borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
رنج نامه کوثر آفرینش «جلد اول»
باب اعجاز صلوات بر محمّد و آل محمّدﹷ

تردیدی نیست که صلوات کامل همان است که همه مسلمانان، در تشهد نماز به ادای آن می‌پردازند: «اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».

صلوات در پیشگاه خدا؛ دارای اهمیت و جایگاه خاصی است و پرداختن به آن، آثار ارزنده‌اي را در بر دارد. می‌توان گفت صلواتی که با شرایط لازم بر زبان آید، اعجاز می‌کند، حلال مشکلات بوده و دست آدمی را در زندگی می‌گیرد.

صلوات، دل را به سوی عالمی مصفّا و به دور از هر گونه تیرگی به پرواز در می‌آورد. مایه تطهیر جان آدمی گشته، رحمت و برکات فراوانی را از آسمان الهي بر آدمی نازل می‌سازد. هم چنین صلوات مایه تقرب آدمی به درگاه خدا گشته، باعث جلب نظر اولیای الهی و خلیفگان خدا نسبت به آدمی می‌شود.

این نوشته، درصدد بیان تأثیرات مثبت و اعجاز آمیز ذکر «صلوات» است.

صلوات کامل و ناقص کدام است؟

صلوات کامل، همان است که در تشهد نماز به آن می‌پردازیم و همه مسلمانان به آن اهتمام می‌ورزند.

استاد بزرگوارم علامه ملایری، صاحب کتاب پر ارج «جامع احادیث الشیعه» ضمن نقل خاطرات سفر حج خود به نگارنده گفت: روزی امام جماعت کنار کعبه را دیدار کردم. مردی باوقار و خوش برخورد بود. خود را معرفی کردم. خیلی مرا مورد لطف و احترام خود قرار داد. در ضمن حرف‌ها، به او گفتم: «چرا شما گاهی از نثار صلوات بر آل رسول6 خودداری می‌کنید؟» پاسخ داد: «صلوات بر محمد و آل او در تشهد نماز، بر همگان واجب است، ولی در غیر این مورد ذکر آل، واجب نیست، بلکه مستحب است. لذا گاهی عملاً رعایت نمی‌شود. » گفتم: پیامبر اکرم6 در پاسخ این سؤال که چگونه صلوات بفرستیم فرمود:

«قُولُوا: اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ». و افزودم: در دستور العمل پیامبر6 در این باره «آلِ مُحَمَّد» مورد توجه است و استثنایی در کار نیست تا در غیر نماز بدون ذکر آل محمد اشکال نداشته باشد. هم چنین آن حضرت از صلوات «بَتْراء» نهی به عمل آورده است. «بَترا» عبارت است از صلوات بدون ذکر آل محمد.[1]

او با تعجب به من نگریست و گفت: «در کجا؟» گفتم : «در صحیح بخاری.[2] آن جا که آیه ﴿إِنَّ اللهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً[3] را تبیین می‌کند.»

گفت : «امشب به آن کتاب[4] مراجعه می‌کنم. اگر چنین باشد، من از این به بعد آن را رعایت می‌کنم.»

گفتم : «من ظهر فردا همین جا منتظر شما هستم. » روز بعد او کمی دیر آمد. بدون مقدمه نگاهی به من کرد و در حالی که با دست خود به من اشاره می‌کرد، گفت: «اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» و رفت. معلوم شد که حدیث مذکور را در کتاب نامبرده یافته است.

در جواهر الکلام، ج 10، ص 262 می‌خوانیم: آن چه به عنوان واجب، در تشهد نماز به چشم می‌خورد، عبارت است از «اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» و اجماع اهل نظر بر آن منعقد می‌باشد و بقیه مستحب خواهد بود و کسی که به ذکر آل محمد، در صلوات نپردازد، نماز او باطل است.

* * *

در حدیث آمده است: زید بن خارجه می‌گوید: «از پیامبر اکرم6 سؤال کردم که چگونه در پیشگاه خدا طلب حاجت کنم؟» رسول خدا6 پاسخ داد: «بر من صلوات بفرستید و در دعا کوشا باشید. » و افزود: این چنین بگویید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»[5] در این دستور العمل، چگونگی صلوات کامل را پیامبر اکرم6 خاطر نشان کردند.

آن چه مورد عنایت پروردگار حکیم می‌باشد، صلوات کامل است نه صلوات ناقص. پیامبر اکرم6 فرمود: «کسی که بر من صلوات بفرستد ولی بر آل من صلوات نفرستد، بوی بهشت را استشمام نمی‌کند».[6]

زیرا صلوات ناقص مورد نهی و نکوهش پیامبر اعظم6 می‌باشد. چنان که آن حضرت فرمود: صلوات ناقص برای من منظور ندارید و «صلوات بَتْراء» را کنار بگذارید.[7]

امام باقر7 به مردی که دست به خانه خدا نهاده و صلوات ناقص ادا می‌کرد و می‌گفت: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ» نگریست و فرمود: «ای مرد، صلوات را ناقص ادا نکن و در حق ما ستم روا مدار. بگو: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».[8]

صلوات بَتْراء، یعنی صلوات بدون ذکر آل محمد6 در کلام پیامبر اکرم6 مورد نهی و نکوهش قرار گرفته است. لکن این مسأله (عدم ذکر آل) در صلوات، گاهی جنبه سیاسی داشته است. از جمله در تاریخ یعقوبی آمده است:[9]

عبداللّه بن زبیر، چهل روز در خطبه نماز جمعه، صلوات را ترک کرده بود. هنگامی که راز آن را از او جویا شدند، گفت: «ناچارم هنگام صلوات بر پیامبر اکرم6 به آل او هم درود بفرستم. بر این اساس صلوات بر پیامبر6 را ترک کردم».[10]

مخالفان اهل بیت، کینه خود را در برابر خط امامت ـ در حذف کلمه «آل محمد6» هنگام صلوات ـ ابراز می‌کردند و در این رابطه نامه‌هایی که از اهالی این خط بر جای مانده است گویای همین مسأله می‌باشد. ابن ابی الحدید، اندیشمند معروف اهل سنت، در کتاب خود (شرح نهج البلاغه) نامه‌های مختلفی از این دو جناح، يعني؛ پیروان خط سقیفه و پیروان خط امامت را متذکر گشته است. در نامه‌های خط سقیفه، هنگام صلوات بر حضرت رسول6 کلمه «آل» به چشم نمی‌خورد[11] ، ولی در نامه‌های گروه دوم، صلوات بر آل محمد، دیده می‌شود.

زمخشری در ذیل آیه: ﴿هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ[12] می‌نویسد: طبق مفاد این آیه، صلوات بر همه مسلمین رواست.[13]

به نظر ایشان صلوات بر مردم عادی جایز است تا چه رسد بر آل محمد.

ملاحظه کردید که حذف کلمه «آل محمّد» در صلوات، جنبه سیاسی دارد، وگرنه همان گونه که هر دو گروه در تشهد نماز ناچارند تا صلوات را به طور کامل ادا کنند، باید در غیر نماز نیز صلوات را کامل يعني: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»[14] بر زبان داشته باشند. حتی افرادی چون ابن تیمیه (که در زمان ما وهّابیان جلوه مکتب فکری او هستند) تحقیقی پیرامون حقوق اهل بیت: داشته که در نتیجه آن، ذکر «آل» را در صلوات لازم می‌داند، گرچه وهابیان، به آن عمل نمی‌کنند.[15]

اهمیت صلوات در احاديث

صلوات رفع حسرت است

محفل و مجلسی که در آن ذکر صلوات در کار نباشد، عامل حسرت برای صاحب خود خواهد بود.

«عن الصادق7 قَالَ‏: مَا اجْتَمَعَ فِي مَجْلِسٍ قَوْمٌ لَمْ يذْکُرُوا الله عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يذْکُرُونَا إِلاّ کَانَ ذَلِکَ الْـَمجْلِسُ حَسْرَهً عَلَيهِمْ يوْمَ الْقِيامَهِ».

امام صادق7 فرمودند که رسول خدا6 فرمود: در هر مجلسی که ذکر خدا و یاد خدا نباشد و صلوات بر من فرستاده نشود، آن مجلس برای اهلش، مایه حسرت و وبال خواهد بود.[16]

البته برای صلوات فرستادن دل و زبان باید یکی باشد؛ یعنی در حال غفلت، زبان مشغول ذکر صلوات نباشد، بلکه با تمرکز حواس مشغول صلوات باشد.

هنگام فرستادن صلوات باید به گونه‌ای عمل کرد که گویی پیامبر حاضر است و مستقیماً به آن حضرت سلام می‌‌‌کنیم.

از سفیان ثوری پرسیدند: یوم الحسره کدام روز است که حق تعالی می‌فرماید: ﴿وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ﴾. «بترسان ایشان را از روز حسرت».

سفیان جواب داد: آن روز، قیامت است و حسرت همه خلق را فرو خواهد گرفت. زیرا نیکان حسرت می‌خورند که چرا از این بیش‌تر نیکی نکردیم و بدها حسرت می‌خورند که چرا به سلوک راه حسنات مشغول نگشتیم. از او پرسیدند: «ای شیخ، آیا کسی خواهد بود که در آن روز حسرت نداشته باشد؟» گفت: «آری، کسی که در این دنیا، مدام بر رسول خدا صلوات فرستاده باشد، در روز قیامت حسرت چیزی را نمی‌خورد.»

صلوات در خانه کعبه

ذکر مورد توجه در داخل خانه خدا، عبارت است از صلوات بر «محمد و آل محمد». در حدیث می‌خوانیم:

«عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ نُعَيْمٍ قَالَ‏: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللهِ7 : إِنِّي دَخَلْتُ الْبَيْتَ وَ لَمْ يَحْضُرْنِي شَيْ‏ءٌ مِنَ الدُّعَاءِ إِلَّا الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، فَقَالَ7 : «أَمَا إِنَّهُ لَمْ يَخْرُجْ أَحَدٌ بِأَفْضَلَ مِمَّا خَرَجْتَ بِه‏».

عبدالسلام بن نعیم می‌گوید: به امام صادق7 عرض کردم: «داخل خانه کعبه شدم و هیچ دعایی به خاطرم نیامد، مگر صلوات بر رسول خدا. » آن حضرت فرمود: «هیچ کسی از کعبه بیرون نیامده است که عملش از عمل تو بهتر باشد.»[17]

سبب مهر السّنّه

راز تعیین مهر السّنه زنان چیست؟ در احادیث آمده است:

«عن الحسين بن خالد قَالَ‏: سألت أبا الحسن7 عن مهر السنّه کيف صار خمسمائه درهم؟ فقال7 : «إِنَّ اللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَوْجَبَ عَلَى نَفْسِهِ أَلَّا يُكَبِّرَهُ مُؤْمِنٌ مِائَةَ تَكْبِيرَةٍ وَ يُسَبِّحَهُ مِائَة تَسْبِيحَةٍ وَ يُحَمِّدَهُ مِائَةَ تَحْمِيدَةٍ وَ يُهَلِّلَهُ مِائَةَ تَهْلِيلَةٍ وَ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مِائَةَ مَرَّةٍ ثُمَّ يَقُول‏: اَللّـهُمَّ زَوِّجْنِي مِنَ الْحُورِ الْعَينِ إلاّ زوّجه الله عزوجل إلي نبيه6 أَنْ سُنَّ مُهُورَ الْـمُؤْمِنَاتِ خَمْسَمِائَةِ دِرْهَمٍ، فَفَعَلَ ذَلِكَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّـهُ عَلَيْهِ وَ آلِه‏ِ».

از حضرت امام رضا7 پرسیدند: سبب چیست که مَهر زنان در شریعت 500 درهم قرار داده شده است. فرمود: خداوند بر خود واجب گردانیده است که هر مؤمنی که 100 مرتبه اللّه اکبر، 100 مرتبه سبحان اللّه، 100 مرتبه الحمد للّه و 100 مرتبه لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّـهُ بگوید و سپس 100 مرتبه بر محمد و آل محمد6 صلوات فرستد و بعد از آن بگوید: اَللّـهُمَّ زَوِّجْنِی مِنَ الْـحُورِ الْعَيْنِ، حور العین را به او تزویج نماید و علت این است که مهر زنان را 500 درهم قرار داده است.[18]

تقارن صلوات با ذکر خدا

هرگاه نام خدا بر زبان آمد باید ذکر صلوات نیز بر زبان باشد. در حدیث آمده است:

«وَ سَئَل الإمام الرضا7 عن قوله تعالي «وَذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّي» فَقال7 : کُلَّمَا ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ صَلّي عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِه».

از امام رضا7 در تفسیر آیه «وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلّي» فرمود: مراد از این آیه این است که هرگاه نام پروردگار متعال [اللّه] بر زبان آمد، بر محمد و آل محمد6 درود و صلوات فرستاده شود.[19]

شرکت ملائکه

حضور ملائکه در مجالسی که در آن ذکر صلوات مورد توجه باشد، به گونه‌ای چشم گیر خواهد بود. در حدیث آمده است:

«عن النَبِي صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ : إَنَّ الْـمَلائِکَهَ يمُرُّونَ عَلَي حَلَقِ الذِّکْرِ فَيقُومُونَ عَلَي رُئُوسِهِمْ وَ يبْکُونَ لِبُکَائِهِمْ وَ يؤَمِّنُونَ عَلَي دُعَائِهِمْ _ إِلَي أَنْ قَالَ _ فَيقُولُ اللَّـهُ سُبْحَانَهُ لَهُمْ: أُشْهِدُکُمْ أَنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ».

پیامبر اکرم6 فرمود: کاروانی از فرشتگان به امر پروردگار در جهان حرکت می‌کنند و هنگامی که به جلسه ذکر و صلوات می‌رسند، به یکدیگر می‌گویند: فرود آییم. زمانی که پیاده می‌شوند، اهل جلسه را هنگام دعا با ذکر آمین، یاری کرده و نیز اهل جلسه را هنگام صلوات کمک و همراهی می‌کنند. در پایان به یکدیگر می‌گویند: خوشا به حال افراد این جلسه که خدا آنان را آمرزید.[20]

استجابت دعا

چگونگی دعا کردن و فراهم آوردن استجابت دعا را می‌توان از طریق توجه به صلوات به دست آورد.

«عن الإمام الصادق7 : مَنْ کَانَتْ لَهُ إِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَهٌ فَلْيبْدَأْ بِالصَّلاهِ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ثُمَّ يسْأَلُ حَاجَتَهُ ثُمَّ يخْتِمُ بِالصَّلَاةِ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَکْرَمُ مِنْ أَنْ يقْبَلَ الطَّرَفَينِ وَ يدَعَ الْوَسَطَ إِذَا کَانَتِ الصَّلاهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لا تُحْجَبُ عَنْهُ».

امام صادق7 فرمود: کسی که حاجتی دارد باید اوّل، صلوات بر محمد و آل محمد6 بفرستد و بعد از آن، حاجت خود را بخواهد و در آخر دعا، دوباره صلوات بفرستد. زیرا خدا کریم‌تر از آن است که دو طرف دعا را قبول کند و وسط دعا را قبول نکند و صلوات بر محمد و آل محمد6 مانع‌های استجابت دعا را برطرف می‌کند.[21]

راز شیرینی عسل

روزی پیامبر اعظم6 و امیرمؤمنان علی7 در میان نخلستان نشسته بودند که زنبور عسلی دور پیغمبر اکرم6 شروع به چرخیدن کرد. پیغمبر6 فرمود: «یا علی! می‌دانی این زنبور چه می‌گوید؟» حضرت علی7 عرض كرد: «خیر. » رسول اکرم6 فرمود: این زنبور ما را مهمان کرده و می‌گوید: یک مقدار عسل در فلان محل گذاشتم، امیرمؤمنان7 را بفرستید تا آن را از آن محل بیاورد. امیرمؤمنان7 بلند شد و عسل را از آن محل آورد. حضرت رسول خدا6 فرمود: «ای زنبور! غذای شما که از شکوفه گل تلخ است، به چه علّتی آن شکوفه به عسل شیرین تبدیل می‌شود؟» زنبور گفت: «یا رسول اللّه! شیرینی این عسل از برکت وجود مقدّس شما و (آل) شماست. چون هر وقت از شکوفه استفاده می‌کنیم، همان لحظه به ما الهام می‌شود که سه بار بر شما صلوات بفرستیم. وقتی که می‌گوییم: «اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»[22] به برکت صلوات بر شما، عسل ما شیرین می‌شود.»

حکایت

برخی از اهل سنت، صلوات را برای غیر از پیامبر جایز ندانسته و آن را جسارت به مقام نبوت به حساب می‌آورند. بر اساس همین نگرش، هنگامی که شهید معروف علامه قاضی نور اللّه تستری، صاحب کتاب احقاق الحق در موقع ذکر نام امیرالمؤمنین7 کلمه: «علیه الصّلاه وَ السّلام» را بر زبان آورد، بر ضد او بسیج شدند و به اصطلاح جهت دفاع از پیامبر!! به پاخاستند و فتوای مباح بودن خون وی را صادر کردند آنان در این باره طوماری تنظیم کردند و از بعضی امضاء گرفتند که یکی از علمای بزرگ اهل سنت هندوستان از امضای آن خودداری نمود و زیر آن طومار این شعر را نوشت :

گر لَحْمُکَ لَحْمی ز حدیث نبوی هی

کی، صَّلّ علی نام علی بی ادبی هی

جمع آوران امضا و متصدیان آن، طومار را به دربار برده تا نظر شاه را نیز جهت قتل او (صاحب احقاق الحق) به دست آورند. هنگامی که شاه طومار را ملاحظه کرد و چشمش به این بیت افتاد از اعدام علامه چشم پوشید.[23]

شرایط اظهار حاجت

امام صادق7 فرمودند: «لازم است بر هر یک از شما که هنگام اظهار حاجت در پیشگاه خداوند بزرگ با ستایش الهی آغاز کند و به تمجید محمّد6 و آل او بپردازد و سپس به تقصیرها و گناهان خود اعتراف کند و پس از آن حاجت خود را در میان نهد».[24]

«قَالَ النَّبِي6 ذَاتَ يوْمَ لِعَلِي7 : يا عَلِي أَلا أُبَشِّرُکَ؟ فَقَالَ‏: بَلي بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَإِنَّکَ لَمْ تَزَلْ مُبَشِّراً بِکُلِّ خَيرٍ. فَقَالَ‏: أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ آنِفاً بِالْعَجَبِ قُلْتُ: مَا الَّذِي أَخْبَرَکَ يَا رَسُولَ اللهِ؟ قَالَ‏: أَخْبَرَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْ أُمَّتِي إِذَا صَلَّي عَلَيَّ وَ أَتْبَعَ بِالصَّلاةِ عَلَي أَهْلَ بَيتِي فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ صَلَّتْ عَلَيهِ الْـمَلائِکَهُ سَبْعِينَ صَلاهً وَ إِنَّهُ لَمُذْنِبٌ خَطَّاءٌ ثُمَّ تَحَاتُّ عَنْهُ الذُّنُوبُ کَمَا تَحَاتُّ الْوَرَقُ مِنَ الشَّجَرِ فَيقُولُ اللَّـهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَي: لَبَّيکَ يا عَبْدِي وَ سَعْدَيکَ يا مَلائِکَتِي أَنْتُمْ تُصَلُّونَ عَلَيهِ سَبْعِينَ صَلاهً وَ أَنَا أُصَلِّي عَلَيهِ سَبْعَمِائَهِ صَلاهٍ فَإِذَا صَلَّي عَلَيَّ وَ لَمْ يتْبِعِ الصَّلاهَ عَلَي أَهْلَ بَيتِي کَانَ بَينَهَا وَ بَينَ السَّمَاءِ سَبْعُونَ حِجَاباً وَ يقُولُ اللَّـهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَي لا لَبَّيکَ يا عَبْدِي وَ لا سَعْدَيکَ يا مَلائِکَتِي لا تُصْعِدُوا دُعَاءَهُ إِلاّ أَنْ يلْحِقَ بِنَبِيي عِتْرَتَهُ فَلا يزَالُ مَحْجُوباً حَتَّي يلْحِقَ (بِي) أَهْلَ بَيتِي».

