borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
رنج نامه کوثر آفرینش «جلد اول»
سوگنامه شهادت

با وجود سفارش آن حضرت به نهان داشتن شرايط جسمی و وضعيت روحی‏اش پس از آن رويدادهای تلخ، و با وجود رازداری امير مؤمنان7، سرانجام خبر بيماری بانوی بانوان در مدينه منتشر گرديد و همگان از شرايط آن حضرت آگاه شدند. آنچه او را سخت رنج می‏داد و پيكرش را آب می‏كرد، امواج دردها و مصيبت‌ها و رنج‌هايی بود كه هر روز بر آن افزوده می‏شد و اين فشارها بود كه بر رنج و بيماری برخاسته از صدمات وارده در يورش به خانه‏اش، كمك می‏كرد تا بانوی سرفراز گيتی را به بستر شهادت بكشاند.

در كنار اينها؛ فشار سوگ پدر و گريه بسيار بر آن حضرت، نيز از عواملی بود كه باعث شدت بيماری و زوال شادابی و طراوت از خورشيد جهان‏افروز وجود او می‏شد و بايد ستم و خشونت و مواضع ناجوانمردانه‏ی برخی از مسلمان‏نماها و نيز تحول ارتجاعی در سيستم سياسی و دگرگونی كارها و تغيير اوضاع و شرايط به سود ارتجاع و جاهليت را نيز از عواملی برشمرد، كه فشار دردها و رنج‌ها را هر لحظه بيشتر می‏ساخت و خورشيد وجود انديشمندترين و آزاده‏ترين بانوی جهان هستی را به سوی افق مغرب پيش می‏برد.

فاطمه، در يورش دژخيمان دولت غاصب به خانه‏‌اش، به گونه‏ای ميان در و ديوار فشرده شد كه علاوه بر وارد آمدن صدمات سخت بر وجود گرانمايه‏اش، جنين وی نيز سقط گرديد و تازيانه‏های بيدادی كه بر پيكر مطهرش فرود آمد، بدنش را مجروح و خون‏آلود ساخت و آثار عميقی در آن نازنين ‏بدن برجای نهاد. و نيز ضربات شديد ديگری بر او وارد آمد كه جسم و جان و روح ملكوتی‏اش را به شدت آزرد.

آری، همه‏ی اين امور و رويدادهای دردناك دست به دست هم دادند و آن حضرت را به بستر بيماری كشانده و از انجام كارهای خويش بازداشتند.

حضرت امام حسن مجتبی7 در يك مجلس مناظره در حضور معاويه خطاب به مغيرهٔ بن شعبه فرمود: «تو مادرم را زده و مصدوم و مجروح ساختی، تا اينكه او بچه‏اش را سقط كرد. . .»[1]

و حضرت امام صادق7 با تصريح بيشتر در مورد علت بيماری و شهادت فاطمه3 می‏فرمايند:

سبب شهادت فاطمه اين بود كه قنفذ (غلام خليفه دوم) با غلاف شمشير او را زده و بچه‏اش را كشت و مادرم از اين جهت به بستر بيماری افتاد.[2]

كيفيت شهادت حضرت زهرا3

1 ـ به ام سلمه فرمود: برايم آبي آماده كن تا بدان غسل كنم، ام سلمه آب را آورد، غسل كرد و جامه پاكي پوشيد، دستور داد بسترش را در وسط اتاق بگستراند، به طرف راستش رو به قبله خوابيد و دست راستش را زير صورتش گذاشت.[3]

2 ـ در روايت ديگري آمده كه: حضرت به اسماء فرمود: آبي برايم آماده كن، بعد با آن غسل كرده و سپس فرمود: جامه‌هاي جديدم را به من بده، آنها را پوشيده و فرمود: بقيه حنوط پدرم را از فلان جا بياور و زير سرم بگذار و مرا تنها گذاشته و از اينجا بيرون برو، مي‌خواهم با پروردگارم مناجات كنم.

اسماء مي‌گويد: از اتاق بيرون شدم و صداي مناجات آن حضرت را مي‌شنيدم، آهسته به طوري كه مرا نبيند وارد شدم ديدم دست به سوي آسمان دراز كرده و مي‌گويد: پروردگارا! به حق محمّد مصطفي و اشتياقي كه به ديدار من داشت، و به شوهرم علی مرتضي و اندوهش بر من و به حسن مجتبي و گريه‌‌اش بر من و به حسين شهيد و پژمردگي و حسرتش بر من و به دخترانم كه پاره تن فاطمه مي‌باشند و غم و اندوهي كه بر من دارند، از تو مي‌خواهم كه بر گناهكاران امت محمّد ترحم فرمائي و آنان را بيامرزي و به بهشت وارد كني، كه تو بزرگوارترين سؤال شوندگان و مهربان‌ترين مهرباناني.[4]

 


[1] . «أَنْتَ الَّذِي ضَرَبْتَ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّـهِ صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ حَتَّى أَدْمَيْتَهَا وَ أَلْقَتْ مَا فِي بَطْنِهَا . . . » احتجاج طبرسى، ج1، ص 414- بحارالانوار، ج 43، ص‏ص 197، ح 28- سفينهٔ، ج 2، ص 339.

[2] . «وَ كَانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا أَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَى عُمَرَ لَكَزَهَا بِنَعْلِ السَّيْفِ بِأَمْرِهِ فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً، وَ مَرِضَتْ مِنْ ذَلِكَ مَرَضاً شَدِيداً.» عوالم، ج 11، ص 504- بحار، ج 43، ص 170، ح 11.

[3] . بلادي بحراني «وفات فاطمه الزهرا»، ص 77.

[4] . وفاه فاطمهٔ الزهرا، ص 78.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: