borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
رنج نامه کوثر آفرینش «جلد اول»
درآمدی بر خطبة جانسوز حضرت زهراﹴ در برابر زنان مدینه

این خطبه را صديقه كبري3 در بستر بیماری در برابر عده‌اي از زنان مدينه كه به عيادت او آمده بودند، بیان کرد، همان بیماری که هرگز از آن برنخاست و جان پاک خود را به جان آفرین تسلیم نمود، و به ملكوت اعلي سفر كرد.

اما قبل از آن، خطبه‌اي در حال سلامت در مسجد پیامبر6 و با حضور مردان مهاجر و انصار ایراد فرمود (خطبه فدکیه)، و این دومین خطبه آن حضرت است كه آن را در برابر زنان مهاجر و انصار و در بستر بیماری و درون خانه ایراد نموده است.[1]

لذا در هنگام ایراد خطبه‌ها، هم مخاطب مختلف بود و هم زمان و هم مکان، و هم حال بانوی اسلام، ولی لحن هر دو خطبه به خوبی نشان می‌‌دهد، که از روحی بلند، سرشار از علم و دانش، مملو از محبت و ایمان به خدا، و لبریز از درد و رنج، سرچشمه گرفته و هر دو خطبه آهنگی رسا، کوبنده، گیرا، قاطع و شجاعانه دارد، ولی آهنگ خطبه دوم کوبنده‌تر، دردناک‌تر و غم انگیز‌تر است.

این خطبه که از دل پر درد دختر گرامی پیامبر گرامی اسلام6 برخاسته در حقیقت رنج نامه اوست.

رنجی جان کاه که تا اعماق استخوانش نفوذ کرده و تمام وجودش را در شعله‌های سوزان خود فرو برده است. به همین دلیل خطبه‌ای آتشين است. چرا که از قلبي آتشین برخاسته و از دليل و حجتي قاطع برخوردار است.

از عجایب و شگفتی‌های این خطبه آن است؛ که بانوی اسلام بعد از پیامبر6 و قبل از شهادت مورد ستم‌های زیادی واقع شد، ستم‌هایی که بیماری جانکاه او از آن نشأت می‌‌‌گرفت و با آن که سوال زنان مدینه به هنگام عیادت آن بانو، مخصوصا از وضع حال و بیماری او بود و قاعدتا باید از مصائب و دردهای خود سخن بگوید، با این حال، حتی یک کلمه از حال خودش سخن نگفت و محور تمام سخنان او، مسئله غصب خلافت و مظلومیت علی7، نگراني او از انحراف بزرگ برای امت اسلامی بود.

عجبا! که او از درد خویش سخن نگفت و هرچه گفت از درد همسرش علی7 و از مشکلات جهان اسلام سخن به میان آورد.

آری! روح او بزرگ‌تر و برتر از آن است كه از خودش و دردهايش ـ هر چند بزرگ بود ـ سخن بگويد، و او فقط از امام زمانش و همسر محبوبش علی7 و دردهای او سخن گفت.

او نگران شخص خود نبود، او نگران امت اسلامی بود، كه چه آينده شوم و دردناكی در پيش داشت.

انسان، در واپسين لحظات زندگی معمولا به خود و دردهايش می‌انديشد، ولی شگفتا! كه فاطمه3 در اين خطبه طولانی حتی يك جمله هم از خويش نگفت.

و اين بهترين نشانه عظمت فاطمه3 و مقام فداكاری و ايثار آن بانوی بانوان جهان است.

اين درسی است بزرگ، برای همه انسان‌های آزاده و با هدف، و همه ايثارگران و فداكاران تاريخ بشر.

او همچون شمعی می‌سوخت تا اطراف خود را روشن سازد و گمراهان را نجات دهد و مدافع حق و عدالت باشد.

در خطبه فدك (نخستين خطبه بانوی اسلام) تمام سخن از توحيد و مبدأ، معاد، فلسفه احكام، حوادث دوران بعثت پيامبر6 و بركات وجود او، و مسأله غصب خلافت، و سرنوشت آينده مسلمين است، و اگر اشاره‌اي به غصب فدك و بازگرداندن آن مي‌نمايد به خاطر نقش مؤثری است كه در امر خلافت و مسائل سياسی اسلام داشت، درست به همان دليل كه دشمنانش برای محروم كردن خاندان پيامبر6 از موقعيت اجتماعي و در هم شكستن قدرت سياسي آنان، فدك را غصب كردند.

ولی در خطبه دوّم (خطاب به زنان مهاجر و انصار) سخنان او فقط بر محور خلافت و امامت بود. با آن كه مورد بدترين ظلم‌‌ها واقع شده بود و جا داشت در آنجا شكوه و گلايه نمايد و حتی دادخواهي كند، ولی نه دادخواهی كرد و نه لب به شكايت گشود، هر چه گفت از علی7 گفت، از خلافت و از مصالح مسلمين گفت.

يكی از مقامات عالی اوليای خدا مقام «تسليم مطلق» است. يعنی سالك الی الله و رهرو راه حق به جايی می‌رسد كه جز خدا را در نظر ندارد. و جز به فرمان او گوش به سخن ديگری نمی‌دهد و جز رضای او نمی‌طلبد و جز به خواست و اراده او نمی‌انديشد. چرا كه از نظر قرآن مراتب كمال چند مرحله است:

مرحله اوّل، اسلام است، سپس ايمان، بعد رضا و بعد تسليم مطلق، چنانكه قرآن كريم می‌گويد:

﴿قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‏ قُلُوبِكمْ﴾؛[2] عرب‌های باديه نشين گفتند: ايمان آورده‌ايم، بگو: شما ايمان نياورده‌ايد ولی بگوييد اسلام آورده‌ايم، اما هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است.

و نيز می‌فرمايد:

﴿فَلا وَ رَبِّك لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكمُوك فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليماً﴾؛[3] به پروردگارت سوگند آنها مؤمن نخواهند بود مگر اين كه در اختلافات خود تو را به داوری طلبند، وسپس از داوری تو در دل خود احساس ناراحتی نكنند و كاملا تسليم باشند.

و سرانجام می‌گويد:

﴿إِنَّما نُطْعِمُكمْ لِوَجْهِ اللهِ لا نُريدُ مِنْكمْ جَزاءً وَ لا شُكوراً﴾؛[4] ما فقط شما را به خاطر خدا اطعام می‌كنيم وهيچ پاداشی و سپاسی از شما نمی‌خواهيم».

مقام ايمان و رضا و تسليم ايجاب می‌كند كه تمامی آلام و دردها و غم‌های جانسوز خود را به دست فراموشی بسپارد و تنها از رضای خدا، از پيامبر6، از ولی او، و از آينده اسلام و مسلمين سخن بگويد.

با اين مقدمه كوتاه كه اشاراتی به محتوای خطبه داشت اکنون به سراغ اصل خطبه می‌رويم و آن را در پنج بخش مورد بررسی قرار می‌دهيم:


 

 


[1] . البته پرده‌اي آويخته شد و ايشان در حالي كه گروهي از زنان او را همراهي مي‌كردند، به طوري كه شناخته نمي‌شد و چادري بر سر داشت كه دامن چادرش زير قدمش مي‌آمد، پشت پرده قرار گرفت و خطبه را ايراد كرد.

[2] . سوره حجرات، آيه 14 .

[3] . سوره نساء، آيه 65 .

[4] . سوره دهر، آيه 9 .

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: