماید: «﴿الـْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّك ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً﴾؛ (و پس از بيان فناء و نيست شدن زندگانی دنيا درباره مال و دارايی و فرزندان كه بزرگ‌ترين زينت و آرايش زندگانی دنيا است مي‌فرمايد: ) مال و دارايی و فرزندان زينت و آرايش دنيا است (كه به زودی فانی و نابود خواهد شد و به جز حسرت و اندوه سودی نخواهد داشت) و كارهای نيكو (مانند به جا آوردن نمازهای پنجگانه و روزه و حجّ و انفاق و بخشش به ناتوانان) كه (فائده و سودش هميشه) باقی و پايدار است، نزد پروردگارت بهتر است از روی ثواب و پاداش و بهتر است از روی اميدواری (بهتر است كه در آخرت پاداش نيكو و بهترين آرزو و اميد را در بر دارد».[15]

  • ویژگی‌‌های دنیا[16]

در آیات شریفه قرآن، خواص و ویژگی‌‌های زندگی دنیا بیان گردیده است که در ذیل به آن اشاره می‌نمائیم:

«﴿إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلي الْأَرْضِ زِينَةً لَـها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهمْ أَحْسَنُ عَمَلا﴾؛ در حقيقت، ما آن چه را كه بر زمين است، زيوری برای آن قرار داديم، تا آنان را بيازماييم كه كدام يك از ايشان نيكوكارترند».[17] خداوند در آیه دیگری ضمن اشاره به فریبنده بودن دنیا، آن را مایه امتحان بشر شمرده‌اند: «وَ مَا الْـحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُور*ِلَتُبْلَوُنَّ في أَمْوَالِكمْ وَ أَنفُسِكمْ؛ و زندگی دنيا جز مايه فريب نيست * قطعاً در مال‌ها و جان‌هايتان آزموده خواهيد شد».[18] در آیه 131 سوره طه، خداوند، نعمت هائی را که به کفار عطا کرده است، مایه آزمایش آن‌ها تلقی نموده و فرموده است: «و زنهار به سوی آن چه اصنافی از ايشان را از آن برخوردار كرديم [و فقط] زيور زندگی دنياست تا ايشان را در آن بيازماييم، ديدگان خود مدوز، و [بدان كه‌] روزی پروردگار تو بهتر و پايدارتر است».

یکی از مظاهر حب دنیا حب جان است، که در آیه 77 سوره نساء به آن‌هایی که در راه خدا از جهاد ابا می‌کنند اشاره نموده، که از ترس جانشان و حبّ به دنیا، به خدا شکایت می‌کنند که چرا برای ما حکم جهاد نمودی و خداوند به آن‌ها گوشزد می‌نماید که دنیا در برابر آخرت، کالای کمی بیش نیست: «گفتند: «پروردگارا، چرا بر ما كارزار مقرّر داشتی؟ چرا ما را تا مدّتی كوتاه مهلت ندادی؟» بگو: «برخورداری [از اين‌] دنيا اندك، و برای كسی كه تقوا پيشه كرده، آخرت بهتر است، و [در آن جا] به قدر نخِ هسته خرمايی بر شما ستم نخواهد رفت».[19] در آیات دیگری نیز در این باره که دنیا در برابر آخرت بی ارزش است و به عنوان کالائی بیش، به حساب نمی‌آید؛ اشاره گردیده است.[20]

از ویژگی‌‌های دیگر دنیا در قرآن این است که دنیا بازیچه ایست که ارزش دل بستن ندارد. در آیات 64 سوره عنكبوت، 36 محمد و 35 زخرف، دنیا به عنوان لهو و لعب معرفی گردیده است[21] و در آیات دیگر به بازیچه‌‌های دنیا اشاره نموده، می‌فرماید: «﴿اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ كمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكونُ حُطاماً وَ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ شَديدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُور﴾؛ (و چون كفر و نفاق به سبب حبّ و دوستی و شهوات و خواهش‌های دنيا است، مردم را به حقارت و پستی آن آگاه ساخته مي‌‌فرمايد: ای مردم) بدانيد كه زندگی دنيا بازيچه و بيهوده و آرايش (نيكويی ظاهری) و فخر و سرفرازی يكديگر ميان شما و افزون‌ طلبی در دارايي‌ها و فرزندان است (و چون اين چيزها زود از دست مي‌‌رود انسان عاقل نبايد دل به آن بندد، و بدانيد) دنيا مانند بارانی است كه (سبز و خرّمی) گياه آن و آن چه را كه از زمين مي‌‌روياند كشاورزان را به شگفت آورد، پس از آن خشك گردد، سپس (ای بيننده) آن را (بعد از سبزی و خرمی) زرد شده ببينی، آن گاه ريزه ريزه و در هم شكسته (كاه) گردد، و در آخرت و سرای ديگر (برای كسی كه دنيا به او روی آورده و به وسيله آن آخرت را نطلبيده) عذاب و شكنجه سخت، و (برای كسی كه به وسيله آن آخرت را خواسته) مغفرت و آمرزش و رضوان و خوشنودی (رحمت و مهربانی خدای تعالی) است، و زندگانی دنيا (چيزی) جز كالا و سود بيهوده (كه زود از دست مي‌‌رود) نيست».[22]

در ترجمه فیض الاسلام ذیل آیه 32 سوره أنعام آورده است: «چون دوست داشتن لذّات و خوشي‌های دنيا انسان را از تفكّر و انديشه در آيات و نشانه‌هايی كه دلالت بر معاد و بازگشت دارد باز مي‌‌دارد، درباره پستی آن و شرافت و نيكی آخرت مي‌‌فرمايد: «حيات و زندگانی (اعمال و كردار) دنيا (هر گاه برای آخرت نباشد) جز بازيچه و بيهوده (باطل و نادرست و غرور و فريب كه زود فانی و نيست مي‌‌گردد) چيزی نيست، و (آن برای بچّه‌ها شايسته است، و) هر آينه خانه آخرت (كه باقی و جاويد مي‌‌باشد) بهتر است برای كسانی كه (از معاصی و گناهان) پرهيزكارند، آيا تدبّر نكرده و نمي‌‌انديشيد (تا بر شما هويدا گردد كه كدام يك از اين دو سرا بهتر است)».

دنیا فریباست و از کسانی که به او ابراز دلدادگی می‌کنند، دل می‌برد و برای غیر آن‌ها هم فریبندگی می‌نماید و بسیاری از مردم در دام او گرفتار می‌شوند و به فرجامی بد رهنمون می‌گردند و «از آن جا که بين فريب خوردن از دنيا و بازيچه گرفتن دين خدا، ملازمه است، وقتی انسان نسبت به كام گرفتن از لذت‌های مادی، افسار گسيخته شد و همه كوشش خود را صرف آن نمود، قهرا از كوشش در دين حق، ‌اعراض نموده و آن را شوخی و بازيچه می‌پندارد»[23] تا جائی که خداوند بنده نواز و مهربان، نظر رحمتش را برمی گرداند و به پیامبرش می‌فرماید: «﴿وَ ذَرِ الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا﴾؛ و رها كن و واگذار كسانی را كه دين و آئينشان را بازيچه و بيهوده گرفته‌اند (بت‌ها را عبادت و پرستش مي‌‌كنند) و زندگی دنيا فريبشان داده (ايشان را از انديشه در عاقبت و پايان كار بازداشته)».[24] و زیورهای دنیا در بعضی از انسان‌ها چنان اثر می‌گذارد که گویا غیر از این زیبائی‌‌های مادی، زیبایی دیگری وجود ندارد و فرای این دنیا زندگی دیگری نخواهد بود.

به همین دلیل، نه تنها به فکر ایمان آوردن و انجام اعمال نیکو نیستند که مؤمنان را به علت نداشتن این دنیای مادی نیز مسخره می‌نمایند. قرآن در این رابطه می‌فرماید: «﴿زُيِّنَ لِلَّذينَ كفَرُوا الْحَياةُ الدُّنْيا وَ يَسْخَرُونَ مِنَ الَّذينَ آمَنُوا. . .﴾ ؛ (و سبب ايمان نياوردنشان آنست كه) زندگانی دنيا برای آنان كه كافر شدند زينت داده و آراسته شده (شيطان آن را برای ايشان آراسته گردانيد) و (از اين رو) آنان را كه ايمان آورده (و فقير و بينوا) اند استهزاء و ريشخند مي‌‌كنند».[25]

و در بعضی از آیات قرآن کریم، علت عدم توجه به انذار انبیا را فریب خوردن از دنیا بیان نموده، می‌فرماید: «ای گروه جن و انس، آيا از ميان شما فرستادگانی برای شما نيامدند كه آيات مرا بر شما بخوانند و از ديدار اين روزتان به شما هشدار دهند؟ گفتند: «ما به زيان خود گواهی دهيم. » [كه آری، آمدند] و زندگی دنيا فريبشان داد، و بر ضد خود گواهی دادند كه آنان كافر بوده‌اند»[26]. فریب دنیا همان طور که با بازیچه گرفتن دین، ملازم است موجب فراموش نمودن خدا می‌گردد، که آن هم با فراموش شدن از سوی خدا ملازم است. توصیف این گروه در این آیه آمده است که می‌فرماید: «﴿الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ﴾؛ كفّار و ناگرويدگان آنانند كه دين و آئين خودشان (دين اسلام) را (كه خدای تعالی آنان را به پيروی از آن امر نموده) بازيچه و بيهوده گرفتند، و زندگی دنيا (هوای نفس، آرزوی دراز، مال و دارايی و جز آن) ايشان را فريب داد (آن‌ها را از ياد خدا و انديشه در پايان كار بازداشت) پس ما امروز فراموششان مي‌‌كنيم، چنان كه ايشان (در دنيا) ديدار امروزشان را فراموش كردند و آيات و نشانه‌های (اوامرو نواهی) ما را (از روی دشمنی و سركشی) انكار كرده و نمي‌‌پذيرفتند».[27]و[28]

خداوندY می‌فرماید: «فَمَا أُوتِيتُم مِّن شي‌ْءٍ فَمَتَاعُ الحَيَوٰةِ الدُّنْيَا وَ مَا عِندَ اللهِ خَيرٌْ وَ أَبْقَي‌ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَلي‌ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُون؛ ‌و آن چه به شما داده شده، برخورداری [و كالای‌] زندگی دنياست و آن چه پيش خداست برای كسانی كه گرويده‌اند و به پروردگارشان اعتماد دارند بهتر و پايدارتر است».[29]

  • تمثیل‌هایی از دنیا[30]

در سوره يونس درباره کسانی که به خدا افترا بسته و نسبت فرزند داری به خدا می‌دهند؛ می‌فرماید: این‌ها سعادت مند نمی‌شوند و از نعمت‌های اخروی بی بهره خواهند بود و فقط در این چند روزه اندک، از کالای کم دنیا بهره مند می‌گردند.

سپس فانی بودن دنیا را به صورت مثالی در آیه 24 برای مردم بیان می‌فرماید: «جز اين نيست كه زندگانی دنيا مانند آبی (بارانی) است كه آن را از آسمان فرود آورديم، پس گياه زمين از آن چه مردم و چهار پايان مي‌‌خورند به آن آب آميخته شود تا آن گاه كه زمين پيرايه و آرايش خود را فرا گرفته و زينت كرده و آراسته شد، و اهل و مردم آن زمين (مالكين و دارايان آن) گمان كردند كه ايشان مي‌‌توانند بر (سود بردن از گياه‌های) آن زمين دست يابند (ناگهان) امر و فرمان (آفت و آسيبی از جانب) ما در شب يا در روز بر (تباه ساختن گياه‌های) آن آمده، پس آن را درو شده (از هم پاشيده و در هم ريخته) گردانيديم كه گويی ديروز اين زمين بر پا نبوده و گياهی نداشته!! اين چنين آيات و نشانه‌ها (ی قدرت و توانايی خود) را بيان كرده و آشكار مي‌‌نمائيم برای گروهی كه فكر نموده و مي‌‌انديشند».[31]

و در تمثیلی دیگر آورده است: «و برای آن‌ها زندگی دنيا را مثل بزن كه مانند آبی است كه از آسمان فرو فرستيم پس گياهان زمين به وسيله آن (برويند و) به هم مخلوط گردند (و مناظر زيبايی پديد آيد) سپس (در اندك مدتی) به حال خشكی بازگردند به طوری كه بادها آن‌ها را (به همه جا) بپراكنند. و خداوند هميشه بر همه چيز تواناست».[32] در هر دو مثال، گذرا بودن و فانی بودن دنیا تذکر داده شده است، همان طور که برای این موضوع، لفظ عاجله[33] نیز برای دنیا به کار رفته است.

  • اهمیت دنیا و نقش آن در ساختن آخرت

در این بخش به تعریف اصل دنیا خواهی، خوب بودن یا بدی آن و مصادیق آن می‌پردازیم. آیا دنیا چیز مذمومی بوده و باید به عنوان سمبل ضد ارزش معرفی گردد؟ از آن جهت که اگر دنیا نباشد آخرتی هم به دست نمی‌آید و طبق احادیث، «الدُنيا مَزرَعَه الآخِرَه؛ دنیا مزرعه آخرت است» باید گفت که نه تنها مذموم نیست بلکه ارزش مثبت هم دارد. و از آن جهت که نعمت‌های جاویدان بهشتی در برابر کارهایی داده می‌شود که در عمر کوتاه دنیا انجام گرفته است. باید پرسید این همه اهانت به دنیا در قرآن و احادیث به چه دلیل می‌باشد؟[34]

قبل از پاسخ به سؤال مذکور، چند آیه راجع به دنیا خواهی بیان می‌نمائیم. مردم دو گروه می‌شوند و بعضی طالب دنیا و برخی طالب آخرت‌اند: «. . . مِنْكُمْ مَنْ يُريدُ الدُّنْيا وَ مِنْكُمْ مَنْ يُريدُ الْآخِرَةَ. . . ؛ برخی از شما دنيا را و برخی از شما آخرت را می‌خواهد».[35]

پس از تقسیم مردم به دو گروه مذکور، در آیات متعدد به مذمت دنیا طلبان پرداخته، که در این بخش به آن‌ها خواهیم پرداخت:

«هر كس كشت آخرت بخواهد (بذر عمل برای محصول آخرت بكارد) بر كشت او می‌افزاييم (حداقل بهای تفضّلی را ده برابر بهای عادله می‌دهيم)، و هر كس كشت دنيا بخواهد (عمل به قصد دنيا كند، ما طبق تقدير خود) از آن به او می‌دهيم و ديگر او را در آخرت نصيبی نخواهد بود».[36] «پس، از هر كس كه از ياد ما روی برتافته و جز زندگی دنيا را خواستار نبوده است، روی برتاب».[37] «(و چون شرك و كفر مشركين بر اثر علاقه و دلبستگی به دنيا بوده و از اين رو، از پيغمبر اكرم6 مي‌‌خواستند كوه‌های مكّه را طلا كند و يا گنجی برای آن‌ها آورد، خدای تعالی، دنيا خواهان را تهديد نموده و ترسانده مي‌‌فرمايد: ) هر كه زندگی دنيا و آرايش آن را خواهد، جزاء كردارشان را در دنيا، كامل و تمام و بی‌آنكه چيزی از آن بكاهيم به ايشان مي‌‌دهيم، و از برخورداريشان در آن كاسته نخواهد شد (تا در آخرت شايسته ثواب و پاداش نباشند)* آن گروه كسانی هستند كه برای ايشان در بازپسين جز آتش (دوزخ بهره‌ای) نيست، و آن (كارهای شايسته‌ای كه) در دنيا كرده‌اند (چون برای خدای تعالی نبوده) فاسد و تباه گشته و آن (كارهای نيكويی كه از روی رياء و خودنمايی) به جا آورده‌اند باطل و نادرست شده (سزاوار اجر و پاداش نيست)».[38]

«پس [قارون‌] با زیورآلات خود بر قومش نمايان شد كسانی كه خواستار زندگی دنيا بودند گفتند: «ای كاش مثل آنچه به قارون داده شده به ما [هم‌] داده می‌شد واقعاً او بهره بزرگی [از ثروت‌] دارد.» و كسانی كه دانش [واقعی‌] يافته بودند، گفتند: «وای بر شما! برای كسی كه گرويده و كار شايسته كرده پاداش خدا بهتر است، و جز شكيبايان آن را نيابند».[39]

«ای پيامبر، به همسرانت بگو: «اگر خواهان زندگی دنيا و زينت آنيد، بياييد تا مَهرتان را بدهم و [خوش و] خُرّم شما را رها كنم. و اگر خواستار خدا و فرستاده وی و سرای آخرتيد، پس به راستی خدا برای نيكوكاران شما پاداش بزرگی آماده گردانيده است»[40] . «اما هر كه طغيان كرد، و زندگی پستِ دنيا را برگزيد، پس جايگاه او همان آتش است».[41] «‌ليكن [شما] زندگی دنيا را بر می‌گزينيد با آن كه [جهان‌] آخرت نيكوتر و پايدارتر است».[42]

«ای كسانی كه ايمان آورده‌ايد، شما را چه شده است كه چون به شما گفته می‌شود: «در راه خدا بسيج شويد» كُندی به خرج می‌دهيد؟ آيا به جای آخرت به زندگی دنيا دل خوش كرده‌ايد؟ متاع زندگی دنيا در برابر آخرت، جز اندكی نيست»[43] .

«كسانی كه اميد به ديدار ما ندارند، و به زندگی دنيا دل خوش كرده و بدان اطمينان يافته‌اند، و كسانی كه از آيات ما غافلند آنان به [كيفر] آنچه به دست می‌آوردند، جايگاهشان آتش است »[44].

در آیاتی از قرآن کریم، یکی از عوامل گمراهی و گمراه کردن دیگران، داشتن اموال و نعمت‌های بی شمار بیان شده است چنان چه در نفرین حضرت موسی7 در سوره يونس آیه 88 می‌فرماید: «و موسی گفت: «پروردگارا، تو به فرعون و اشرافش در زندگی دنيا زيور و اموال داده‌ای، پروردگارا، تا [خلق را] از راه تو گمراه كنند، پروردگارا، اموالشان را نابود كن و آنان را دل‌سخت گردان كه ايمان نياورند تا عذاب دردناك را ببينند».[45]

در آیات بالا، دنیا خواهی از مسائل مذمومی شمرده شده است که نزد خدا ناپسند می‌باشد، اما آیاتی هم داریم که خواستن دنیا را مذموم ندانسته و حتی به آن ترغیب نموده است. به آیات زیر دقت فرمائید:

1. «[ای پيامبر] بگو: «زيورهايی را كه خدا برای بندگانش پديد آورده، و [نيز] روزي‌های پاكيزه را چه كسی حرام گردانيده؟» بگو: «اين [نعمتها] در زندگی دنيا برای كسانی است كه ايمان آورده‌اند و روز قيامت [نيز] خاصّ آنان می‌باشد. » اين گونه آيات [خود] را برای گروهی كه می‌دانند به روشنی بيان می‌كنيم».[46]

2. در آیه 148سوره آل‌عمران در پاسخ به دعای مؤمنان برای پیروزی دنیوی بر مشرکان می‌فرماید: «پس خدا پاداش دنيا (فتح و پيروزی) و نكويی پاداش آخرت (بهشت) را به ايشان داد (زيرا ايشان نيكوكار بودند) و خدا نيكوكاران را دوست مي‌‌دارد».[47]

3. و در آیه 134سوره نساء به مؤمنان اشاره می‌فرماید؛ که اگر خواستار نعمت‌های دنیائی هستند؛ آن را از خدا بخواهند: «هر كس پاداش دنيا بخواهد، پاداش دنيا و آخرت نزد خداست، و خدا شنوای بيناست».[48]

4. و در آیاتی از قرآن، دعای مؤمنین درباره نعمت‌های دنیوی را بیان نموده و تأیید می‌فرماید. از جمله در سوره اعراف آیه 156 می‌فرماید: «﴿وَ اكتُبْ لَنا في‌ هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَيْك﴾؛ و برای ما در اين دنيا نيكی مقرّر فرما و در آخرت [نيز]، زيرا كه ما به سوی تو بازگشته‌ايم».[49] و نیز در آیه 201 سوره بقره که می‌فرماید: «﴿وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار﴾ِ؛ و برخی از ايشان كسانی‌اند كه مي‌‌گويند: پروردگار ما! در دنيا نيكويی (تندرستی، آسودگی، توفيق عبادت و بندگی و مانند آن‌ها) و در سرای ديگر نيكويی (ثواب و پاداش و نعمت‌های جاويد) به ما بده، و ما را از شكنجه آتش (دوزخ) نگهدار (گناهانمان بيامرز و به عذاب هميشگی گرفتارمان مفرما)».[50]

5. همچنین خود خداوند بعضی پاداش‌ها را مخصوص دنیا می‌داند چنان چه در آیه 64 سوره یونس می‌فرماید: «در زندگانی دنيا و آخرت شادند، وعده‌های خدا تغيير نمی‌كند، اين همان رستگاری بزرگ است».[51]

در سوره عنكبوت آیه 27 می‌فرماید: «و اسحاق و يعقوب را به او عطا كرديم و در ميان فرزندانش پيامبری و كتاب قرار داديم و در دنيا پاداشش را به او بخشيديم و قطعاً او در آخرت [نيز] از شايستگان خواهد بود»[52]

6. در آیه 77 سوره قصص دنیا را ابزاری به عنوان رسیدن به آخرت معرفی نموده، می‌فرماید: «و با آن چه خدايت داده سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنيا فراموش مكن، و هم چنان كه خدا به تو نيكی كرده، نيكی كن و در زمين فساد مجوی كه خدا فسادگران را دوست نمی‌دارد».

پس از بیان آیات مذکور، پاسخِ پرسشِ مطرح شده را بیان می‌نمائیم: همان طور که در بعضی آیات قرآن آمده است، خوردن و آشامیدن و استفاده از نعمت‌های حلال، هیچ اشکالی ندارد. ولی سخن در این جاست که انسان با چه بینشی به نعمت‌های دنیا بنگرد؟ آیا دنیا را پایان راه می‌بیند؟ آیا رابطه‌ای بین دنیا و آخرت لحاظ می‌نماید و اگر رابطه را قبول دارد دنیا را وسیله می‌داند یا هدف؟ راه می‌داند یا مقصد؟ اگر نظر به خود دنیا باشد و آن هدف اصلی قرار داده شود، به او بیش از حد توجه شود، به آن دلبستگی ایجاد شود و در یک جمله، اگر دنیا بر آخرت ترجیح داده شود، این دنیا مذموم خواهد بود.

ولی اگر به عنوان معبر، و وسیله رسیدن به مقصد نهائی، به او نگریسته شود و از آن برای شکوفائی استعدادها و رشد و رسیدن به کمال، استفاده شود این، همان دنیای خواستنی و ممدوح است. چنان چه امیرالمؤمنین7 فرموده‌اند: «الدُنيا مَتجَرُ اَولياءِ الله؛ دنیا تجارت خانه دوستان خداست».[53] همان طور که در بالا بیان گردید دنیا تجارت خانه است و در تجارت خانه، خرید و فروش انجام می‌شود. در روایات متعددی به این مطلب اشاره گردیده است که به عنوان نمونه به یکی از آن‌ها اشاره می‌نمائیم: امام زین العابدین7 فرمودند: «دنیا بازار آخرت است و نفس، بازرگان است و شب و روز، سرمایه و سود بهشت است و دوزخ، زیان».[54]

  • ترجیح دنیا بر آخرت

در دو آیه زیر به صراحت، بحث ترجیح دنیا بر آخرت، وارد شده و شدیداً مذمت گردیده است:

1. «(وای بر كافران از عذابی سخت همانان كه زندگی دنيا را بر آخرت ترجيح می‌دهند و مانع راه خدا می‌شوند و آن را كج می‌شمارند. آنانند كه در گمراهی دور و درازی هستند».[55]

2. «ولی هر كه سينه‌اش به كفر گشاده گردد خشم خدا بر آنان است و برايشان عذابی بزرگ خواهد بود. زيرا آنان زندگی دنيا را بر آخرت برتری دادند و [هم‌] اين كه خدا گروه كافران را هدايت نمی‌كند».[56]

در توضیح این مطلب باید گفت که کسانی هستند که برای به دست آوردن دنیا و منافع مادی، حاضر به انجام هر گونه عملی می‌باشند، حتی اگر قرار به قتل پیامبران و اوصیای آن‌ها و یا فرزندان پیامبر6 باشد نیز فرو گذار نخواهند بود. تاریخ، نمونه‌هاي فراوانی بر تأیید این موضوع دارد؛ مانند: طلحه، زبیر، برخي از یاران امام حسین7 که در شب عاشورا ایشان را تنها گذاردند، مردم کوفه كه امام را دعوت كردند ولي تنها گذاشتند.

نقل است که وقتی معاویه تصمیم به جنگ با حضرت علی7 گرفت، برای جذب نیرو، اقدامات گسترده‌ای را آغاز کرد و از جمله نامه‌ای به عمرو عاص فرستاد. وقتی نامه به دست او رسید، مطلب را با دو پسرش عبدالله و محمد در میان گذارد. عبدالله گفت: «با او همکاری نکن و سابقه خود را خراب نکن زیرا تو هرگز به خلافت نخواهی رسید و نزدیک است که آفتاب عمر تو غروب کند». ولی فرزند دوم برخلاف او نظر داد . عمرو عاص به عبدالله گفت: «نظر تو به نفع دین من است ولی نظر محمد به نفع دنیای من. سپس به سمت شام حرکت کرد و پس از مذاکراتی با معاویه ـ که نشان دهنده آگاهی او به مقام امیرالمؤمنین7 است[57] به او گفت: در ازای این همکاری چه بهائی می‌پردازی؟ معاویه گفت: چه می‌خواهی؟ عمرو عاص گفت: حکومت مصر. این دو در حال چانه زنی بودند که برادر معاویه، عتبه، وارد شد و گفت: چرا او را با حکومت مصر نمی‌خری؟ سپس این شعر را سرود: «إعطِ عَمرواً إنَّ عَمرواً تارکٌ***دينَه اليوم َلِدُنيا لَم تَجز، يعني: خواسته عمرو را به او بده . او امروز دین خود را به خاطر دنیا، ترک و رها ساخته است!

از این نوع ترجیحات، در زندگی بشر بسیار اتفاق افتاده است و با وجود ارسال رسل و انذار انبياء، همچنان بشر نخواسته است که از این دام، رهاگردد و در بعضی موارد، مثل حکایت مذکور، کار به جائی می‌رسد که فرد، از اهل عذاب گردیده برای او در قیامت تخفیفی نخواهد بود؛ چنان چه خداوند در آیه 86 سوره بقره می‌فرماید: «﴿أُولئِك الَّذينَ اشْتَرَوُا الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلاهُمْ يُنْصَرُونَ﴾؛ همين كسانند كه زندگی دنيا را به [بهای‌] جهان ديگر خريدند. پس نه عذاب آنان سبك گردد، و نه ايشان ياری شوند».[58] این دنیا طلبی و ترجیح دنیا و فروش آخرت، در بعضی مواقع چنان فرد را به پستی می‌کشاند که حاضر است خود فروشی و یا واسطه گری برای فحشا نموده به متاع قلیل دنیا دست یابد.

در آیه 33 سوره نور به اجبار کردن کنیزان برای عمل فحشا اشاره نموده می‌فرماید: «و كنيزان جوان خود را كه خواهان عفّت‌اند برای طلب متاع زندگی دنيا به زنا وادار مكنيد».[59]

گاهی دنیا خواهی در غالب دین بروز می‌کند و افراد، لباس دین به آن می‌پوشانند و آن در مواردی است که فرد به اشتباه بودن کار خود، واقف است ولی باب توجیه را برخود می‌گشاید تا به هدف دنیایی‌اش نائل گردد. قرآن کریم در این مورد می‌فرماید: «ای اهل ايمان اگر در راه خدا (برای پيكار با كفّار) سفر كرديد پس (حال و چگونگی كسی را كه مي‌‌خواهيد بكشيد) معلوم و هويدا گردانيد (تا مؤمنی را بنا حقّ نكشيد) و به كسی كه به شما سلام كرده و درود مي‌‌فرستد (يا تسليم شده فرمان شما مي‌‌برد و اظهار مي‌‌نمايد من هم كيش شمايم) نگوئيد از اهل ايمان نيستی (و از ترس كشته شدن اسلام آوردی) در حالی كه (از كشتن او) متاع و كالای زندگانی دنيا (غنيمت و سود جنگی و مال و دارايی) مي‌‌طلبيد، پس (اگر غنيمت مي‌‌خواهيد) نزد خدا غنيمت‌ها (نعمت‌ها و روزي‌ها، يا ثواب و پاداش‌ها) ی بسيار است (آن‌ها را بخواهيد كه هميشگی است و بنا حقّ مؤمنی را برای كالای دنيا كه از دست مي‌‌رود نكشيد)».[60]

البته خدا به دلیل اختیاری که برای بشر قرار داده است، دنیا خواهان را در دنیا، به خواسته‌هایشان موفق می‌نماید، همان طور که آخرت خواهان را به آرزویشان خواهد رساند. در آیه 145سوره آل‌عمران آمده است: «﴿وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِي الشَّاكرينَ﴾؛ و هر كه پاداش اين دنيا را بخواهد به او از آن می‌دهيم و هر كه پاداش آن سرای را بخواهد از آن به او می‌دهيم، و به زودی سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد»[61] .

در آیات و روایات ما به این موضوع اشاره شده است، که مسلمان نباید دنیا را بر آخرت ترجیح دهد و همه امکانات و انرژی و سرمایه خود را صرف کسب آن نماید، همان طور که نباید سهم خود را از دنیا فراموش نموده تارک دنیا گردد. «﴿وَ ابْتَغِ فيما آتاك اللهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصيبَك مِنَ الدُّنْيا وَ أَحْسِنْ كما أَحْسَنَ اللهُ إِلَيْك وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللهَ لا يُحِبُّ الْـمُفْسِدينَ﴾؛ و در آنچه (مال و دارايی) كه خدا به تو داده (نعمت های) سرای آخرت را به دست آور، و بهره خود را از دنيا فراموش مكن (همه مال و داراييت را در راه آخرت بكار مبر، بلكه پاره‌ای از آن را برای معاش و زندگانی خود بگذار) و (با بندگان خدا) نيكويی كن، چنان كه خدا به تو نيكويی كرده (مال و دارايی بسيار داده) و در زمين فساد و تباهكاری مكن (طول امل و آرزوی دراز، حرص و آز، تكبّر و گردنكشی و خودخواهی نداشته باش) محقّقا خدا تباهكاران را دوست ندارد (از رحمت و مهربانيش بهره‌مند نگرداند)».[62]

و در آیات200 و 201سوره بقره، طالبان متاع مادی دنیا را مذمت نموده و کسانی که دنیا و آخرت را از خدا طلب می‌کنند را تحسین می‌فرماید. «﴿فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ * وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ﴾؛ پس (ياد كنندگان خدا دو دسته‌اند:) بعضی از مردم ( كه به روز رستاخيز ايمان ندارند) مي‌‌گويند: پروردگار ما (بهره ما را) در دنيا به ما عطاء كن، و برای آنها در آخرت و سرای ديگر نصيب و بهره‌ای نيست (گفته‌اند: مشركين هنگامی كه در منیٰ مي‌‌ماندند مي‌‌گفتند: بار خدايا شتر و گاو و گوسفند و غلام و كنيز روزی ما گردان، و مغفرت و آمرزش درخواست نمي‌‌نمودند، چون به معاد و بازگشت اعتقاد و باور نداشتند) و برخی از ايشان كسانی هستند كه مي‌‌گويند: پروردگار ما در دنيا نيكويی (تندرستی، آسودگی، توفيق عبادت و بندگی و مانند آن‌ها) و در سرای ديگر نيكويی (ثواب و پاداش و نعمت‌های جاويد) به ما بده، و ما را از شكنجه آتش (دوزخ) نگهدار (گناهانمان بيامرز و به عذاب هميشگی گرفتارمان مفرما».[63]

در سوره كهف آیه 28 خداوند تفاوت دنیا طلبان و مؤمنین راستین را آشكار می‌كند و به پیامبرش6 دستور می‌دهد که به خاطر جلب رضایت دنیا طلبان ثروتمند و بی دین، حتی حاضر به برگرداندن چشمت، از مؤمنین فقیر به ظاهر ژولیده، هم مشو. در این آیه می‌فرماید: «با كسانی باش كه پروردگار خود را صبح و عصر می‌خوانند، و تنها رضای او را می‌طلبند! و هرگز به خاطر زيورهای دنيا، چشمان خود را از آن‌ها برمگير! و از كسانی كه قلبشان را از ياد خود غافل
ساختيم اطاعت مكن! همان‌ها كه از هوای نفس پيروی كردند، و كارهايشان افراطی است».

خداوند در آیه‌ای به ترغیب افراد جهت ترجیح آخرت بر دنیا پرداخته و در راستای آن دستوری را بیان می‌فرماید: «پس بايد كسانی كه زندگی دنيا را به آخرت می‌فروشند در راه خدا پيكار نمايند. و هر كس در راه خدا پيكار كند پس كشته شود يا پيروز گردد به زودی او را پاداشی بزرگ عطا می‌كنيم».[64]

  • اثر اعمال افراد در دنیا متفاوت است

گفتیم که دنیا بازار خرید آخرت است و بهشت، بهای اعمال نیک است. حال باید به این پرسش پاسخ داد؛ که آیا هر عملی که در نظر مردم نیک به شمار آید، در محضر خدا هم پذیرفتنی است و یا شرایطی دارد ؟ در پاسخ باید گفت؛ که از آیات و روایات این گونه برداشت می‌گردد؛ که شرط پذیرفته شدن اعمال انسان‌ها به جهت کسب آخرت، ایمان داشتن افراد است. و عملی می‌تواند سود بخش باشد که از فرد با ایمان صادر گردد و در مراتب بالاتر از فرد با تقوا «﴿إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ الْـمُتَّقين﴾؛ ‌خدا فقط از تقواپيشگان می‌پذيرد.»[65] و بالاتر از آن شرط اخلاص در عمل است.

در مورد اثر عملی که از فرد غیر مؤمن صادر می‌شود می‌فرماید: «مثل و داستان آن چه را كفّار در اين زندگی دنيا انفاق كرده و مي‌‌بخشند، مانند داستان بادی است كه در آن سرمای سخت بوده به كشتزار گروهی رسد كه (به سبب كفر و انکار حق و معاصی و گناهان) به خود ستم كرده‌اند، پس آن كشتزار را نابود كند، و خدا (در نابود كردن كشتزار و درباره احباط و تباه ساختن خيرات و نيكي‌هايی را كه به جا آورده‌اند) به ايشان ستم نكرده، ليكن آن‌ها خودشان بر خود ستم مي‌‌كنند (چون خلاف دستور خدا و رسول رفتار مي‌‌نمايند از نيكي‌هاشان سود نبرده مستحق و شايسته پاداش نمی‌گردند)».[66]

و نیز در آیات 103 تا 105 سوره کهف به نکته‌ای اشاره می‌فرماید؛ که شنیدن آن نیز تکان دهنده و سخت است و آن این که بعضی به گمان خود، اهل خیر و سعادتند، ولی در واقع، مطلب چیز دیگری است. «بگو: آيا شما را خبر دهم و آگاه سازم به كسانی كه در كارها زيانكارترين (مردم) ‌اند. زيان كارترين مردم کسانی هستند كه سعی و كوشششان (در كارهای نيكو) در زندگانی دنيا (به سبب كفر و نگرويدنشان) ضائع و تباه شده و می‌پندارند كه نيكوكارانند آن گروه كسانی هستند كه به آيات و نشانه‌های پروردگارشان و ديدار (جزاء و پاداش و كيفر) او كافر شده و نگرويده‌اند، پس كارهای ايشان (كه به اعتقاد و باورشان نيكو بوده و از آن‌ها سود می‌برند) فاسد و تباه گشته، و ما روز رستاخيز برای (كارهای) آنان وزن و سنجشی بر پا نمي‌داريم (ارزشی قرار نمي‌دهيم)».

  • عذاب دنیوی، عذاب اخروی و حبط اعمال[67]

دنیا علاوه بر این که محل عمل است و پاداش دهی در سرای دیگر انجام می‌شود، ولی از برخی آیات این گونه بر داشت می‌شود؛ که برای بعضی از افراد در همین دنیا جزای عمل صادر و اجرا می‌گردد. چنان چه در داستان سامری که قوم خود را به گوساله پرستی واداشت، در قرآن آمده است که: «﴿قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَك فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَك مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ﴾؛ موسی گفت: (از ميان ما) بيرون رو كه البتّه برای تو (عذاب و شكنجه) در زندگانی (دنيا) آنست كه (به مردم) بگويی: لا مساس يعنی كسی دست خود را به بدن و تن من نزند (گفته‌اند: هر كس دستش به بدن سامری مي‌‌رسيد او و سامری هر دو به تب سخت گرفتار مي‌‌شدند، از اين رو مردم از او مي‌‌گريختند و او هم از مردم، و هميشه فرياد مي‌‌كرد: كسی دستش را به من نرساند) و هر آينه برای تو (در قيامت) وعده (عذاب و شكنجه) ای است كه هرگز خلاف آن برايت روی ندهد و البتّه انجام داده خواهد شد».[68]

و باز درباره عذاب‌‌های دنیوی در قرآن آمده است که: «آيا شما به پاره‌ای از كتاب [تورات‌] ايمان می‌آوريد، و به پاره‌ای كفر می‌ورزيد؟ پس جزای هر كس از شما كه چنين كند، جز خواری در زندگی دنيا چيزی نخواهد بود، و روز رستاخيز ايشان را به سخت‌ترين عذاب‌ها باز برند، و خداوند از آن چه می‌كنيد غافل نيست».[69]

نابودی عمل یکی از مجازات هائی است که خداوند درباره بعضی به کار می‌گیرد. یکی از اعمالی که موجب حبط است؛ ارتداد از دین، یعنی برگشتن از اسلام است. خداوند، در این باره فرموده است: : «﴿وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكمْ عَنْ دينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِك حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِك أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ﴾؛ و هر كه از شما از دين خود برگردد و بميرد در حالی كه كافر باشد پس آن گروه (كسانی كه از دين برمي‌گردند و كافر مي‌‌ميرند) كردارها (ی نيكو) يشان (كه هنگام مسلمان بودن به جا آورده‌اند) در دنيا و آخرت باطل و تباه شده است (نفع و سودی ندارد، در دنيا مؤمنين برای آنان استغفار و طلب آمرزش نمي‌‌كنند و در آخرت هم از ثواب و پاداش بی‌بهره‌اند) و آنان اهل آتش‌اند كه هميشه در آن خواهند بود».[70]

  • موفقیت در دنیا عاملی برای نجات در آخرت نیست

ممکن است؛ کسانی در دنیا ـ با طرفداری عده‌ای به موفقیت هائی دست یابند و دنیا بر وفق مراد آن‌ها پیش رود، ولی اگر مرادشان حق نباشد، به کامیابی ابدی دست نخواهند یافت. در این رابطه قرآن کریم فرموده است: «آنان (كفّار و نگرويدگان به خدا و رسول و كشندگان پيغمبران و مؤمنين) كسانی‌اند كه در دنيا و آخرت اعمال و كردارشان (تمسّك و چنگ زدنشان به تورات و اقامه و برپا داشتن دين حضرت موسی7) باطل و تباه گشته (زيرا در دنيا خداپرستان ايشان را نمي‌‌ستايند، و در آخرت هم ثواب و پاداشی به دست نمي‌‌آورند، چون خلاف گفتار خدا در تورات رفتار نموده‌اند) و (در قيامت) برای ايشان ياری كنندگانی نخواهد بود (تا عذاب الهی را از آنان دور گردانند».[71]

  • نعمت برای عذاب

همیشه این گونه نیست؛ که کسانی که غرق در نعمت اند و دیگران به آن‌ها غبطه می‌خوردند، بتوانند از این نعمت به نفع دنیا و آخرت خود استفاده نمایند، بلکه در مواردی همین نعمت‌ها عاملی برای امتحان، سقوط، انحراف و افزایش عذاب افراد خواهد بود. چنان چه خداوند در دو آیه 55 و 85 سوره توبه ـ که تقریباً عین الفاظ تکرار شده‌اند، ـ می‌فرماید: «﴿فَلا تُعْجِبْك أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ﴾؛ دارايي‌ها و فرزندان ايشان (منافقين) تو را به شگفت نياورد كه جز اين نيست که خدا مي‌‌خواهد (بر اثر معاصی و گناهانشان) به آن دارايي‌ها (و مشقّت و رنج در گرد آوردن و نگهداری و ترس از دست رفتن آن‌ها و هزينه در بيماري‌ها و بدخوئي‌ها و مردن فرزندانشان) آنان را در زندگانی دنيا عذاب نمايد (گرفتار سازد و ناگهان) جان‌هایشان (از تن‌ها) بيرون رود در حالی كه كافر و ناگرويده (به خدا و رسول) باشند».[72]

  • امکان اصلاح و برداشتن عذاب دنیوی نیز در این دنیا ممکن است

دنیا محل ثبت اعمال و محو آن‌هاست. انسان می‌تواند به خدا و آن چه مرضیّ او است، ایمان آورد و در راه او عمل نماید و می‌تواند گردن کشی کرده از تحت فرمان خدا خارج شود. اگر حالت اول را انتخاب نماید، دنیا برای او تجارت خانه‌ای پرسود خواهد بود، که اگر مایملک تجارتخانه‌اش را از دست سارقین حفظ کند و آن را به سر منزل مقصود برساند، مزد و پاداشی بسیار، فراتر از کالایش، به او خواهند داد و در همین دنیا نیز، امدادهای غیبی و توجهات ویژه الهی شامل حالش خواهد شد و در مشکلات و گرفتاری‌ها و درماندگی‌ها احساس تنهائی نخواهد کرد. و اگر هم گاهی خسارتی می‌بیند، یا به اندوه‌ها و غم‌ها مبتلا می‌گردد، به جهت امتحان و یا افزایش درجه و. . . خواهد بود. با همه این احوالات اگر انسان‌ها پس از گردن کشی‌ها و اعمال ناشایست خود، عذر به درگاه خدا آورده از او طلب رحمت و مغفرت نمایند؛ خداوند توبه آن‌ها را خواهد پذیرفت. زیرا که ﴿إِنَّ اللهَ تَوَّابٌ رَحيمٌ﴾.[73]

خداوند در قرآن، قومی را که پس از گناه و نافرمانی توبه نکردند تا عذاب خدا بر آن‌ها نازل شد را توبیخ نموده می‌فرماید: «پس چرا اهل و مردم شهری (يا دهی) نبودند كه (پيش از آمدن عذاب از گناهانشان توبه نموده و) ايمان آورند، و ايمانشان به آنان سود رساند (عذاب را از ايشان دور گرداند) مگر قوم و مردم زمان يونس، كه چون (پيش از آمدن عذاب از گناهانشان توبه و بازگشت نموده و به خدا و پيغمبر او) ايمان آوردند، ما عذاب رسوا كننده را در زندگانی دنيا از آنان برداشتيم، و ايشان را تا هنگام مرگ (از كالای دنيا و نيكبختی در آن) بهره‌مند ساختيم».[74]

در آیات زیادی از قرآن کریم برای اعمال مختلف، عذاب دنیایی ذکر گردیده است، که برای اختصار به عناوین آن‌ها بسنده می‌نمائیم:

1. آن كس كه نگذارد در مساجد نام خدا، برده شود، و در ويرانی آن‌ها بكوشد.[75]

2. کسانی که کافر شدند.[76]

3. محاربین و فساد کنندگان در زمین.[77]

4. كسانی كه در كفر شتاب می‌ورزند و آنان كه با زبان خود گفتند: «ايمان آورديم»، و حال آن كه دل هايشان ايمان نياورده بود.[78]

5. کسانی كه گوساله را [به پرستش‌] گرفتند.[79]

6. مشرکان.[80]

7. كسانی كه بی‌علم و دانش و بی‌راهنما (بدون دليل عقلی) وبدون وحی و پيغام آسمانی درباره (توحيد و يگانه دانستن و قدرت و توانايی) خدا مجادله و كشمكش مي‌‌كنند تا مردم را از راه خدا (دين و آئين مقدّس اسلام) گمراه سازند.[81]

8. امثال قبيله عاد كه آيات و نشانه‌های (توحيد و يگانگی) پروردگارشان را انكار كرده و نپذيرفتند و پيغمبران او را نافرمانی نمودند.[82]

9. اشاعه دهندگان فحشاء.[83]

10. کسانی كه زنان عفيفه و پاكدامن ايمان آورده و گرويده (به خدا و رسول) را كه (از فاحشه و كارزشت) بي خبر و نا آگاهند، دشنام داده و به زنا نسبت دهند.[84]

11. فرعون و لشگريان.[85]

12. آنان كه خدا و رسول او را مي‌‌رنجانند (كاری مي‌‌كنند كه خدا و رسولش، آن را نمی‌پسندند).[86]

13. كفّاری كه پيغمبرانشان را تكذيب كردند.[87]

14. قوم عاد، [و امثال آن ها]که به ناحقّ، در زمين سر برافراشتند و گفتند: «از ما نيرومندتر كيست؟»[88]

15. قبیله بنی نضير.[89]

16. منافقين و مردم دورو.[90]

  • تفکر در امر دنیا و آخرت عاملی برای نجات

در این باره آیه‌ای در قرآن هست که خداوند در پاسخ به پرسش مردم از بحث شراب، قمار و حیطه انفاق، می‌فرماید: «﴿كذَلِك يُبَينِ‌ُّ اللهُ لَكمُ الْاَيَاتِ لَعَلَّكمْ تَتَفَكرُونَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ﴾؛ اين گونه، خداوند آيات [خود را] برای شما روشن می‌گرداند، باشد كه در [كار] دنيا و آخرت بينديشيد»[91]

  • آيا مي‌توان هم از دنيا برخوردار بود و هم از آخرت؟

مردم به چهار گروه تقسیم می‌شوند:

1. دنیا دار بی آخرت؛ مثل: فرعون.

2. بی دنیای بی آخرت؛ مانند: فقیران بی دین.

3. بی دنیای با آخرت؛ مثل: مؤمنین فقیر .

  1. 7.

اگر خداوند با عنایت ویژه خود برای کسی هم دنیا بخواهد و هم آخرت لطف بی‌کران خود را نصیب او ساخته است. در آیاتی از قرآن از پاداش‌‌ها، لطف‌‌ها، آبرومندي و اجرهای دنیایی سخن به میان آمده است که در زیر، به آن اشاره می‌نمائیم:

1. «و اگر فضل خدا و رحمتش در دنيا و آخرت بر شما نبود، قطعاً به [سزای‌] آن چه در آن به دخالت پرداختيد، به شما عذابی بزرگ می‌رسيد».[92]

2. «پروردگارا، تو مرا بهره‌ای از ملك و حكومت دادی و از تعبير خواب‌ها و تفسير احاديث (كتاب‌های آسمانی و كلمات انبيا) آموختی، ای آفريننده آسمان‌ها و زمين، تو در دنيا و آخرت ياور و سرپرست منی، مرا در حالی كه تسليم (امر تو) باشم بميران و به صالحان ملحق ساز».[93]

3. «برای كسانی كه در اين دنيا نيكی كردند [پاداش‌] نيكويی است، و قطعاً سرای آخرت بهتر است، و چه نيكوست سرای پرهيزگاران».‌[94]

4. «و كسانی كه پس از ستم ديدن در (راه) خدا هجرت نمودند، مسلّما آنها را در دنيا در جايگاهی نيك جای خواهيم داد، و البته پاداش آخرت بزرگتر است اگر بدانند».[95]

  1. 7] را در دنيا زندگانی نيكی (مقبوليت ميان امم، طول عمر، اولاد صالح و ثروت سرشار) داديم، و البته او در آخرت از صالحان خواهد بود».[96]

6. «خدا كسانی را كه ايمان آورده‌اند، در زندگی دنيا و در آخرت با سخن استوار ثابت می‌گرداند، و ستمگران را بی ‌راه می‌گذارد، و خدا هر چه بخواهد انجام می‌دهد».[97]

7. «در حقيقت، ما فرستادگان خود و كسانی را كه گرويده‌اند، در زندگی دنيا و روزی كه گواهان بر پای می‌ايستند قطعاً ياری می‌كنيم‌».[98]

8. «[فرشتگان می‌گویند: ] ما در زندگانی دنيا و در آخرت دوستان شمائيم، و برای شما است در آخرت (يا در بهشت) آن چه نفسهای شما خواهد، و برای شما است در آن آن چه را آرزو كنيد».[99]

9. «(به ياد آر) هنگامی كه فرشتگان گفتند: ای مريم، همانا خداوند تو را به كلمه‌ای از جانب خود (به فرزندی كه به گفتار «كن» در رحم ايجاد شود) كه نامش مسيح عيسی بن مريم است مژده می‌دهد كه صاحب جلال و احترام در دنيا و آخرت و از مقربان (درگاه خدا) است».[100]

10. «و كيست كه از آيين ابراهيم روی گرداند جز آن كه قدر خود را نشناخته و خود را به نادانی زند؟! و ما به يقين او را در دنيا (به نبوّت و امامت و حكمت) برگزيديم و حتماً در آخرت از شايستگان است».[101]

  • نتیجه گیری

دنیا با این که یک مفهوم با مصادیق متعدد است ولی در آیات و روایات، با دو وصف مذموم و ممدوح توصیف گردیده است. علت این امر، این است که دنیا، به خودی خود، یکی از مخلوقات خداوند است. آن چه که دنیا را موصوف به خوبي یا بدي می‌کند نحوه ارتباط انسان‌ها با آن می‌باشد. دنیاست که در آن عده‌ای اهل بهشت می‌گردند و همین است که جهنّمیان در آن مستوجب عذاب اخروی خواهند شد.

در دو حدیث از نبی مکرم اسلام6 آمده است؛ دنیایی که برای خدا باشد و در آن آخرت آباد گردد، دنیای ممدوح محسوب گردیده و غیر آن ملعون است.[102] و از آن حضرت است که : «بنده مؤمن باید از دنیای خود برای آخرتش بهره برگیرد»و «هرکه در دنیا توشه برگیرد، در آخرتش سود می‌دهد».[103] و امیرالمؤمنین7 فرمودند: «با دنیاست که آخرت به دست می‌آید».[104] و امام باقر7 فرمودند: «چه خوب کمکی است دنیا برای به دست آوردن آخرت».[105] در احادیث ما از ذم و ناسزا گوئی به دنیا نهی شده است[106] و در قرآن از رهبانیت برحذر داشته شده‌ایم.[107] و توصیه شده‌ایم که از دنیا بهره بگیریم[108] و برای رفاه زندگی دعا کنیم[109] . و در مورد بهره گیری و دعا در احادیث ما نیز بسیار تأکید شده است[110] و رسول خدا فرمودند: «برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زنده‌ای و برای آخرتت چنان کار کن که گوئی همین فردا خواهی مرد».[111] و فرمود: «از فهمیدگی مرد است که که معیشتش را درست کند و تلاش برای آن چه تو را سر و سامان می‌بخشد، از دنیا دوستی‌ات به شمار نمی‌آید».[112]

اما دنیای مذموم و ناپسند، دنیائی است که با این همه پند و انذار و تحذیر و فرستاده شدن انبیا باز مردم در دام آن گرفتار می‌شوند و ویژگی‌‌های زیر در آن مشهود است:

1. گمراهی از صراط مستقیم را به ارمغان آورد.[113]

2. حبّ آن سبب کفر و نفاق گردد.[114]

3. مانع تفکر و اندیشه در آیات الهی از جمله معاد گردد.[115]

4. موجب بازیچه گرفتن دین خدا شود.[116]

5. باعث عدم توجه به انذار انبیا شود.[117]

6. فراموش کردن خدا و قیامت را در پی داشته باشد.[118]

7. موجب استهزاء مؤمنین شود.[119]

8. باعث گمراهی و گمراه گردن دیگران شود.[120]

خداوند در سوره زخرف فرموده است: «و اگر نه آن بود كه [همه‌] مردم [در انكار خدا] امّتی واحد گردند، قطعاً برای خانه‌های آنان كه به [خدای‌] رحمان كفر می‌ورزيدند، سقف‌ها و نردبان‌هايی از نقره، كه بر آن‌ها بالا روند قرار می‌داديم. و برای خانه‌هايشان نيز درها و تخت‌هايی كه بر آن‌ها تكيه زنند. و زر و زيورهای [ديگر نيز]. و همه اين‌ها جز متاع زندگی دنيا نيست، و آخرت پيش پروردگار تو برای پرهيزگاران است. »[121]

این آیه بیان گر آن است؛ که دنیا ارزش دل بستن ندارد. بهترین راه برای داشتن زندگی راحت و همراه با آرامش، زهد در دنیاست یعنی اگر خداوند امکانات دنیائی را در اختیار فرد گذارد، طغیان نکند و مغرور نگردد و به ناسپاسی و کفر، مبتلا نشود و اگر هم تقدیر خدا برای مدتی بر فردی، فقر و یا درد و . . . بود، به داشتن ایمانش افتخار کند و روش گله و شکایت را در پیش نگیرد. و این مفهوم آیه 23 سوره حدید است؛ که فرمود: «﴿لِكيْلا تَأْسَوْا عَلي‌ ما فاتَكمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكمْ وَ اللهُ لا يُحِبُّ كلَّ مُخْتالٍ فَخُور﴾؛ اين به خاطر آن است كه برای آن چه از دست داده‌ايد تأسف نخوريد، و به آن چه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشيد و خداوند هيچ متكبّر فخرفروشی را دوست ندارد».

و در آخر آیه می‌فرماید: که چیز‌‌های پایدار و ماندنی مثل آخرت، قابلیت دل بستن، تلاش، صرف وقت، و صرف هزینه را دارند. و نیز در آیه 27 سوره شوری؛ از بی طاقتی مردم در دنیا داری سخن به میان آورده، فرموده است: «و اگر خدا روزی را بر بندگانش فراخ گرداند، مسلّماً در زمين سر به عصيان بر می‌دارند، ليكن آن چه را بخواهد به اندازه‌ای [كه مصلحت است‌] فرو می‌فرستد. به راستی كه او به [حال‌] بندگانش آگاهِ و بيناست».

و این مطلب همین چیزی است که به چشم دیده می‌شود که مستکبران و دنیا داران، اکثراً از یاد خدا غافلند و غالباً به دنیای خود مشغول شده به گناه و فساد دچار می‌گردند. و راست گفت خدای بلند مرتبه که «﴿كلاَّ إِنَّ الْانسَانَ لَيَطْغَي * أَن رَّءَاهُ اسْتَغْني﴾؛ حقّاً كه انسان سركشی می‌كند، همين كه خود را بی‌نياز پندارد».

 


[1] . مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج‏ 1، ص 206 ـ 207. کتاب عدل الهی شهید مطهری، بخش ششم، ریشه اعتراض.

[2] . «اَتَي عَلِي بْنَ اَبِي طالِب7 يَهُودِي فَسَاَلَهُ عَنْ مَسائِل فَکانَ فِيما يَسْأَلَهُ».

[3] . «لِـمَ سُميّت الدُّنيا دُنيا وَ لِـمَ سُمِّيتِ الاخِرَةَُ ٰاخِرَة»؟.

[4] . «اِنَّما سَمَيْتَ الدُّنيا دنيا لِاَنَّها اَدْنَي مِنْ کُلِّ شَئي».

[5] . «وَ سُمِيِّتِ الاخِرَة اخِرَة لَاَنَّ فِيها الجَزَاءَ وَ الثَّوَاب» (بحارالانوار، ج 54، ص 355)

[6] . «لَمْ سُمِيِّتَ الدُّنيا؟ قَالَ‏: «لانّ الدُّنيا دَنَيه».

[7] . «خُلِقَتْ مِن دُون الاخِرَه».

[8] . «وَ لَو خَلَقْتَ مَعَ الاخِرَة لَمْ يفن اَهْلَها کَما لا يفني اَهْلَ الاخِرَة» (همان، ص 356)

[9] . ابوسعید ابوالخیر.

[10] . سوره روم، آيه 7.

[11] . سوره قصص، آيه 70.

[12] . سوره اعراف، آيه 169.

[13] . سوره اسراء، آيه 18.

[14] . ترجمه فيض الاسلام، ج ‌1، ص 10.

[15] . ترجمه فيض الاسلام.

[16] . درباره ویژگی‌‌های دنیا در احادیث، به طور مفصل بیاناتی ارائه گردیده که اجمال آن چنین است: سرای آزمایش، محنت کده، مصیبت کده، غم کده، عبرتکده، سرای برخورداری محدود، سرای کوچیدن، سرای رفتن، سرای جدائی، زود گذر بودن و احاطه شده به شهوت ها. (دنیا و آخرت، ج 1، صص 25 تا 59).

[17] . سوره کهف، آيه 7 . در آیات 2سوره ملک، 7، سوره هود و آيه 131 سوره طه نیز به این مطلب اشاره گردیده است. (دنیا و آخرت، ج 1، ص25).

[18] . ترجمه فولادوند، سوره آل‌عمران : آيه 185 و 186.

[19] . ترجمه فولادوند

[20] . سوره الرعد، آيه 26: ﴿اللَّـهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ﴾ وسوره غافر: 39 ﴿يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ﴾ و نیز : يونس : 23 و70، القصص : 60 و61 و الشورى: 36.

[21] . سوره العنكبوت، آيه 64 ﴿وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ﴾، سوره الزخرف، آيه 35، ﴿وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ كُلُّ ذلِكَ لَمَّا مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقينَ﴾، سوره محمّد، آيه 36، ﴿إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَ لا يَسْئَلْكُمْ أَمْوالَكُمْ﴾.

[22] . سوره حديد، آيه 20، ترجمه فیض الاسلام.

[23] . ترجمه تفسیر المیزان ذیل آیه.

[24] . سوره أنعام، آيه 70، ترجمه فيض الاسلام.

[25] . سوره بقره، آيه 212، ترجمه فيض الاسلام.

[26] . سوره أنعام، آيه 130 ترجمه فولادوند.

[27] . سوره أعراف، آيه 51، ترجمه فيض الاسلام.

[28] . در سوره‌‌های لقمان: 33، سوره فاطر، آيه 5 و سوره الجاثيه، آيه 35 نیزسخن از متاع بودن دنیا آورده شده است.

[29] . سوره شوری، آيه 36. در آیه 77، سوره نسا نیز به این موضوع اشاره شده است. (دنیا و آخرت، ج 1، ص 35).

[30] . البته در احادیث، گستره تمثیل‌ها درباره دنیا بسیار فراوان است که به صورت گذرا به آن اشاره می‌نمائیم: مثال دنیا در روایات عبارتند از: مرغزار، پل، سایه و ابر، رویا، سراب، دریای ژرف، مسافر و میهمانی. (دنیا و آخرت، ج 1، صص 61 تا 81).

[31] . سوره یونس، آيه 24، ترجمه فيض الاسلام.

[32] . سوره كهف، آيه 45، ترجمه مشکینی.

[33] . سوره اسراء، آيه 18.

[34] . برگرفته از اخلاق در قرآن، ج1، صص196 و 197.

[35] . سوره آل عمران، آيه 152، ترجمه فولادوند.

[36] . سوره شورى، آيه 20، ترجمه مشکینی.

[37] . سوره نجم، آيه 29، ترجمه فولادوند.

[38] . سوره هود، آيه 15، ترجمه فیض الاسلام.

[39] . سوره قصص، آيه 79 و80.

[40] . سوره أحزاب، آيه 28 و 29.

[41] . سوره نازعات، آيه 37 تا 39.

[42] . سوره أعلى، آيه 16 و 17.

[43] . سوره توبه، آيه 38.

[44] . سوره يونس، آيه 7.

[45] . ترجمه فولادوند.

[46] . سوره أعراف، آيه 32، ترجمه فولادوند.

[47] . ترجمه فیض الاسلام.

[48] . سوره نساء، آيه 134، ترجمه فولادوند.

[49] . ترجمه فولادوند.

[50] . همان.

[51] . ترجمه تفسير جوامع الجامع‌.

[52] . ترجمه فولادوند.

[53] . برگرفته ازاخلاق در قرآن، ج 1، صص 198 تا 202.

[54] . دنیا و آخرت، ج 1، ص117، به نقل از اعلام الدین، ص96.

[55] . سوره إبراهيم، آیه 3.

[56] . سوره نحل، آيه 107.

[57] . او به معاویه گفت: عرب، هرگز تو را همسنگ علی نمی‌داند. علی به رموز جنگ، آشناست و در قریش برای او نظیری نیست و او به حق، صاحب حکومتی است که آن را در دست دارد. . . به خدا سوگند تو و علی هرگز در شرافت، یکسان نیستید. تو هرگز نه فضل مهاجرت او را داری و نه دیگر سوابق او را ؛ نه مصاحبت او با پیامبر را داری و نه جهاد با مشرکان و نه فهم و دانش او را. به خدا سوگند، علی فکری تیز، ذهنی صاف و تلاشی پی گیر دارد. او فردی با فضیلت و سعادت مند و در نزد خدا مجرَّب و ممتَحَن است. ( فروغ ولایت، ص 493)

[58] . ترجمه فولادوند، ذیل آیه.

[59] . ترجمه مشکینی.

[60] . سوره نساء، آيه 94، ترجمه فیض الاسلام.

[61] . ترجمه فولادوند، ذیل آیه.

[62] . سوره قصص، آيه 77، ترجمه فیض الاسلام.

[63] . ترجمه فیض الاسلام، ذیل آیه.

[64] . سوره نساء، آيه 74، ترجمه مشکینی.

[65] . سوره مائده، آيه 27.

[66] . سوره آل‌عمران، آيه 117، ترجمه فیض الاسلام.

[67] . مقصود از احباط و ابطال عمل آنست كه كسى كارى را خلاف دستورى كه بر آن كار مستحقّ ثواب گردد انجام دهد، نه آن كه بر آن كار مستحقّ ثواب گشته آن گاه آن ثواب باطل و تباه شود كه احباط به اين معنى جائز و روا نيست(ترجمه فیض الاسلام، ذیل آیه 117 سوره آل عمران).

[68] . سوره طه، آيه 97، ترجمه فیض الاسلام.

[69] . سوره بقره، آيه 85، ترجمه فولادوند.

[70] . سوره بقره، آيه 217، ترجمه فیض الاسلام.

[71] . سوره آل‌عمران، آيه 22، همان.

[72] . سوره بقره، آيه 55، ترجمه فیض الاسلام.

[73] . سوره حجرات، آيه 12.

[74] . سوره يونس، آيه 98، ترجمه فیض الاسلام.

[75] . سوره بقره، آيه 114.

[76] . سوره آل‌عمران، آيه 56.

[77] . سوره مائده، آيه 33.

[78] . سوره مائده، آيه 41.

[79] . سوره أعراف، آيه 152.

[80] . سوره رعد، آيه : 34

[81] . سوره حج، آيه : 9

[82] . سوره هود، آيه 60.

[83] . سوره نور، آيه 19.

[84] . سوره نور، آيه 23.

[85] . سوره قصص، آيه 42.

[86] . سوره الأحزاب، آيه 57.

[87] . سوره زمر، آيه 26.

[88] . سوره فصلت، آيه 16.

[89] . سوره حشر، آيه 3.

[90] . سوره حج، آيه 11.

[91] . سوره بقره، آيه 219 و 220، ترجمه فولادوند.

[92] . سوره نور، آيه 14.

[93] . سوره يوسف، آيه 101.

[94] . سوره نحل، آيه 30.

[95] . سوره نحل، آيه 41.

[96] . سوره نحل، آيه 122.

[97] . سوره إبراهيم، آيه 27.

[98] . سوره غافر، آيه 51.

[99] . سوره فصلت، آيه 31.

[100] . سوره آل‌عمران، آيه 45.

[101] . سوره بقره، آيه 130.

[102] . دنیا و آخرت، ص 83.

[103] . همان، ص 111.

[104] . همان، ص 113، به نقل از نهج البلاغه، خطبه 156.

[105] . همان، ص117، به نقل ازکافی، ج5، ص73.

[106] . کتاب دنیا و آخرت، صص120 تا 126 احادیث مربوطه را ذکر نموده است.

[107] . آیات 87 مائده، 32 اعراف و 27 حدید.

[108] . آیه 77، سوره قصص.

[109] . آیات 201، سوره بقره و آيه 156، سوره اعراف.

[110] . دعا‌‌های امام سجاد 7 و دعا‌‌های دیگر معصومین که در کتب دعا وارد شده است دلیلی بر این مطلب می‌باشد. در کتاب دنیا وآخرت صص165 تا 180نیز مواردی را ذکر نموده است.

[111] . دنیا و آخرت، ص 161، به نقل از من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 156.

[112] . همان، ص163، به نقل از کنز العمال، ج 3، ص50.

[113] . سوره آل عمران، آيه 14.

[114] . سوره حدید، آيه 20.

[115] . سوره انعام، آيه 32.

[116] . سوره انعام، آيه 70.

[117] . سوره انعام، آيه 130.

[118] . سوره اعراف، آيه 51.

[119] . سوره بقره، آيه 212.

[120] . سوره یونس، آيه 7.

[121] . سوره زخرف، آيه 33 تا 35.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: