1- رسول الله6 صراحتا فرمود: يا علي اگر بندهای هزار سال خدا را عبادت كند و روزها روزه بگيرد و شبها شب زنده داري كند و به اندازه كوه احد، طلا و نقره داشته باشد و همه انها را در راه خدا انفاق كند و در بين صفا و مروه مظلومانه كشته شود، اما ولايت توو فرزندان تو را نداشته باشد، هيچ يك از اعمالش قبول نميشود و حتي بوي بهشت هم به مشامش نميرسد و نيز ولايت تو، بدون برائت از دشمنان تو و دشمنان فرزندان تو قبول نيست.[1]
2- امام صادق7 میفرماید: دروغ ميگويد كسي كه ادعا كند ما را دوست دارد و از دشمنان ما برائت نميجويد.[2]
3- امام صادق7 فرمودند: هر کس در کفر دشمنان ما (اهلبيت:) و کساني که به ما ظلم کردهاند شک کند، او خود کافر است.[3]
4- اميرالمؤمنين7 فرمودند: والله اگر اين امت روي خاك بايستند، با پاي برهنه در حالي كه بر سر خود خاكستر ريخته باشند و گريه و زاري كنند و بر كساني كه آنها را گمراه كردهاند و راه خدا را بستهاند و مردم را به سوي جهنم خواندهاند؛ لعنت كنند باز اين امت در لعن و بيزاري كم كاري كردهاند.[4]
5- در روايت آمده است: مرد خياطي دو پيراهن نزد امام صادق7 آورد و عرض كرد: من هنگام دوختن يكي از اين دو پيراهن، صلوات بر محمد و آل محمد ميفرستادم و هنگام دوختن ديگري، لعن بر دشمنان محمد و آل محمد6 ميفرستادم. شما كداميك را اختيار مينماييد؟ امام صادق7 پيراهني را كه با ذكر لعن دوخته شده بود انتخاب نمودند و فرمودند: من اين پيراهن را بيشتر دوست دارم.[5]
6- اميرالمؤمنين7 در حال طواف كعبه بود، مردي پرده خانه كعبه را گرفته و صلوات بر محمد و آلمحمد6 ميفرستاد، حضرت بر او سلام نمود. بار دوم حضرت او را ديدند ولي سلام نكردند. آن مرد عرض كرد يا اميرالمؤمنين! چرا اين بار به من سلام ننموديد؟ حضرت فرمود: نخواستم تو را از ذكر لعن كه اين بار ميگفتي باز دارم.
چرا كه لعن از صلوات بر محمد و آلمحمد6 بالاتر است.[6]
7- امام محمد باقر7 فرمودند: اي اباحمزه ! همانا کسي (واقعا) بندگي خدا را میکند که شناخت به او داشته باشد. واما کسي که شناخت به او ندارد، مانند کسي است که عبادت و بندگي غير او را میکند، اين چنين که مخالفين را در گمراهي میبيني. ابوحمزه ميگويد عرض کردم: خدا امور شما را اصلاح فرمايد! معرفت و شناخت خدا چيست ؟ حضرت فرمودند: شناخت خدا و معرفت به او چنين است که در پيروي از اميرمومنان علي7 و اقتدا به او و پيشوايان هدايت (امامان) بعد از او، و برائت و بيزاري از دشمنان ايشان به سوي خدا، تاييد و تصديق خدا و رسول6 را بکند. ابوحمزه میگويد: عرض کردم خدا امور شما را اصلاح فرمايد! چه عملي را انجام دهم تا حقيقت ايمان را در خود کامل کنم؟ حضرت فرمودند: دوستي کن با دوستان خدا و دشمني کن با دشمنان خدا و با راستگويان باش همانطور که خدا تو را امر فرمود. ﴿کُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾.
ابوحمزه گويد: عرض کردم: دوستان چه کساني هستند؟ حضرت فرمودند: دوستان خدا حضرت محمد رسول خدا6 و علي و حسن و حسين و علي بن حسين: پس امر منتهي به ما ميشود و سپس به سوي فرزندشان جعفر7 اشاره نموده و فرمودند: پس هر کس که ايشان را دوست بدارد همانا دوستدار دوستان خداست و با راستگويان است. همانطور که خدا به او فرمان داده است. ابوحمزه گويد: عرض کردم خدا امور شما را اصلاح فرمايد! دشمنان خدا چه کساني هستند؟
حضرت اسم افرادی را به كنایه بیان كردند و فرمودند: هر کس که با آنان دشمني کند، همانا با دشمنان خدا دشمني کرده است.[7]
8- امام صادق7 فرمودند: دوستي اولياي پروردگار واجب و بيزاري جستن از دشمنان اولياي خدا نيز واجب است. بيزاري از کساني که به آلپيامبر6 ظلم نمودند و نسبت به آنان پرده دري کردند،
همچنين واجب است؛ بيزاري جستن از ناکثين و قاسطين و مارقين و نيز بيزاري از تمامي انصاب و ازلام و پيشوايان گمراهي و رهبران ظلم از ابتدا تا انتهايشان. و نيز واجب است بيزاري از شقيترین افراد یعنی پي کننده شتر ثمود (صالح) و قاتل اميرالمومنين7 و نيز واجب است بيزاري از تمامي قاتلان اهلبيت:.[8]
9- قال الرضا7: «كَمَالُ الدِّينِ وَلَايَتُنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَدُوِّنَا».[9]
امام رضا7 فرمودند: کمال دین ولایت ماست و برائت از دشمنان ما.
10- به امام صادق7 عرض شد که شخصی شما را دوست دارد اما در برائت از دشمن شما ضعیف است. حضرت فرمودند: «هَيْهَاتَ كَذَبَ مَنِ ادَّعَى مَحَبَّتَنَا وَ لَمْ يَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّنَا»؛ هرگز چنین نیست؛ دروغ میگوید هرکس که ادعا میکند دوست ماست، ولی از دشمن ما بیرازی نجوید.[10]
11- نبی اکرم6 به یکی از اصحاب فرمودند: ای بنده خدا دوست بدار به خاطر خدا و دشمن بدار به خاطر خدا و دوست بگیر به خاطر خدا و دشمن بگیر به خاطر خدا؛ پس به درستی که ولایت خدا به کسی نمیرسد، مگر از این راه و کسی طعم ایمان را نمیچشد، اگر چه نماز و روزه زیاد به جا آورد، مگر از راه تولی و تبری و امروز بیشترین دوستیها و دشمنیهای مردم به خاطر دنیاست و این دوستی و دشمنی دنیایی ذرهای پیش خداوند تعالی ارزش ندارد.
راوی عرض کرد: چگونه بدانم دوستی و دشمنی من به خاطر خداست؛ دوست خدا کیست تا او را دوست بدارم و دشمن خدا کیست تا او را دشمن بدارم؟ پیامبر اکرم6 به سوی مولای ما امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب7 اشاره فرمودند و فرمودند آیا علی را میبینی؟ راوی گفت: بله.
پس فرمودند: دوست بدار دوست علی7 را، چون دوست علی7 ولی الله است و دشمن بدار دشمن علی7 را چرا که دشمن علی7 عدوالله است.
سپس در ادامه فرمودند: «وَالِ وَلِيَ هَذَا، وَ لَوْ أَنَّهُ قَاتِلُ أَبِيكَ وَ وَلَدِكَ، وَ عَادِ عَدُوَّ هَذَا وَ لَوْ أَنَّهُ أَبُوكَ وَ وَلَدُكَ»؛ دوست بدار دوست مولا علی را، هر چند آنکه قاتل پدر و
فرزندان تو باشد و دشمن بدار دشمن مولا علی را، هر چند او پدر و یا فرزندانت باشند.[11]
12- قال الصادق7: «مَنْ شَكَّ فِي كُفْرِ أَعْدَائِنَا وَ الظَّالِمِينَ لَنَا فَهُوَ كَافِر»؛ هرکس
در کفر دشمنان ما و کسانی که به ما ظلم کردند شک داشته باشد، خودش کافر است.[12]
13- قال الصادق7: «مَنْ لَمْ يَعْرِفْ سُوءَ مَا أَتَى إِلَيْنَا مِنْ ظُلْمِنَا وَ ذَهَابِ حَقِّنَا وَ مَا رَكِبَنَا بِهِ فَهُوَ شَرِيكُ مَنْ أَتَى إِلَيْنَا فِيمَا وُلِّينَا بِه»؛ کسی که نفهمد و نشناسد آنچه را که بر ما وارد شد و از ظلمی که بر ما روا شد و حقی که از دست ما رفت و… پس او شریک با ظالمین است.[13]
14 ـ ابنادریس از امام صادق7 نقل میکند که: فردای قیامت رسول اکرم6 از لب پرتگاه جهنم همراه با امیرالمؤمنین و حسن و حسین: عبور مینمایند، شخصی از داخل جهنم فریاد میزند و سه مرتبه برای نجات خود به نبی اکرم6 استغاثه میکند، ولی جواب نمیشود، بار دیگر سه مرتبه به امیرالمؤمنین7 استغاثه میکند، پس جواب نمیشنود.
پس ندا میدهد: «يَا حُسَيْنُ يَا حُسَيْنُ يَا حُسَيْنُ أَغِثْنِي أَنَا قَاتِلُ أَعْدَائِك»؛
یا حسین! من را نجات بده، من دشمنان تو را کشتم. در آن هنگام رسول اکرم6 به امام حسین7 میفرمایند: برای تو دلیل آورد؛ پس امام حسین7 چون عقاب تیز پرواز او را نجات میدهد. راوی میپرسد: آن شخص کیست؟ حضرت فرمودند: مختار است.
سپس راوی با تعجب سؤال میکند: چرا با آتش عذاب میسوزد، با اینکه از قاتلین ابا عبدالله الحسین7 انتقام گرفت؟ حضرت فرمودند: به دلیل اینکه در قلب مختار ذرهای از محبت آن دو نفر وجود داشت. به خدا قسم اگر جبرائیل، میکائیل و اسرافیل در قلبشان چیزی از حب این دو باشد، با صورت داخل آتش افکنده میشوند.[14]
15ـ قال رسول الله6: «مَنْ تَأَثَّمَ أَنْ يَلْعَنَ مَنْ لَعَنَهُ اللَّـهُ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللهِ»؛
کسی که احساس گناه کند از لعن کردن شخصی که خدا او را لعنت کرده، پس لعنت خدا بر او باد.[15]
16ـ امیرالمؤمنین7 فرمود: والله اگر این امت روی خاک بایستند با پای برهنه، در حالی که بر سر خود خاکستر ریخته باشند و گریه و زاری کنند و بر کسانی که آنها را گمراه کردهاند و راه خدا را بستهاند و مردم را به سوی جهنم خواندهاند؛ لعنت کنند، باز این امت، در لعن و بیزاری کم کاری کردهاند.[16]
17ـ قال رسول الله6: «إِنَ مِنْ عَظِيمِ مَا يُتَقَرَّبُ بِهِ خِيَارُ أَمْلَاكِ الْحُجُبِ وَ السَّمَاوَاتِ الصَّلَاةَ عَلَى مُحِبِّينَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ اللَّعْنَ لِشَانِئِينَا»؛
نبیاکرم6 فرمودند: به درستیکه بالاترین چیزی که برای بهترین ملائکه آسمانها و ملکوت باعث تقرب به خداوند تعالی میشود، درود بر محبین اهلبیت: و لعن بر دشمنان اهلبیت: است.[17]
[1] . مستدرك الوسائل، ج1، ص159 و ص162، كنزالفوائد، ص185،
مناقب آل ابيطالب، ج3، ص2، التحصين، ص539، شواهد التنزيل، ج1، ص554،
كشفاليقين، ص224 و 226، مجمعالنورين، ص214، بحارالانوار، ج27، ص199، حديث66 ،
غايه المرام، ص17، حديث9 و ص44، حديث48، اثبات الهداه، ج4، ص168 و ....
[2] . بحارالانوار، ج27، ص57.
[3] . بحارالانوار، ج2، ص337.
[4] . بحارالانوار، ج30، ص126.
[5] . امارهٔ الولايهٔ: ص51 ـ و تعليقه شفاء الصدور: ج2، ص48.
[6] . مجمع النورين و ملتقي البحرين: ص208.
[7] . بحارالانوار، ج27، ص57 ح16.
[8] . خصال شيخ صدوق، ج2، ص607 ـ بحارالانوار، ج27، ص52، ح3.
[9] . بحارالانوار؛ ج27، ص58، ح19.
[10] . بحارالانوار؛ ج27، ص58، ح19.
[11] . علل الشرایع: ج1، باب119.
[12] . اعتقادات صدوق باب اعتقاد فی الظالمین: ص۱۰۳ و بحارالانوار: ج۸ ، ص۳۳۶ و ج۲۷، ص۶۲ .
[13] . عقاب الاعمال صدوق: باب عقاب ناصب، حدیث ۶ ـ بحارالانوار: ج۸ ، ص۳۳۶ و ج۲۷، ص۵۵، حدیث ۱۱.
[14] . بحارالانوار: ج۴۵، ص۳۳۹، حدیث ۵.
[15] . رجال کشی: ج۲، ص۸۱۱ ، رقم۱۰۱۲.
[16] . بحارالانوار: ج۳۰، ص۱۲۶ از اسرار آل محمد6.
[17] . تفسیر الامام: ص۲۹۵ ـ بحارالانوار: ج۶۵، چاپ بیروت، ص۳۷، حدیث۷۹.