روزی رسول خدا6 به امیرالمؤمنین7 فرمود: «آیا می‌خواهی شما را مژده‌‌ای دهم؟» امیرالمؤمنین7 عرض كرد: «بفرما، پدر و مادرم قربانت! شما که پیوسته مبشر به خیر و خوبی‌ها بوده‌اید. » فرمود: جبرئیل به تازگی برای من خبر خوشی آورده است. خبر این است که هرکدام از امت من هنگامی که بر من صلوات فرستند، اگر نام اهل بیتم را نیز ملحق سازند؛ درهای آسمان جملگی برای پذیرفتن دعا و عبادت او گشوده گردد و فرشتگان هفتاد بار درود بر وی بفرستند و این خود محو کننده جرم و گناهان است آن گاه گناهان چون برگ درختان از او بریزد و خداوند تعالی فرماید: «لبیک» تو را پذیرفتم، خجسته و مسعود باشی!

سپس به فرشتگان گوید: شما هفتاد بار بر وی درود فرستادید و من هفتصد بار؛ لیکن اگر تنها بر من صلوات بفرستد و اهل بیتم را ملحق نسازد میان دعای او و آسمان، هفتاد حجاب حایل باشد و خداوند جل و جلاله فرماید: لا لبیک.[25]

ای فرشتگان من! دعای او را به آسمان نبرید تا این که اهل بیت پیغمبرش را نیز در فرستادن درود با پیغمبر ملحق سازد. پس هم چنان دعایش پذیرفته نگردد و به آسمان نرود، تا بر اهل بیت پیغمبر6 نیز سلام و درود بفرستند.[26]

اعجاز صلوات با صدای بلند

امام جعفر صادق7 از رسول مکرم اسلام6 نقل می‌کند:

«ارْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ بِالصَّلاهِ عَلَيَّ فَإِنَّهَا تَذْهَبُ بِالنِّفَاقِ».

پیامبر اسلام6 فرمودند: صلوات‌ها را با صدای بلند ادا نمایید، زیرا موجب از بین رفتن نفاق می‌گردد.[27]

رسول خدا6 فرمودند:

«الصَّلاهُ عَلَيَّ وَ عَلَي أَهْلِ بَيتِي تَذْهَبُ بِالنِّفَاقِ».

صلوات و درود بر من و خاندان من نفاق را از بین می‌برد.[28]

عامل جلب رضایت خدا

کثرت صلوات یکی از عوامل جلب رحمت الهی است. در حدیث آمده است:

«عَنْ أَبي عَبْدالله7 : قَالَ رَسُولُ اللهِ7 : صَلاتُکُمْ عَلَيَّ إِجَابَهٌ لِدُعَائِکُمْ وَ زَکاةٌ لأَعْمَالِکُمْ».

از امام صادق7 روایت شده است که رسول خدا6 فرمود: صلوات فرستادن شما بر من باعث روا شدن حاجت‌های شماست و خدا را از شما راضی کرده و اعمال شما را پاکیزه می‌گرداند.[29]

نابود کننده سیئات

امام رضا7 فرمودند:

«قَالَ الرِّضَا7 فِي حَدِيثٍ: مَنْ لَمْ يقْدِرْ عَلَي مَا يکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْيُکْثِرْ مِنَ الصَّلاةِ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً».

هرکس نتواند کفاره گناهانش را بپردازد، باید بر محمد و آلش درود فراوان بفرستد؛ چون آن صلوات گناهان را منهدم می‌سازد.[30]

اعجاز نوشتن صلوات

پیامبر خدا6 فرمودند:

«مَنْ صَلَّى عَلَيَّ فِي كِتَابٍ لَمْ تَزَلِ الْـمَلَائِكَةُ تَسْتَغْفِرُ لَهُ مَا دَامَ اسْمِي فِي ذَلِكَ الْكِتَابِ.».

هرکس در نوشته‌ای بر من درود فرستد، تا زمانی که نام من در آن نوشته موجود باشد، فرشتگان پیوسته برای او آمرزش می‌طلبند.[31]

فرشتگان حامل صلوات

صلوات مورد توجه ویژه رسول خدا6 است. در حدیث آمده است:

«عَن الصادق7 : مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ وَ آلِهِ مِائَةَ مَرَّةٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ أَسْدَاهَا سَبْعُونَ مَلَكاً يُبْلِغُهَا إِلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ قَبْلَ صَاحِبِه‏».

امام صادق7 فرمودند: «هرکس بر پیغمبر و آل پیغمبر در هر روز صد بار صلوات بفرستد، هفتاد فرشته او را در میان گیرند و برای رساندن آن صلوات به رسول اللّه6 از رفیق خود سبقت می‌گیرند».[32]

بهترین عمل در جمعه

گرچه انفاق، در همه جا، مورد ستایش است، لکن در شب و روز جمعه بیش‌تر مورد تأکید می‌باشد.

«الصَّدَقَهُ لَيلَهَ الْجُمُعَهِ وَ يوْمَهَا بِأَلْفٍ وَ الصَّلاهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ لَيلَهَ الْـجُمُعَهِ بِأَلْفٍ مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ يحُطُّ الله ُ فِيهَا أَلْفاً مِنَ السَّيئَاتِ وَ يرْفَعُ فِيهَا أَلْفاً مِنَ الدَّرَجَاتِ».

امام صادق7 فرمودند: صدقه دادن در شب جمعه و روز آن و نیز «صلوات» (درود فرستادن بر محمد6 و آل او) در شب جمعه و روز آن، برابر هزار حسنه است و هزار سیئه به وسیله آن نابود می‌شود و هزار درجه بر مقام آدمی افزوده می‌شود.[33]

هم چنین امام صادق7 فرمودند:

«ما من عمل أفضل يوم الجمعه من الصلاه علي محمّد و أهل بيته».

هیچ عملی در روز جمعه، برتر از صلوات بر محمد و آل محمد6 نیست.[34]

ابن ابی‌عمیر گوید: حماد بن عثمان از امام صادق7 پرسید: «افضل اعمال در روز جمعه کدام است؟» ایشان فرمود: «یک صد بار صلوات بر محمد و آل محمد بعد از نماز عصر و هرچه بر آن بیفزایی بهتر خواهد بود. »

احمد بن خالد برقی می‌گوید: در روایتی که عبداللّه بن سیابه و ابو اسماعیل، از ناحیه یکی از این دو امام ابو جعفر باقر یا ابو عبداللّه صادق7 نقل کرده و فرمود: چون نماز جمعه به جای آوردی بگو:

«اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَوْصِياءِ الْـمَرْضِيينَ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ بَارِکْ عَلَيهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَکَاتِکَ وَ السَّلامُ عَلَيهِ وَ عَلَيهِمْ وَ رَحْمَهُ الله وَ بَرَکَاتُهُ».

خداوند برای تو یک صد هزار حسنه بنویسد و یک هزار گناه از نامه عملت محو سازد و یک صد هزار حاجتت را برای آن روا کند و یک صد هزار درجه مقامت را بالا برد.[35]

رسول خدا6 فرمودند: « أَكْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَيَّ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَإِنَّهُ يَوْمٌ مَشْهُودٌ تَشْهَدُهُ الْـمَلَائِكَةُ، وَ إِنَّ أَحَداً لَا يُصَلِّي عَلَيَّ إِلَّا عُرِضَتْ عَلَيَّ صَلَاتُهُ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْهَا».

در روز جمعه بسیار بر من صلوات و درود بفرستید که آن روزی است که فرشتگان آن را می‌بینند و هیچ کس بر من صلوات و درود نمی‌فرستد، جز آن که درود وی بر من عرضه می‌شود.[36]

ذکر صلوات، هنگام نگاه به نامحرم

ذکر صلوات، مایه ثبات دل در صراط پاکدامنی و طهارت دل می‌گردد. در حدیث آمده است: «إِذَا رَأَي أَحَدُکُمُ امْرَأَهً تُعْجِبُهُ فَلْيأْتِ أَهْلَهُ فَإِنَّ عِنْدَ أَهْلِهِ مِثْلَ مَا رَأَیٰ فَلا يجْعَلَنَّ لِلشَّيطَانِ عَلَي قَلْبِهِ سَبِيلاً لِيصْرِفْ بَصَرَهُ عَنْهَا فَإِذَا لَمْ يکُنْ لَهُ زَوْجَةٌ فَلْيصَلِّ رَکْعَتَينِ وَ يحْمَدُ اللهَ کَثِيراً وَلْيصَلِّ عَلَي النَّبِي صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ ثُمَّ يسْأَلُ الله َ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنَّهُ ينْتِجُ لَهُ مِنْ رَأْفَتِهِ مَا يغْنِيهِ».

امیرالمؤمنین علی7 فرمودند: هنگامی که زنی نظر یکی از شما را جلب کرد، باید به همسر خود روی آورد و بداند که زنان همه از یک مقوله‌اند. او نباید شیطان را بر دل خود مسلط سازد و اگر همسر ندارد، دو رکعت نماز بخواند و سپس به حمد الهی و صلوات بر محمد و آل او بپردازد و از خدا بخواهد تا با رحمت و فضل خود، وی را استغنای باطنی ببخشد و گره از کارش باز کند.[37]

سنگین‌ترین عمل در قیامت

امام باقر7 و امام صادق7 فرمودند:

«أَثْقَلُ مَا يوضَعُ فِي الْـمِيزَانِ يوْمَ الْقِيامَةِ الصَّلاةُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيتِهِ».

سنگین‌ترین عملی که روز قیامت در ترازوی (اعمال) گذاشته می‌شود، درود بر محمد و اهل بیت اوست.[38]

امام صادق7 فرمودند:

«مَا مِنْ عَمَلٍ أَفْضَلُ يوْمَ الْقِيامَهِ مِنَ الصَّلاةِ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد».

در قیامت هیچ عملی برتر و گرامی‌تر از صلوات بر محمد و آل او نیست.[39]

باعث سنگینی کفّه حسنات

رسول خدا6 فرمودند:

«أَنَا عِنْدَ الْـمِيزَانِ يوْمَ الْقِيامَهِ فَمَنْ ثَقُلَتْ سَيئَاتُهُ عَلَي حَسَنَاتِهِ جِئْتُ بِالصَّلاهِ عَلَي حَتَّي أُثْقِلَ بِهَا حَسَنَاتِهِ».

من در قیامت نزد میزان اعمال می‌باشم. هر کس کفّه گناهانش افزون‌تر از حسناتش شود، آن صلوات‌هایی را که بر من فرستاده بیاورم و بر حسناتش بیفزایم تا بر گناهانش فزون آید.[40]

روشنایی قبر

از پیغمبر گرامی اسلام6 روایت شده است که:

«أَکْثِرُوا الصَّلاةَ عَلَيّ فَإِنَّ الصَّلاةَ عَلَيَّ نُورٌ فِي الْقَبْرِ وَ نُورٌ عَلَي الصِّرَاطِ وَ نُورٌ فِي الْـجَنَّةِ».

بر من بسیار درود بفرستید؛ چرا که درود فرستادن بر من، برای درود فرستنده نوری است در قبر، نوری است بالای صراط و نوری است در بهشت.[41]

نور پل صراط

رسول خدا6 فرمودند: «الصَّلاهُ عَلَيَّ نُورٌ عَلَي الصِّرَاطِ».

درود فرستادن بر من، نوری است بر روی صراط.[42]

مهمان پیامبر در بهشت

رسول خدا6 فرمودند:

«در روز قیامت، اول کسی که حله بهشت پوشد، پدر من ابراهیم است و کرسی برطرف راست عرش نهند و او را بر آن نشانند و بعد از آن مرا حلّه پوشانند و امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب7 در پیش روی من بایستد، و تمام امت در عقب سر من بایستند، با تفاوت درجات و هر بنده‌ای که در عقب هر نماز فریضه، ده مرتبه بر من و آل من صلوات فرستد، او را نزد من جای دهند و مرا ببیند و من او را ببینم و روی او ـ مانند شب چهارده ـ تابان باشد.[43]

راز سربلندی موسی

صلوات در امت‌های پیش از اسلام

وقتی که حضرت موسی7 در کوه طور با حضرت باری تعالی مناجات نمود، خدای متعال به او فرمود:

«ای موسی! بر تو باد که از کبر دوری کنی و گردن کشی ننمایی؛ چرا که اگر همه خلایق دنیا، یک ذره کبر داشته باشند، جای آن‌ها را دوزخ قرار خواهم داد و به عذاب دردناک گرفتار می‌نمایم؛ اگرچه تو باشی یا ابراهیم خلیل و یا فرزندش اسماعیل باشد.

ای موسی! اگر می‌خواهی به تو زیاد نزدیک شوم و از تو راضی شوم، زیاد صلوات بر حبیب من، محمد بفرست، که صلوات فرستادن بر او موجب رفعت تو می‌شود.

سپس موسی7 بر محمد و آلش صلوات فرستاد و خداوند هم لوح شش گانه‌ای به او اهدا نمود و فرمود:

«ای موسی! لوح را بردار!

موسی7 آن را برداشت و عرض کرد: «خداوندا، این محمد کیست که من با صلوات فرستادن به او نزدیک می‌شوم؟» ندا آمد: «ای موسی! بدان که اگر به خاطر محمد6 و آلش نبود تو را نمی‌آفریدم و تو باید به فضل و کرامت فراوانی که به او داده‌ام معترف شوی.»

حضرت موسی7 عرض کرد: «پروردگارا! مرا دوست دارید یا محمد را؟» خطاب رسید: ای موسی تو را منزلت و مکالمت است و برای محمد منزلت و دوستی است. اکنون بدان که دوست عزیزتر است از سخن گو و بدان که مناجات تو با من در طور سیناست و مناجات محمد با من در عرش است: «ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‏».[44]

هم چنین در احادیث آمده است:

خداوند متعال به حضرت موسی7 فرمود:

یا موسی! من در وقت سخن گفتن با تو ده هزار گوش به تو دادم تا توانستی کلام مرا بشنوی و ده هزار زبان به تو ارزانی داشتم تا بتوانی جواب مرا بدهی. با این همه عنایاتی که به تو کردم، هر وقت که بر حبیب من محمد، صلوات بفرستی در نزد من محبوب‌تر می‌شوی.[45]

خلاصی از دشواری‌ها

در ذیل تفسیر آیه ﴿وَ إِذْ أَنجَينَاکُمْ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ﴾ آمده است:

«وَ کَانَ مِنْ عَذَابِهِمُ الشَّدِيدِ أَنَّهُ کَانَ فِرْعَوْنُ يکَلِّفُهُمْ عَمَلَ الْبِنَاءِ عَلَي الطِّينِ وَ يخَافُ أَنْ يهْرَبُوا عَنِ الْعَمَلِ فَأَمَرَ بِتَقْييدِهِمْ وَ کَانُوا ينْقُلُونَ ذَلِکَ الطِّينَ عَلَي السَّلالِيمِ إِلَي السُّطُوحِ فَرُبَّمَا سَقَطَ الْوَاحِدُ مِنْهُمْ فَمَاتَ أَوْ زَمِنَ لا يحْفِلُونَ بِهِمْ إِلَي أَنْ أَوْحَي اللَّـهُ إِلَي مُوسَي7 قُلْ لَـهُمْ لا يبْتَدِئُونَ عَمَلاً إِلاّ بِالصَّلاةِ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيبِينَ لِيخِفَّ عَلَيهِمْ فَکانُوا يفْعَلُونَ ذَلِکَ فَيخِفُّ عَلَيهِمْ».

بنی‌اسرائیل با ذکر صلوات بر محمد و آل او، از مشکلات و دشواری‌های فرعون، از سختی و بیگاری‌هایی که از سوی عمال فرعون مقرر شده بود، نجات می‌یافتند. بنی اسرائیل بر اثر کار اجباری فرعون، از پای در می‌آمدند، تا آن که از سوی خدا، به موسی وحی شد که به آنان (بنی اسرائیل) صلوات بر محمد و آل محمد را تعلیم داده تا موجب تخفیف در سختی‌های آنان شود.[46]

آری! دقت در موارد فوق نشان می‌دهد که ذکر صلوات، به عنوان ذکر حیات بخش، در دوران پیش از اسلام می‌درخشید.

قضیه گاو بنی اسرائیل

گرچه داستان مقتول بنی اسرائیل که سرانجام آن به خریدن گاوی منجر گشته و عاقبت، آن مسأله مستور و پشت پرده‌ای را بر ملا ساخته است، به گونه‌‌‌های مختلفی در تفاسیر و احادیث مربوطه به چشم می‌خورد که یکی از آن‌ها عبارت است از این حدیث که:

«در میان بنی اسرائیل، کسی را کشته بودند و قاتل او معلوم نبود . از جانب خدا مأمور شدند گاوی را بکشند که دارای صفات ویژه‌ای باشد؛ ولی چنان گاوی را پیدا نکردند. در حالی که جوانی از بنی اسرائیل چنین گاوی داشت، ولی آنان اطلاع نداشتند. شبی در خواب به آن جوان الهام می‌شود که چون تو بر محمد و آل محمد صلوات می‌فرستی، جزای تو را در این دنیا به تو می‌رسانیم. در خواب، به جوان بنی اسرائیلی الهام می‌شود که گروهی از بنی اسرائیل روزی جهت خریدن گاو سراغ تو می‌آیند. شما گاو را نمی‌فروشی، مگر به امر مادرت و اگر چنین کنی ثروت بسیاری برای خود و فرزندانت به دست می‌آید.

آن جوان از چنین خوابی شاد گردید . وقتی صبح شد گروهی از بنی اسرائیل به منزل آن جوان آمدند که گاوش را بخرند.

باب گفتگو شروع شد و به جوان گفتند که گاوت را چند می‌فروشی. گفت: «دو دینار، ولی اختیارش دست مادرم می‌باشد. » گفتند! ما یک دینار می‌خریم. » آن جوان با مادر خود مشورت کرد . مادرش گفت: «به چهار دینار بفروش. » جوان گفت: «مادرم می‌گوید چهار دینار. » خریداران گفتند: «ما دو دینار می‌خریم. » جوان دوباره با مادر مشورت کرد که مادرش گفت: «صد دینار. » خریداران گفتند: «ما پنجاه دینار می‌خریم.» هرچه خریداران راضی می‌شدند، مادر قیمت گاو را بالاتر می‌برد . تا آن جا که گفت: «باید پوست گاو را از طلا پر سازند.»

گاو را خریدند و کشتند. استخوان بیخ دم او را گرفتند و بر آن مرده زدند و گفتند: «خداوندا! به حق محمد و آل طیبین او: مرده را زنده گردان و به سخن درآور تا ما را خبر دهد که کی او را کشته است. »

ناگاه آن کشته به امر و اذن خداوند به برکت قسم‌ها و ذکر صلوات بر محمد و آل او6، صحیح و سالم برخاست و به موسی7 عرض کرد: «ای پیغمبر خدا! این دو پسر عموی من بر من حسد بردند و به خاطر دختر عمویم مرا کشتند . بعد از کشتن، مرا در محله این گروه انداختند که دیه مرا از ایشان بگیرند. » پس موسی7 آن دو را کشت و آن گاه خدا پوست آن گاو را آن چنان گشاد و بزرگ کرد تا آن که از پنج هزار اشرفی پر شد.

سپس بعضی از بنی‌اسرائیل گفتند: نمی‌دانیم که کدام عجیب‌تر است: زنده شدن این مرده به اذن خدا، یا به سخن درآمدن صاحب این گاو؟ پس وحی آمد: ای موسی، به بنی‌اسرائیل بگو؛ که هرکه از شما می‌خواهد که من زندگانی او را در دنیا نیکو گردانم و در بهشت محل او را عظیم سازم و او را در آخرت با محمد و آل طیبین او6 هم صحبت نمایم، مثل این جوان عمل کند. به درستی که این جوان از موسی7 شنیده بود ذکر محمد و آل طاهرین او چقدر پر ارج است و پیوسته برایشان صلوات می‌فرستاد و ایشان را از جمیع خلایق انس و جن و ملائکه جدا می‌دانست و به این سبب مال عظیمی برایش میسر شد.

سپس جوان به موسی7 گفت: «ای پیغمبر خدا، حالا من چگونه این همه مال را حفظ کنم؛ با بودن این همه دشمنان و این همه حسودان. » حضرت موسی در جواب می‌فرمود: بخوان برای این همه مال، صلوات بر محمد و آل محمد6 چنان چه پیش از این می‌خواندی. همان اعتقاد درست تو برای صلوات بود و به برکت همان صلوات‌ها بود که این همه مال گران قیمت به دست تو آمد. پس به ذکر صلوات‌هایت ادامه بده، تا خدای بزرگ و قادر و توانا این مال را از آن تو کند، خدا ضرر او را رفع نماید. «در این وقت آن جوان زنده شد. چون این سخنان موسی7 و جوانِ صاحب گاو را شنید تشویق شد که از حضرت موسی کمک بگیرد و گفت: خداوندا، تقاضا می‌کنم از تو به آن چه این جوان از تو تقاضا نمود، از صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد و متوسل شدن به انوار مقدّسه ایشان، که مرا باقی بداری در دنیا که برخوردار شوم از دختر عموی خود و خوارگردانی دشمنان و حسودان مرا و خیر زیادی به سبب صلوات بر محمد و آل محمد به من عطا کنی. پس از آن از سوی خدا به موسی گفته شد که این جوان را به برکت توسل به انوار مقدّسه محمد و آل محمد6، 130 سال عمر دادم که در این مدت صحیح و سالم باشد و در قوای او ضعفی حادث نشود. از زوجه خود، دختر عمویش بهره مند گردد و چون این مدت منقضی شود، هر دو را با یکدیگر از دنیا می‌برم و در بهشت خود جا می‌دهم که در آن جا متنعم باشند.

سپس از خدا وحی آمد : «ای موسی! اگر کشنده این جوان از من مثل تقاضایی که این جوان کرده می‌نمود و متوسل به انوار مقدّسه محمد و آل محمد می‌شد و از عمل خود توبه می‌کرد و از من می‌خواست که رسوایش نکنم، او را رسوا نمی‌کردم و اذهان و خاطر بنی اسرائیل را از پیدا کردن قاتل دور می‌کردم . اگر بعد از رسوایی توبه می‌کرد و متوسل به انوار مقدّسه محمد و آل محمد6 می‌شد، عمل او را از خاطره‌های مردم بیرون می‌بردم و در دل اولیای مقتول می‌انداختم که از قصاص او بگذرند.»

بعد از مدتی، آن قبیله بنی اسرائیل که گاو را خریداری کرده بودند، نزد حضرت موسی7 آمدند و گفتند: «ای موسی! ما با لجاجت، خود را به پریشانی مبتلا نمود‌ه‌‌ایم و تمام اموالمان را به بهای گاو از دست دادیم. پس دعا کن خداوند روزی ما را زیاد فرماید. »

موسی7 فرمود: وای بر شما! مگر نشنیدید دعای آن جوان را و آن مقتول زنده شده را؟ مگر ندیدید چه فایده‌ها بر دعاهای این‌ها (صلوات بر محمد و آل محمد) می‌کردند؟ پس شما نیز متوسل به ذکر صلوات و درود بر محمد شوید. »

آن گاه گروه بنی اسرائیل متوسل به ذکر صلوات و درود بر محمد و آل محمد شدند و خدا را قسم به محمد و آل محمد6 دادند تا اینکه فقر و احتیاجشان برطرف شود. سپس خدا به حضرت موسی7 وحی نمود که بگو به ایشان که بروند به فلان خرابه و فلان موضع را بشکافند که در آن جا ده هزار دینار هست. بردارند و هرچه را که از هرکسی گرفته‌اند رد نمایند و زیادی را میان خود تقسیم کنند تا اموالشان چند برابر گردد.

توسل بنی اسرائیل

بنی‌اسرائیل که به وساوس سامری، مرتد گشته بودند، به عملیات توبه روی آورده بودند که عبارت بود از این که در جایی تاریک با شمشیر آخته به کشتن یکدیگر می‌پرداختند که قاتل و مقتول به بهشت راه یابند. پس از اعلام قبولی آن توبه از سوی خدا، هرکس که زنده می‌ماند گناه آنها بخشوده می‌شد.

راوندی در کتاب قصص الانبیاء[47] می‌نویسد: قوم موسی کلیم بر اثر متابعت از «سامری» از خط حق، فاصله گرفته بودند . آنان از سامری سؤال کرده بودند :

«آیا این گوساله خداست؟» پاسخ داد: مگر شجر با موسی سخن نگفت؟ این گوساله بسان آن شجره است.

طبق نقلی سامری کسی را گماشته بود تا به گونه‌ای ماهرانه به دور از چشم مردم در گوساله می‌دمید و در آن سخن می‌گفت، ولی مردم گمان می‌کردند که خداست که از طریق گوساله حرف می‌زند . این قوم ششصد هزار نفر بودند که فقط دوازده هزار نفر آنان در صراط حق، باقی مانده و بقیه، به «سامری» گرویده بودند . سرانجام از کار خود پشیمان گشته، دست از ارتداد خود کشیدند و به عملیات «توبه» تن دادند و به عنوان تجلّی توبه با شمشیر آخته، به جان یکدیگر افتادند. آنها به امر موسی دست به کشتن یکدیگر زدند . و وقتی که از این عمل به ستوه آمدند، دست به توسل به «پنج تن» اهلبیت اسلام: زدند آنان با حالت ناله و زاری در هنگام توسل این چنین، در پیشگاه خدا دعا کردند:

«يا رَبَّنا بِجاهِ محمّدٍ الأکْرَم وَ بِجاهِ عَلِيٍّ الأَفْضَلَ الأعْلَمَ وَ بِجاهِ فَاطِمَةَ الفُضْلي وَ بِجاهِ الْـحَسَن والحسين و بِجاهِ الذرّيةِ الطَّيبين مِن آلِ طه وَ ياسينَ لمّا غَفَرْتَ لَنا ذُنُوبَنا وَ غَفَرْتَ هَفَواتَنا وَ اَزَلْتَ هذا الْقَتْلَ عَنّا». در این هنگام از آسمان به موسی کلیم ندا رسید که آنان دست از قتل بکشند. (یعنی توبه آنان پذیرفته شد).

صلوات و رنج شیطان

روزی پیامبر اکرم6 از راهی عبور می‌کرد. شیطان را دید که خیلی ضعیف و لاغر شده است. از او پرسید: «چرا به این روز افتاده‌ای؟» گفت: «یا رسول اللّه! از دست امت تو رنج می‌برم و در زحمت بسیار هستم. » پیامبر6 فرمودند: «مگر امت من با تو چه کرده‌اند؟»

گفت: یا رسول اللّه! امت شما شش خصلت دارند که من طاقت دیدن و تحمل این خصایص را ندارم.

اول این که هر وقت به هم می‌رسند سلام می‌کنند.

دوم این که با هم مصافحه می‌کنند.

سوم آن که هرکاری را می‌خواهند انجام دهند انشاء اللّه می‌گویند.

چهارم آن که استغفار از گناهان می‌کنند.

پنجم این که تا نام شما را می‌شنوند صلوات می‌فرستند.

ششم آن که ابتدای هر کار بسم اللّه الرحمن الرحیم می‌گویند.

برترین اعمال [پیامی از برزخ]

در احادیث آمده است که:

ابو علقمه می‌گوید: پیامبر6 بعد از نماز صبح روي به ما کرد و فرمود: اصحاب من! دیشب عمویم حمزه و برادرم جعفر (طیار) را در خواب دیدم. به آن دو نزدیک شدم و گفتم: «پدر و مادرم فدایتان، کدام عمل را برتر یافتید؟»

پاسخ دادند: پدر و مادر ما فدایت، ما صلوات بر تو، تشنه را سیراب کردن و محبت علی بن ابی‌طالب7 را برترین اعمال یافتیم.[48]

صلوات و رمضان

گرچه در فصل پیش راجع به اولین منبر و آمین گفتن پیامبر6 حدیثی را ذکر کردیم، ولی در اینجا نیز به ذکر حدیثی به همان مضمون می‌پردازیم که در آن حال و هوا می‌باشد. این حدیث عبارت است از:

امام محمد باقر7 فرمود: رسول خدا6 فرمودند هرکه ماه رمضان را درک کند و آمرزیده نشود، خدا او را دور می‌گرداند و هرکه در نزد او مذکور شوم و بر من صلوات نفرستد، آمرزیده نشود و خدا نیز او را دور گردانیده است.[49]

در کتاب ثواب الاعمال و امالی شیخ صدوق مذکور است که رسول خدا6 در خطبه‌ای که برای ماه مبارک رمضان خواند فرمود:

هرکه بر من در این ماه فراوان صلوات بفرستد، حق تعالی ترازوی اعمال او را سنگین می‌گرداند در روزی که ترازوی اعمال سبک باشد.[50]

صلوات در روز عید غدیر

گرچه در هر زمانی صلوات فرستادن نیکوست، لکن در بعضی از اوقات، دارای پاداشی ویژه است. از آن جمله صلوات در شب و روز مبعث رسول خدا6 است.

حسن بن راشد گفت: به امام جعفر صادق7 عرض کردم: «آیا غیر از اعیاد مشهوره، عید دیگری نیز هست؟» فرمود : شریف‌ترین و کامل‌تر از همه آن‌ها روزی است که

عرض کردم: «آن روز، کدام روز بود؟» فرمود: امیرالمؤمنین7 به امامت منصوب گردید. در آن روز نشانه‌ای است برای مردم. گفتم فدایت شوم، کدام عمل سزاوار است در این روز انجام دهیم؟ فرمود؛ روزه می‌گیری و صلوات بسیار بر محمد و آل محمد می‌فرستی و روزه بیست و هفتم رجب را از دست نده، که آن روزی است که پیامبر6 به نبوت مبعوث گردید و ثواب روزه آن برابر است با شصت ماه.[51]

* * *

موارد و جلوه‌های مختلف اهتمام به صلوات

1. صدقه زبان

پیامبر اعظم6 در جمع صحابه خود فرمود:

«أَلَا وَ تَقَرَّبُوا إِلَى اللهِ بِالطَّاعَاتِ يُجْزِلْ لَكُمُ الْـمَثُوبَات‏، وَ قَصِّرُوا أَعْمَارَكُمْ فِي الدُّنْيَا- بِالتَّعَرُّضِ لِأَعْدَاءِ اللهِ فِي الْجِهَادِ لِتَنَالُوا طُولَ أَعْمَارِ ‏ِالْآخِرَةِ فِي النَّعِيمِ الدَّائِمِ الْخَالِدِ، وَ ابْذُلُوا أَمْوَالَكُمْ فِي الْحُقُوقِ اللَّازِمَةِ- لِيَطُولَ غِنَاكُمْ فِي الْجَنَّة.  

فَقَامَ نَاسٌ فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللهِ نَحْنُ ضُعَفَاءُ الْأَبْدَانِ- قَلِيلُو الْأَمْوَالِ لَا نَفِي بِمُجَاهَدَةِ الْأَعْدَاءِ، وَ لَا تَفْضُلُ أَمْوَالُنَا عَنْ نَفَقَاتِ الْعِيَالاتِ، فَمَا ذَا نَصْنَعُ؟

قَالَ رَسُولُ اللهِ6: أَلَا فَلْتَكُنْ صَدَقَاتُكُمْ مِنْ قُلُوبِكُمْ وَ أَلْسِنَتِكُمْ.  

قالوا: كَيْفَ يَكُونُ ذَلِكَ يَا رَسُولَ اللهِ؟ ِ قَالَ صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ : أَمَّا الْقُلُوبُ فَتَقْطَعُونَهَا عَلَى حُبِّ اللهِ، وَ حُبِّ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللهِ، وَ حُبِّ عَلِيٍّ وَلِيِّ اللهِ- وَ وَصِيِّ رَسُولِ اللهِ، وَ حُبِّ الْـمُنْتَجَبِينَ لِلْقِيَامِ بِدِينِ اللهِ، وَ حُبِّ شِيعَتِهِم‏ وَ مُحِبِّيهِمْ، وَ حُبِّ إِخْوَانِكُمُ الْـمُؤْمِنِينَ، وَ الْكَفِّ عَنِ اعْتِقَادَاتِ الْعَدَاوَةِ وَ الشَّحْنَاءِ وَ الْبَغْضَاءِ.

وَ أَمَّا الْأَلْسِنَةُ فَتُطْلِقُونَهَا بِذِكْرِ اللهِ تَعَالَى بِمَا هُوَ أَهْلُهُ، وَ الصَّلَاةِ عَلَى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ، فَإِنَّ اللهَ تَعَالَى بِذَلِكَ يُبَلِّغُكُمْ أَفْضَلَ الدَّرَجَاتِ، وَ يُنِيلُكُمْ بِهِ الْـمَرَاتِبَ الْعَالِيَات‏».

پیامبر اکرم6 فرمودند: ای مردم! با اطاعت خدا، به خدا نزدیک شوید تا این که خداوند شما را به خیر برساند . اسارت‌های خود را در دنیا کم کنید و متعرض دشمنان خدا شوید و در جنگ شرکت کنید تا اعمال شما در قیامت زیاد شود و از مال‌های خودتان در حقوق لازم انفاق کنید.

در این حال، مردم بلند شدند و عرض کردند: «ای رسول خدا! بدن ما ضعیف است و مال و منالی هم نداریم که بذل و بخشش کنیم، پس چه کنیم؟» حضرت فرمودند: «صدقات قلبی و زبانی بدهید. »

باز مردم سؤال نمودند: «چگونه صدقه بدهیم؟»

حضرت فرمودند: صدقات قلبی، این است که قلبتان را با محبت خدا و محمد، رسول خدا و علی، ولی خدا، و همه کسانی که برای قیام در راه دین خداوند انتخاب شده‌اند (ائمه معصومین: ) و محبت شیعه آن‌ها و کسانی که از دوست داران شیعیان هستند را در دلتان ایجاد کنید. اما صدقات زبان، این است که مشغول به ذکر خداوند باشید و صلوات بر محمد و آلش بفرستید، زیرا خداوند شما را به واسطه این اعمال به بهترین درجات می‌رساند.[52]

2. بخیل‌ترین مردم

پیامبر اکرم6 فرمود: بخیل‌ترین مردم کسی است که نام من نزد او برده شود و آن شخص صلوات نفرستد.[53]

3. هنگام بوییدن گل

یکی از مواردی که صلوات فرستادن مورد تأکید قرار گرفته است، هنگام بوییدن گل است. در احادیث آمده است:

مالک می‌گوید: گلی به حضرت امام جعفر صادق7 دادم، گرفتند و بوییدند و بر هر دو دیده گذاشتند. پس فرمودند: هرکه گلی را بگیرد و ببوید و بر دیده‌ها بگذارد و بگوید:

اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 

هنوز بر زمین نگذاشته باشد؛ گناهانش آمرزیده می‌شود.[54]

هم چنین پیامبر اکرم6 فرمود:

کسی که بر من صلوات بفرستد ولی بر آل من صلوات نفرستد بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.[55]

و نیز فرمود:

«مَنْ نَسِي الصَّلاهَ عَليَّ أخْطَأْ طَريقَ الْجَنَّهِ».

کسی که صلوات بر من را فراموش کند، راه بهشت را گم کرده است.[56]

یعنی درود بر پیامبر6 چنان ارجمند است که فراموش کننده آن از مسیر آسان بهشت دور می‌گردد یا آن که فراموش کردن ذکر صلوات بر پیامبر6 باعث فراموشی دستورات آن حضرت شده و انسان را از مسیر بهشت دور می‌سازد.

4. پیامبر و اولین منبر

پیامبر6 در میان مسجد النبی در حالی که به یکی از ستون‌هایش تكيه داده بود، خطبه می‌خواند. خانمی پیشنهاد کرد که چون خواهر زاده‌ام نجار است منبری برای شما بسازد که مورد استقبال آن حضرت قرار گرفت . برای اولین بار که آن حضرت قدم روی پله‌های آن نهاد، سه بار در سه پله آن «آمین» گفت، که نظر همه حضار را به خود جلب کرد.

پیامبر خدا6 در مسجد به ستونی که بعداً به عنوان ستون حنانه شهرت یافت پشت داده، سخنرانی می‌کرد تا آن که به دست بعضی از مؤمنان، منبری ساخته شد که دارای چند پله بود . آن حضرت در اولین مرتبه‌ای که پای مبارک را بر پله اول منبر نهاد فرمود: «آمین. » سپس بر پله دوم پاگذارد و فرمود: «آمین. » در حال بالا رفتن به پله سوم نیز فرمودند: «آمین. » پس از پایان خطبه آن حضرت، اصحاب حاضر در مجلس از سِر آمین بدون دعا سؤال نمودند. حضرت پاسخ دادند: دعا کننده جبرئیل بود و چون بر پله اول پا نهادم دعا کرد و گفت: «هر کسی که پدر و مادر خود را درک کند ولی به جهت خدمت به آنان آمرزیده نشود از رحمت خداوند، دور باد!» پس به من گفت؛ آمین بگویم و گفتم. وقتی بر پله دوم منبر پا نهادم، جبرئیل دعا کرد و گفت: «هرکس نام تو در نزد او برده شود و صلوات نفرستد و به آن حال بمیرد، به دوزخ درآید و خداوند وی را از رحمت خود دور سازد.»

پس به من گفت؛ آمین بگویم و من گفتم. و وقتی به پله سوم پا نهادم، جبرئیل گفت: «هر کسی که شب قدر و ماه مبارک رمضان را دریابد و آمرزیده نشود، از خدای متعال دور باشد.»

سپس به من گفت: بگو آمین و من نیز آمین گفتم.[57]

اعجاز صلوات و نابود شدن گناهان

در بسیاری از احادیث آمده است :

پیامبر اکرم6 فرمود: کسی که یک بار به گونه‌ای خالصانه و خدا پسند بر من صلوات بفرستد همه گناهان او در معرض غفران قرار می‌گیرد».[58] البته این حدیث در منابع مختلف با تعابیر مختلفی مشاهده می‌شود از جمله در مستدرک‌الوسائل، ج5، ص334 آمده است: «مَنْ صَلَّى عَلَيَّ مَرَّةً لَمْ يَبْقَ عَلَيْهِ مِنَ الْـمَعْصِيَةِ ذَرَّة» همچنین در کتاب اللمعه‌البیضاء نوشته تبریزی انصاری، ص 492 آمده است: «مَنْ صَلَّى عَلَيَّ مَرَّةً لَمْ يَبْقَ مِنْ ذُنُوبِهِ ذَرَّة» البته در کتاب بحارالانوار، ج 91، ص 63 نیز آمده است : «من صلي علیَّ مره فتح الله عليه باب من العافيه وَ قَالَ صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ : مَنْ صَلَّى عَلَيَّ مَرَّةً لَمْ يَبْقَ مِنْ ذُنُوبِهِ ذَرَّة».[59]

اعجاز صلوات و تأمین عافیت و تندرستی

پیامبر اعظم6 همواره، امت را به اهتمام بر صلوات تأکید می‌داشت . در حدیث آمده است :

«کسی که یک بار به گونه‌ای خالصانه و خداپسند بر من درود نثار کند پروردگار حکیم دری از تندرستی و عافیت را به روی او می‌گشاید».[60]

از این حدیث به دست می‌آید که آدمی با مشغول شدن به ذکر صلوات مورد مرحمت الهی قرار می‌گیرد و یکی از تجلّیات مرحمت الهی تأمین سلامتی و عافیت برای آدمی است.

صلوات سبب اجابت دعا و تصفیه اعمال

در حدیث از پیامبر اعظم6 آمده است:

«صَلَاتُکُمْ عَلَی إِجَابَهٌ لِدُعَائِکُمْ وَ زَکَاهٌ لِأَعْمَالِکُمْ؛ صلوات شما بر من، مایه اجابت دعا و رشد و بالندگی و پاکی اعمال شماست».[61]

شاعر می‌گوید:

صلوات و درودهای شما

 

مایه عزت دعای شماست

باعثِ پاکسازی کردار

 

عامل رفعت سرای شماست

در برخی از احادیث آمده است که صلوات بر پیامبر6 : افضل است بر دعای در حق خودت.[62]

حکمت تأکید صلوات

سؤال ـ چرا پرداختن به ذکر صلوات در فرهنگ اسلامی مورد تأکید فراوان است؟

پاسخ: اولاً، صلوات درود برتر است و صلوات بهترین راه اظهار ارادت به پیشگاه اهل بیت اطهار: است و از این راه متقابلاً آدمی چه در دنیا و چه در آخرت، مورد عنایت آنان قرار می‌گیرد.

ثانیاً، صلوات «ذکر اکبر» است و در پیشگاه الهی دارای جایگاه ویژه‌ای می‌باشد که آدمی با پرداختن به صلوات به خدا نزدیک شده و آبروی خاصی به دست می‌آورد.

ثالثاً، صلوات، مایه توجه کردن قلب آدمی به انسان‌های برتر و محبوب درگاه خداست. بدیهی است آنگاه که قلب آدمی متوجه کسی باشد در واقع آدمی نوعی ارتباط قلبی با او برقرار کرده است و این ارتباط که به نوبه خود، نوعی مجالست با آن طرف، محسوب می‌شود، تأثیر خاصی را در قلب آدمی بر جای می‌نهد. در واقع آدمی از راه صلوات، همنشین با پیامبر اعظم6، علی مرتضی امیرالمؤمنین7، فاطمه زهرا3، و امام حسن7 و امام حسین7 و سایر آل محمد6 گشته، لحظاتی را در محضر آنان به سر می‌برد و دقایقی را با آنان سپری می‌کند که بسیار سرنوشت ساز و حیات بخش است.

رابعاً، ذکر صلوات آدمی را به دیار محبوبان درگاه خدا می‌برد و آدمی از این راه از چنگ احساس غربت و نیز احساس بی پشتوانگی، آزاد می‌شود و احساس می‌کند که با کسانی در ارتباط است که در روز دشوار و موارد خطر، دست وی را می‌گیرند. بر این اساس همواره، در زندگی احساس غرور و توانمندی کرده، هنگام بروز ناملایمات دچار اضطراب و آشفتگی نمی‌شوند.

علامه نهاوندی در کتاب خزینهٔ الجواهر، حکمت‌هایی را در باب صلوات، ذکر می‌کند. او می‌نویسد:

  1. 7 اولیٰ هستند که صلوات بر آن جناب بفرستند.

2. حکمت دیگر صلوات؛ این است که امت، ادای بعضی از حقوق آن حضرت را کرده باشند.

  1. 6 به واسطه استفاضه انوار مقدس، موقوف به واسطه صلوات است که بر آن حضرت می‌فرستد . این جاست که پیامبر6 فرمودند:

«نزدیک‌ترین افراد به من در روز قیامت کسی است که بیش‌تر بر من صلوات بفرستد».

4. حق تعالی چون به رسول خود صلوات فرستاد، یعنی این که بزرگان خود را فراموش نکرد «هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ» تا بدانید وقتی که در دنیا به صلوات یاد کرد، فردا نیز در قیامت امید آن است که به رحمت و مغفرت نیز یاد کند و ما را به برکت آن حضرت، فرو نگذارد.[63]

نتیجه

نتیجه‌ای که از توجه به مطالب این نوشته و اهتمام به «ذکر برتر الهی» یعنی صلوات به دست می‌آید آن است که:

الف) ذکرها، از جمله ذکر صلوات، همواره از عوامل تقویت ایمان به خدا بوده و مایه توجه انسان به پروردگار متعال می‌شود.

ب) برخوردار شدن از الطاف گران سنگ الهی، روش‌هایی دارد که ذکر صلوات آسان‌ترین آن‌ها است.

ج) از راه توجه به ذکر صلوات است که آدمی از اعجاز مختلف ذکر صلوات بر محمد و آل محمد6 برخوردار می‌گردد.

د) پرداختن به ذکر الهی، از جمله صلوات را باید در جامعه به ویژه برای نسل جوان ترویج کنیم.

 


[1] . ر. ک: جواهر الکلام، ج 10، ص 255 و 256.

[2] . چهل حدیث درباره صلوات، چاپ سازمان تبلیغات اسلامی؛ ر. ک: پرورش روح، ج 2، بخش صلوات. و نیز جهت اطلاع بیشتر از احادیث باب صلوات مراجعه شود به کتاب تزکیه بر نفس نوشته شفعیی مازندرانی از منشورات دفتر فرهنگ اسلامی، تهران .

[3] . احزاب، آیه 56.

[4] . ر. ک: صحیح، ج 6، ص 27؛ ر. ک: الصواعق المحرقه، ص 87؛ کشف الغمه، ج 1، ص 194.

[5] . عن زید بن خارجه: سألت رسول اللّه6 فقال: «صَلُّوا عَلَیَّ وَاجْتَهِدُوا فی الدُّعاءِ وَ قُولُوا: اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» (سنن نسائی، ج 3، ص 49؛ السنن الکبری، ج 1، ص 383.

[6] . أمالی صدوق، ص 267، ح 291؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 203، ح 9117: قال النبی6: «مَنْ صَلِّی عَلَیّ و لم یُصَلّ علی آلی لَمْ یَجِدْ رِیحَ الجَنَّهِ».

[7] . ر. ک: صحیح بخاری، ج 6، ص 27؛ الصواعق المحرقه، ص 87.

[8] . وسائل الشیعه، ج 7، ص 202، حدیث 9112: قال الصادق7 : «سَمِعَ أَبِی رَجُلاً مُتَعَلِّقاً بِالْبَیْتِ و هو یقول: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد: لا تَبْتُرْها و لا تَظْلِمْنا حَقّنا، قل: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد».

[9] . «کان ابن الزبیر ـ و هو عبداللّه ـ کثیر البغض لعلیّ بن أبی طالب، تحامل علیهم تحاملاً شدیداً و أظهر لهم العداوه والبغضاء حتّی بلغ منه أنّ ترک الصلاه علی محمّد فی خطبته، فقیل له: لم ترکت الصلاه علی النبیّ؟ فقال: إنّ له أهل سوء یشرئبوّن لذکره و یرفعون رؤوسهم إذا سمعوا به».

[10] . تتمه المنتهی، ص 77؛ أمالی مفید، ص 347، ح 2؛ تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 261.

[11] . شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 13 و 95، چاپ اسماعیلیان، تهران.

[12] . سوره احزاب، آیه 43.

[13] . تفسیر کشاف، ج3، ص546 (دار الکتب العربی). «اِنَّهُ یُجَوَّزُ بِمُقْتَضِی هذِهِ الآیَهِ أَنْ یُصَلّی عَلی آحَادِ الْـمُسْلِمِینَ لکِنْ لَـمّا اتّخذَتِ الرّافِضَهُ ذلِکَ فِی أئِمَّتِهِمْ مَنَعْناه».

[14] . الصواعق المحرقه، ص 146؛ جلاء الافهام، ص 346؛ صحیح بخاری؛ ج 6، ص 151؛ سنن نسائی، ج 3، ص 49.

[15] . کتابی تحت عنوان حقوق آل البیت(ع م) به یادگار مانده است.

[16] . اصول کافی، ج 4، ص 254، باب من یجب من ذکر اللّه، عزوجل فی کل مجلس، حدیث اول؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 198، ح 9104.

[17] . کافی، ج 2، ص 494، ح 17.

[18] . کافی، ج 5، ص 376؛ المحاسن، ج 2، ص 313، ح 30؛ علل الشرائع، ج 2، ص 499، ح 2؛ عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 90، ح 26.

[19] . کافی، ج 2، ص 495، ح 18؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 201.

[20] . وسائل الشیعه، ج 7، ص 231، ح 92؛ جواهر الکلام، ج 10، ص 255؛ عده الداعی، ص 241؛ بحارالانوار، ج 72، ص 468.

[21] . کافی، ج 2، ص 494، ح 16؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 95، ح 8833؛ بحارالانوار، ج 90، ص 316.

[22] . کنز العمال، ج 1، 2219.

[23] . زندگی علامه شوشتری، ص 71.

[24] . پرورش روح، ج 2، ص 346؛ ر. ک: شفیعی مازندرانی، تزکیه النفس، باب الصلوات.

[25] . أمالی الصدوق، ص 679 و 676، ح 916؛ ثواب الاعمال، ص 157؛ روضه الواعظین، ص 232؛ بحارالانوار، ج 91، ص 56.

[26] . ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 350 ـ 351.

[27] . اصول کافی، ج 2، ص 494، ح 3؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 192، ح 9088؛ ثواب الاعمال، ص 159؛ بحارالانوار، ج 91، ص 59، ح 41.

[28] . کافی، ج 2، ص 292، ح 8؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 193، ح 9089.

[29] . أمالی طوسی، ص 215، ح 375؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 96، ح 8837؛ بحارالانوار، ج 91، ص 54، ح 22.

[30] . مصابیح الدجی، ص 419؛ عیون أخبار الرضا، ج 2، ص 265، ح 52؛ أمالی صدوق، ص 131، ح 123؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 194، ح 9093.

[31] . بحارالانوار، ج 91، ص 71؛ منیه المرید، ص 347.

[32] . بحارالانوار، ج 91، ص 63، ح 52.

[33] . جمال الاسبوع، ص 183؛ المقنعه، ص 156؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 413، ح 9729؛ روضه الواعظین، ص 333.

[34] . وسائل الشیعه، ج 7، ص 380؛ روضه الواعظین، ص 392؛ بحارالانوار، ج 56، ص 27، ح 8.

[35] . تهذیب، ج 3، ص 19؛ أمالی الصدوق، ص 484، ح 656؛ روضه الواعظین، ص 323.

[36] . وسائل، ج 7، ص 380؛ کنز العمال، ج 1، ص 488، ح 2140؛ الجامع الصغیر، ج 1، ص 208، ح 1403؛ کشف الخفاء،
ج 1، ص 167.

[37] . نورالثقلین، ج 3، ص 589؛ الخصال، ص 637.

[38] . وسائل الشیعه، ج 7، ص 197؛ قرب الاسناد، ص 14، ح 45؛ بحارالانوار، ج 91، ص 49، ح 9.

[39] . وسائل الشیعه، ج 4، ص 28.

[40] . همان، ص 195؛ ثواب الاعمال، ص 155؛ مکارم الاخلاق، ص 312؛ بحارالانوار، ج 7، ص 304، ح 72.

[41] . مستدرک، ج 5، ص 323؛ بحارالانوار، ج 79، ص 64.

[42] . همان؛ کنز العمال، ج 1، ص 490، ح 2149؛ میزان الاعتدال، ج 2، ص 74، ح 2881؛ لسان المیزان، ج 2، ص 481.

[43] . وسائل، ج 7، ص 328.

[44] . سراج القلوب، ص 87.

[45] . لمعات الانوار، ص 33.

[46] . پرورش روح، ج 2، ص 353؛ تزکیه النفس، باب الصلوات؛ تفسیر الامام العسکری7، ص 343؛ بحارالانوار، ج 13، ص 47؛ ج 91، ص 61.

[47] . قصص الانبیاء، ص 170 ـ 171.

[48] . «عَنْ أَبِي عَلْقَمَهَ قَالَ‏: صَلَّي بِنَا رَسُولُ اللَّـهِ صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ الصُّبْحَ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَينَا فَقَالَ‏: مَعَاشِرَ أَصْحَابِي رَأَيتُ الْبَارِحَهَ عَمِّي حَمْزَهَ بْنَ عَبْدِ الْـمُطَّلِبِ وَ أَخِي جَعْفَرَ بْنَ أَبِي طَالِبٍ. . . فَدَنَوْتُ مِنْهُمَا فَقُلْتُ: بِأَبِي أَنْتَُما أَي الأَعْمَالِ وَجَدْتُمَا أَفْضَلُ؟ قَالا: فَدَينَاکَ بالآبَاءِ وَالامُّهاتِ وَجَدْنَا أَفْضَلَ الأَعْمَالِ الصَّلاةَ عَلَيکَ وَ سَقْي الْـمَاءِ وَ حُبَّ عَلِي بْنِ أَبِي طَالِبٍ7 ». مناقب خوارزمی، ص 74، ح 53؛ مدینه المعاجز، ج 3، ص 35، ح 698؛ بحارالانوار، ج 39، ص 274.

[49] . «عَن أبي عبدالله7 قَالَ‏: قَالَ رَسُولُ اللَّـهِ صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ : فَمَنْ أَدْرَكَهُ فَلَمْ يُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّـهُ وَ مَنْ أَدْرَكَ وَالِدَيْهِ فَلَمْ يُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللّـَه‏ . . . وَ مَنْ ذُكِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيَّ فَلَمْ يُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّـهُ». ثواب الاعمال، ص 67؛ مجمع الزوائد، ج 10، ص 165؛ مسند ابن المبارک، ص 129، ح 47.

[50] . «قَالَ النَّبِيُّ صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ : وَ مَنْ أَکْثَرَ فِيهِ مِنَ الصَّلاةِ عَلَيَّ ثَقَّلَ اللَّـهُ مِيزَانَهُ يوْمَ تَخِفُّ الْـمَوَازِينُ». بحارالانوار، ج 94، ص 52، روایت 17؛ عیون اخبار الرضا7، ج 2، ص 266، ح 53؛ أمالی الصدوق، ص 155، ح 149؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 314، ح 13494.

[51] . «الْـحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ‏: سَأَلْتُ أَبا عبداللـّه7 قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ لِلْمُسْلِمِينَ عِيدٌ غَيرَ الْعِيدَينِ؟ قَالَ‏: نَعَمْ يا حَسَنُ أَعْظَمُهُمَا وَ أَشْرَفُهَا قُلْتُ لَهُ: وَ أَي يوْمٍ هُوَ؟ قَالَ‏: يوْمٌ نُصِبَ أَمِيرُ الْـمُؤمِنِينَ7 فِيهِ عَلَماً لِلنَّاسِ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا ينْبَغِي لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِيهِ قَالَ تَصُومُهُ يا حَسَنُ وَ تُکْثِرُ الصَّلاهَ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ. . . وَ لا تَدَعْ صِيامَ يوْمِ سَبْعٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ رَجَبٍ فَإِنَّهُ هُوَ الْيوْمُ الَّذِي نَزَلَتْ فِيهِ النُّبُوَّهُ عَلَي مُحَمَّدٍ صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ ثَوَابُهُ مِثْلُ سِتِّينَ شَهْراً لَکُمْ». کافی، ج 4، ص 149 و 149، ح 1؛ مصباح المتهجد، ج 736؛ ثواب الاعمال، ص 74؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 90، ح 1816.

[52] . تفسیر الامام العسکری7، ص 447 و 448؛ مدینه المعاجز، ج 1، ص 455؛ بحارالانوار، ج 9، ص 325.

[53] . «إِنَّ أَبْخَلَ النَّاسِ مَنْ ذُكِرْتُ عِنْدَهُ وَ لَمْ يُصَلِّ عَلَيَّ». حدیث 1 تا 5 کنزالعمال، 2147، 2149، 2153، 2243 و 2144 (حدیث 5، بحار، ج 94، ص 55)؛ تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 520؛ تاریخ مدینه دمشق، ج 59، ص 335.

[54] . «عن مالک الجهيني قَالَ‏: ناولت أبا عبدالله الصادق7 : شَيئاً مِنَ الرَّياحِينِ فَأَخَذَهُ فَشَمَّهُ وَ وَضَعَهُ عَلَي عَينَيهِ ثُمَّ قَالَ‏: مَنْ تَنَاوَلَ رَيـحَانَهً فَشَمَّهَا وَ وَضَعَهَا عَلَي عَينَيهِ ثُمَّ قَالَ‏: اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمْ تَقَعْ عَلَي الارضِ حَتَّي يَغْفِرَ لَهُ». آثار و برکات صلوات، ص 53؛ روضه الواعظین، ص 327؛ وسائل الشیعه، ج 2، ص 171، ح 1849؛ بحارالانوار، ج 92، ص 347، ح 2.

[55] . «مَنْ صَلّي عَلَيَّ وَ لَمْ يصَلِّ عَلیٰ آلي لَمْ يجِدْ ريحَ الجَنّه». أمالی صدوق، ص 267، ح 291؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 203، ح 9117؛ بحارالانوار، ج 8، ص 186، ح 150.

[56] . أمالی صدوق، ص 145، ح 236؛ بحارالانوار، ج 91، ص 53، ح 20؛ تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 520؛ الدر المنثور، ج 5، ص 218؛ میزان الاعتدال، ج 1، ص 387.

[57] . «عن جابر بن عبد الله أنّ النبي صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ رقي المنبر فلمّا رقي الدرجه الأولي قَالَ‏: آمين ثمّ رقي الثانيه فقَالَ‏: آمين، ثمّ رقي الثالثه فقَالَ‏: آمين، فقالوا: يَا رَسُولَ اللهِ سمعناک تقول آمين ثلاث مرّات، قَالَ‏: لمّا رقيت الدرجه الأولي جاءني جبرئيل فقَالَ‏: شَقِيَ عَبْدٌ أَدْرَكَ رَمَضَانَ فَانْسَلَخَ مِنْهُ وَ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ، فقلت: آمين، ثمّ قَالَ‏: شَقِيَ عَبْدٌ أَدْرَكَ وَالِدَيْهِ أَوْ أَحَدَهُمَا فَلَمْ يُدْخِلَاهُ الْجَنَّةَ، فقلت: آمين، ثمّ قَالَ‏: شَقِيَ عَبْدٌ ذُكِرْتُ عِنْدَهُ وَ لَمْ يُصَلِّ عَلَيْكَ، فَقُلْتُ: آمِين‏ ». جلاء الافهام، ص 6؛ مستدرک الوسائل، ج 5، ص 352؛ مسلسل 6070؛ تفسیر الدر المنثور، ج 5، ص 217؛ الادب المفرد للبخاری، ص 140؛ المعجم الکبیر للطبرانی، ج 19، ص 144؛ الدر المنثور، ج 5، ص 217؛ بحارالانوار، ج 91، ص 87.

[58] . «قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ : «مَنْ صَلَّى عَلَيَّ مَرَّةً لَا يَبْقَى عَلَيْهِ مِنَ الْـمَعْصِيَةِ ذَرَّة» بحارالانوار، ج 91، ص 63.

[59] .

یکبار ارْ کسی، صلواتی نثار من بنمود

 

با صداقت و اخلاص راستین

نابود می‌شود همه جرم و گناه او

 

شرط آن که حقِّ ناس نباشد بدان قرین

.

[60] . «قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ : «مَن صَلَّي عَلَي مَرَة فَتِحَ اللهُ عَلَيهِ بابَ مِنَ العافِيَه» بحارالانوار، ج 91، ص 63.

[61] . وسائل الشیعه، ج 7، ص 96؛ امالی طوسی، ص 215.

[62] . «الصَّلَوة عَلي النَّبي اَفْضَلَ مِنَ الدُّعا لِنَفسِهِ» اللمعه البیضاء، ص 492.

[63] . خزینه الجواهر، ص 109.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: