borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
رنج نامه کوثر آفرینش «جلد دوم»
بغض اهل معصیت؛ راهکار محبت خدا

کسی که دشمن فاطمه3 است دشمن خدا است و دشمنی با دشمنان خدا؛ لازمه محبت خدا و فاطمه3 است.

صدیقه اطهر3 فرمود:

«لَفَظْتُهُمْ‏ بَعْدَ أَنْ‏ عَجَمْتُهُمْ‏ وَ شَنَأْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ سَبَرْتُهُم‏»

حال و قالشان را آزمودم و از آنچه کردند، بسی ناخشنودم و آنان را به کناری نهادم.

می‌‌‌دانیم که محبت خدا با محبت چیزهایی که مبغوض خداست جمع نمی‌شود. در برخی از روایات راه کسب محبت خدا، بغض و دشمنی دشمنان خدا و چیزهایی که خدا دوست نمی‌دارد، معرفی شده است. از حضرت عیسی7 نقل شده است که به حواریین فرمودند: به خداوند محبت پیدا کنید و به او نزدیک شوید![1] حواریین پرسیدند: چگونه محبت خدا را کسب کنیم و به او نزدیک شویم؟[2]

‏قَالَ بِبُغْضِ أَهْلِ الْمَعَاصِی وَالْتَمِسُوا رِضَا اللَّـهِ بِسَخَطِهِمْ؛ اهل معصیت را ـ البته به خاطر معصیتشان ـ دشمن بدارید و اگر امر، دائر مدار رضایت خداوند و رضایت آن‌ها شد، آن‌ها را ناخشنود کنید، تا خدا از شما راضی باشد.‏ سپس حوارییّن می‌پرسند: با چه کسانی معاشرت و همنشینی کنیم؟[3] فرمود؛ با کسی که دیدن او شما را به یاد خدا بیندازد؛ وقتی سخن می‌گوید بر علم شما بیفزاید، و کارهایش موجب ترغیب شما به انجام کارهای آخرتی شود. [4]

همان‌طور که می‌بینید در این روایت، راهکار عملی دریافت محبت الهی، دشمنی با اهل معصیت و دشمنان خدا معرفی شده است. البته این گونه تصور نشود که اگر دیدیم کسی معصیتی کرد، حتما باید با او دشمنی کنیم. اهل المعاصی کسانی هستند که بنایشان بر معصیت است، (مانند غاصبین حق آل‌محمد:) وگرنه غیر از معصومین: از هر کسی ممکن است گناه صادر شود. این گونه تعبیرات در روایات بسیار است و کسانی که با منابع اسلامی انس دارند، متوجه این معنا می‌شوند. به تعبیر فنی تر، تکرار برخی از رفتارها، حالت ثباتی پیدا می‌کند و برای انسان ملکه می‌شود.

این ملکه به حدی می‌رسد، که جزء شخصیت انسان می‌شود. با کسی که دست کج، رشوه خوار، یا متقلب است یا اینکه غش در معامله می‌کند و اصلا حقه بازی و دروغ گویی جزو عناصر شخصیتش شده است، به خاطر همین صفتش باید دشمن بود، اما کسانی که برایشان یک بار شهوتی غالب شده و نگاه حرامی کرده‌اند، یا این که در حالت غضب، سخن زشتی از دهان شان درآمده است، اهل المعاصی نیستند. این‌ها یک حالت عرضی است که یک باره پیدا شده است و بعد هم زود پشیمان می‌شوند و توبه می‌کنند.

در روایت دیگری از امام صادق7 نقل شده است که فرمودند: به دنبال محبت خدا رفتم تا ببینم کجا پیدا می‌شود، و آن را در دشمنی اهل معصیت یافتم. [5] بنابراین دشمنی با اهل معصیت، دل انسان را برای محبت خدا آماده می‌کند.

در روایت دیگری امیرمؤمنان7 می‌فرماید: مبادا دشمنان خدا را دوست بدارید! [6] توجه به این نکته ضروری است که حضرت نمی‌فرماید,؛ مبادا نسبت به غیر خدا یا غیر اولیای خدا محبت کنید. گاهی محبت، محبتی سطحی است و در حالتی برای انسان پیدا می‌شود و سپس رفع می‌شود. مثلا انسان صفت یا کار خوبی از کسی می‌بیند و آن را دوست می‌دارد و بعد از مدتی آن را فراموش می‌کند. این محبت با محبت صاف و زلالی که در دل انسان برقرار می‌شود و ثبات پیدا می‌کند، تفاوت دارد.

حضرت می‌فرماید: محبت‌های زلال، پاک و ثابت خود را مخصوص اولیای خدا قرار بده! اما دربارة غیر از اولیای خدا چنین محبتی را نداشته باش! در ادامه حضرت می‌فرماید: هر کس، افرادی را دوست بدارد با آن‌ها محشور می‌شود. [7] به دنبال برخی از این روایات آمده است که اگر کسی سنگی را دوست بدارد، در آخرت با همان سنگ محشور می‌شود.[8] ما امیدواریم با سیدالشهدا و تربت او محشور بشویم.

  • محبت اولیای خدا؛ لازمه محبت خدا

به هر حال لازمه محبت خدا، محبت اولیای اوست، اما خود این محبت نیز مراتبی دارد. گاهی انسان کسی را به خاطر این که اهل عبادت، تقوا، احسان، علم و... است، دوست می‌دارد و می‌داند که خدا نیز او را دوست دارد. در این حالت آن چه باعث محبت شده، این صفات است، اگرچه وقتی به سبب محبت خداوند به او توجه کند، طبعا او را بیشتر دوست می‌دارد.

فطرت انسان این گونه است که کارهای خوب را دوست می‌دارد؛ حتی اگر به درجه ایمان و اندازه ارتباط او با خدا توجه نداشته باشد. اما اگر محبت به خدا خالص‌تر شود، به جایی می‌رسد که اگر کس دیگری را دوست داشته باشد، فقط به خاطر انتساب او با خداست و هیچ چیز دیگری در دل او باعث محبت نمی‌شود. همان گونه که انسان وقتی کسی را دوست می‌دارد، تصویر او را نیز دوست می‌دارد. در این حالت انسان دو چیز را دوست نمی‌دارد. محبت یک عکس، موضوعیتی ندارد، اما محبت آن، شعاعی از محبت صاحب عکس است.

آن‌هایی که قلبشان مخصوص خدا می‌شود، از آن جا که پیغمبر اکرم6 و اهل‌بیت او آیینه خدا هستند، در درجه اول این افراد را دوست می‌دارند. البته از آن جا که همه دل ما را، محبت خدا پر نکرده است و خدا را در کنار هزار چیز دیگر دوست می‌داریم، ممکن است گاهی پیغمبر6، امام، حضرت عباس و... را بیش‌تر از خدا دوست بداریم! این کار به خاطر این است که خدا را درست نشناخته ایم، اما کسانی که محبت شان کامل می‌شود، اصلا به غیر خدا توجه اساسی و استقلالی ندارند و چیزی جز بندگی خدا، برای خودشان قائل نیستند. این افراد اگر کسانی را نیز دوست می‌دارند به دلیل این است که آن‌ها بنده خدا هستند و بنده نیز از خود چیزی ندارد و مالک چیزی نیست.

محبت خوبان هیچ تنافی و تضادی با محبت خدا ندارد. ما انسان‌ها حتی خدا را با کارهایش می‌شناسیم و خدا را کسی می‌دانیم که ما را آفریده است. شناخت ما از فعل‌‌هایی همانند رحمت، مغفرت و رزاقیت خداوند که با مذاق مان سازگار است و به نفع ما تمام می‌شود، باعث می‌شود که خدا را دوست بداریم.

شاید کسانی باشند که در ابتدای راه، اگر دربارة غضب و عذاب‌های خدا فکر کنند، حتی چنین محبتی نیز به خدا پیدا نکنند. وقتی محبت کامل‌تر شود، انسان خدا را تنها با افعال او نمی‌شناسد، بلکه به علم، قدرت، حیات و صفات ذاتی‌اش پی می‌برد. انسان در این مرحله صفات ذاتی و کمالات خداوند را درک می‌کند و از آن جهت خدا را می‌شناسد، و او را دوست می‌دارد.

حتی برخی بندگان به جایی می‌رسند که خداوند خودش را به نحوی به آن‌ها نشان می‌دهد[9] آن‌ها خودِ خدا را دوست می‌دارند و در حد معرفت خودشان، کمال بی‌نهایتی را درک می‌کنند و محو آن کمال و جمال می‌شوند. این مراتب از کلاس ما بالاتر است.

به هر حال این محبت‌ها با هم تضادی ندارد و ممنوع نیست. محبت غیرخدا وقتی ممنوع است که در عمل، با محبت خداوند تضاد پیدا کند. در این صورت اگر فرد از خدا اطاعت کرد، پیداست که برای خدا حساب بیشتری باز کرده است و او را بیشتر دوست می‌دارد. ولی اگر محبت خدا تمام دل انسان را فرا گرفت، دیگر محبت اولیای خدا، حساب جداگانه‌ای غیر از محبت خدا ندارد و همانند عکس و لباس محبوب است، که انسان وقتی کسی را دوست می‌دارد، عکس و لباس او را نیز دوست می‌دارد. محبت عکس و لباس محبوب، شعاع همان محبت محبوب است که بر آن‌ها می‌تابد.

  • مراتب دشمنی با دشمنان خدا

این مراتب در بغض و دشمنی نیز برقرار است. لازمه محبت خدا، دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان اوست. اگر محبت این گونه نباشد، کامل نیست و دوامی پیدا نمی‌کند. از این رو یکی از راه‌های کسب محبت خدا، دشمنی با دشمنان خدا شمرده شده است.

دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان او، در عمل همانند دو قوه جاذبه و دافعه برای یک موجود زنده هستند. هر موجود زنده‌ای برای حیات، دو نوع فعالیت دارد. یکی این که چیزهای مفید را که موافق طبع او است جذب می‌کند. و دیگر این که چیزهایی که با حالش منافات دارد، دفع می‌کند.

در معنویات نیز همین گونه است. برای این که محبت در دل انسان رشد کند، باید آن را تغذیه کرد. هر چه انسان دربارهٔ خوبی‌‌ها، نعمت‌ها و صفات خدا فکر کند، این محبت رشد می‌کند و هر چه دوستان خدا را بیشتر دوست بدارد، دوستی‌اش نسبت به خدا نیز بیشتر می‌شود. مثال روشن این حالت، لباس شهید است.

خانواده شهید هرگاه دلتنگ شهید خود می‌شوند، نگاهی به لباس او می‌کنند و آن را به سینه می‌چسبانند و می‌بوسند و با این کار یاد او را در دل خود زنده می‌کنند. اگر این رابطه به کلی قطع شود و چیزی از آثار آن شهید در خانه نباشد، تدریجا این محبت کم رنگ می‌شود و از یاد می‌رود.

بنابراین هرچه انسان نسبت به آثار محبوب بیشتر اظهار محبت کند، محبت ثابت‌تر می‌شود و بلکه رشد می‌کند. دربارة بغض نیز همین طور است؛ هرچه انسان بیشتر با دشمن خدا دشمنی کند، بغض او نسبت به دشمن خدا قوی‌تر می‌شود و در نتیجه محبت خدا بیشتر رشد می‌کند و باعث می‌شود چیزهایی که مضر به محبت خداست، از قلب دفع شود. این حقیقتی است که هم از نظر روان شناختی و تجربه قابل اثبات است، و هم دربارة آن شواهد بسیاری در آیات و روایات وجود دارد.

  • نتیجه دوستی با دشمنان خدا

قرآن در سوره ممتحنه می‌فرماید: ای مؤمنان! با کسی که دشمن من و دشمن شماست، رابطه دوستی برقرار نکنید! شما می‌خواهید با کسانی دوستی کنید که کافرند و قرآن و دینی که بر شما نازل شده را انکار می‌کنند. نه تنها انکار، که پیغمبر6 و شما را به خاطر این که ایمان دارید، آواره می‌کنند. با چنین کسانی رابطه دوستی برقرار می‌کنید؟!

اگر ادعای شما این است که ما در راه خدا تلاش و جهاد می‌کنیم و خدا را دوست داریم و دنبال رضایت او هستیم، چنین کاری را نباید بکنید. این دو با هم جمع نمی‌شود. سپس می‌فرماید: شما مخفیانه با آن‌ها روابط دوستانه برقرار می‌کنید و خیال می‌کنید کسی نمی‌فهمد؟! من بهتر می‌دانم که شما چه را پنهان و چه را آشکار می‌کنید. اگر کسی چنین کاری بکند، راه درست را گم کرده و گمراه شده است. [10]

  • استثنا در الگوگیری از حضرت ابراهیم7

در آیه‌ای دیگر از این سوره، خداوند می‌فرماید: شما باید به ابراهیم و همراهانش تأسی کنید. حضرت ابراهیم7 همراه با عده انگشت شماری در شهری که همه بت پرست بودند، زندگی می‌کرد. حتی شغل آزر، که عمو یا پدر زن او بود و با او زندگی می‌کرد، بت تراشی بود. اما ابراهیم7 و یاران معدودش علی رغم همه محدودیت‌‌ها، در مقابل قوم شان ایستادند و با صراحت گفتند: ما از همه شما با این قدرت، عظمت، تمدن، صنایع و تکنولوژی تان بیزاریم؛ نه فقط از خودتان که از معبودهایتان نیز بیزاریم. ما برای همیشه با شما دشمنیم، تا این که به خدای یگانه ایمان بیاورید. [11]

سپس قرآن به اسوه بودن حضرت ابراهیم7 یک استثنا می‌زند و می‌فرماید: ﴿إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ﴾. حضرت ابراهیم آزر را به پرستش خدای یگانه و ترک بت پرستی دعوت می‌کرد، ولی او گوش نمی‌کرد. دست آخر حضرت به او گفت: چون ما در کنار شما زندگی می‌کردیم و بر ما حق دارید، من برای شما استغفار می‌کنم. آیه می‌فرماید: دربارة دشمنان خدا، حتی این را نیز نگویید و وعده استغفار نیز به آن‌ها ندهید!

به راستی چرا این استغفار استثنا شده است؟ حتی ممکن است استغفار به خاطر این باشد که برای او دعا کنیم که خداوند او را هدایت کند و بیامرزد، چرا این کار را نیز نکنیم؟

خداوند در آیه دیگری، این داستان را توضیح می‌دهد و می‌فرماید: درست است که حضرت ابراهیم به خاطر این که آزر عموی او بود و او را بزرگ کرده بود، چنین وعده‌ای به او داد، ولی هنگامی که فهمید که او دست از دشمنی خدا برنمی دارد، از او برائت جست.[12]

گاهی دشمنی انسان به خاطر غفلت، یا سوءتفاهم و اشتباه است و ندانسته با کسی دشمنی می‌کند. چنین کسی ممکن است پس از آگاهی عذرخواهی کند. از آن جا که دربارة چنین فردی، انسان امید هدایت و ترک دشمنی دارد، استغفار اشکال ندارد، اما اگر عداوت در دلش مستحکم شده بود، دیگر فایده ندارد و حتی جایز نیست برایش استغفار کرد.

استغفار برای سردمداران کفر و ظلم جایز نیست. چون آنها امتحان خودشان را داده‌اند و ما در طول تاریخ این‌ها را تجربه کرده‌ایم. آنها همواره زیاده طلبی می‌کنند و به تعهدات شان به هیچ وجه پایبند نیستند.

قرآن می‌گوید؛ اگر کسی این گونه شد، حق ندارید حتی برایش استغفار کنید و نباید به چنین کسی روی خوش نشان بدهید. حتی حضرت ابراهیم7 نیز وقتی فهمید که آزر قابل هدایت نیست و دشمنی خدا جزو شخصیتش شده، از او تبری جست. اما در عین حال خداوند می‌فرماید: در این کار به حضرت ابراهیم7 تأسی نکنید و به دشمنان خدا حتی وعده استغفار نیز ندهید.

البته گاهی انسان به خاطر مصلحتی با دشمن معامله می‌کند. این اشکالی ندارد، اما باید به او بگویم که من دشمن تو هستم و تو نیز دشمن من هستی و هیچ گاه نیز امید دوستی با تو را ندارم. از آن جا که تو به من و من به تو احتیاج داریم، با هم معامله می‌کنیم؛ البته معامله‌ای تعریف شده، طبق مقررات و با شرایط مساوی؛ نه این که هر غلط و توطئه‌ای می‌خواهند بکنند؛ این کار عاقلانه‌ای نیست و اسلام آن را تجویز نمی‌کند.

یک سوره از قرآن دربارة همین مسایل است. سوره ممتحنه از ابتدا این طور شروع می‌شود که با دشمنان خدا دوستی نکنید، خدا می‌داند، که بعضی هایتان محرمانه با دشمنان گفت وگو می‌کنید و قرار و مدار می‌گذارید.

می‌فرماید: «أَنَا أَعْلَمُ‏ بِما أَخْفَيْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُم‏». اگر هیچ کس نمی‌داند، من که می‌دانم شما پنهانی چه روابطی با اشخاص برقرار می‌کنید و چه قول‌‌هایی به آن‌ها می‌دهید. اگر کسی از میان شما چنین غلطی کند، گمراه شده است.

ابراهیم7 همراه با یاران اندک خود، محکم ایستادند و گفتند؛ ما با شما شوخی و تعارف نداریم، و با این که با هم پدرکشتگی نداریم، چون شما مشرک و دشمن خدایید و ما مؤمن و دوست خدا، دشمنی ما برطرف نمی‌شود، مگر این که به خدا ایمان بیاورید. مؤمن باید محکم باشد و در مقابل کفار، احساس ضعف نکند و بگوید؛ هستی ما برای خدا، دین خدا و دوستان خداست، اما هستی شما برای دشمنی با خداست و می‌خواهید دین و دوستان خدا را نابود کنید، ما هیچ گاه با شما رفیق نمی‌شویم. مؤمن باید این چنین باشد و حتی اگر در نهایت ضعف قوای ظاهری باشد، در مقابل کافر سر خم نمی‌کند؛ «وَلِلَهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ».

  • کیفر اخروی دشمنان حضرت فاطمه3

اگر به دقت به آیات قرآن مجید نظری بیفکنیم و رابطه برخی از آیات آن را در مورد حضرت زهرا3 مورد توجه قرار دهیم، خواهیم دید که پروردگار عالم عذاب دردناک و خوارکننده‌ای برای دشمنان آن حضرت وعده می‌دهد.

از جمله در آیه‌ی ۶۱ سوره‌ی توبه می‌فرماید: ﴿وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ‌﴾؛ کسانی که پیامبر خدا6 را اذیت می‌کنند به عذاب دردناکی گرفتار آیند.»

و در آیه‌ی ۵۷ احزاب می‌فرماید: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّـهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّـهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُهِيناً﴾؛ به یقین کسانی که به ایذاء خدا و پیامبر می‌پردازند، در دنیا و آخرت از رحمت الهی به دور بوده، عذاب خوارکننده‌ای در انتظار آنان است.»

طبق همین دو آیه و آیات مشابه دیگر و نیز از روایاتی که نقل شده؛ «ایذاء فاطمه3، ایذاء خدا و پیامبر6 است» چنین نتیجه می‌گیریم که دشمنان فاطمه3، در آتش ابدی که از قهر خدا سرچشمه می‌گیرد قرار خواهند گرفت.

و در حدیثی رسول خدا6 در این زمینه می‌فرمایند: هرکس با دشمنی فاطمه3 و اهل‌بیت من از دنیا برود، کافر از دنیا رفته و بوی بهشت به مشام او نمی‌رسد و در پیشانی او می‌نویسند این شخص از رحمت خدا به دور است.[13]

در حدیث دیگری از طریق اهل‌تسنن، از حضرت سلمان; نقل شده که پیامبر خدا6 در مورد دشمنان فاطمه3 فرمودند: ای سلمان! وای بر آن ستمگرانی که به فاطمه و شوهرش امیرالمومنین، علی7 ستم کنند؟! و وای بر آنان که بر فرزندان و شیعیان فاطمه جفا نمایند. [14]

قابل توجه است که در این حدیث ضمن تعبیر امیرالمومنین، بر حضرت علی7 آن هم در مدرک معتبر اهل‌سنت، دشمنان فاطمه3 و شوهر و فرزندان و شیعیان را تهدید به کیفر و عذاب الهی می‌نماید، و می‌رساند که چنین افرادی روزگار سیاهی در پیشگاه خدا خواهند داشت.

  • عظمت حضرت فاطمه زهرا3

1- امام صادق7 می‌فرماید:

«فَمَنْ‏ عَرَفَ‏ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ‏ لَيْلَةَ الْقَدْر»؛[15] «هرکس به شناخت حقیقی فاطمه3 دست یابد، بی‌گمان شب قدر را درک کرده است. »

2- پیامبر اکرم6 می‌فرمایند:

«مَنْ‏ أَحَبََّ‏ فَاطِمَةَ ابْنَتِي فَهُوَ فِي الْجَنَّةِ مَعِي وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِي‏ النَّار»؛[16] هر کس فاطمه3 دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است. »

3- امام باقر7 می‌فرمایند:  

«وَ لَقَدْ كَانَتْ3 طَاعَتُهَا مَفْرُوضَةً عَلَى جَمِيعِ مَنْ خَلَقَ اللَّـهُ مِنَ الْجِنِّ، وَ الْإِنْسِ، وَ الطَّيْرِ، وَ الْبَهَائِمِ، وَ الْأَنْبِيَاءِ، وَ الْمَلَائِكَة»؛[17] اطاعت از فاطمه3 بر تمامی آفریدگان خدا از جن و آدمیان و پرندگان و وحوش و پیامبران و فرشتگان واجب است. »

4- پیامبر اکرم6 می‌فرمایند:

«... یا علی انفذ لما امرتک به فاطمة فقد امرتها باشیاء امر بها جبرئیل7...»؛[18] ای علی! آنچه را فاطمه3 بدان امر می‌کند، انجام ده؛ زیرا من چیزهایی را به او امر کرده‌ام که جبرئیل7 به آنها امر کرده است.»

5- پیامبر اکرم6 می‌فرمایند:

«إِنَّ فَاطِمَةَ خُلِقَتْ‏ حُورِيَّةً فِي صُورَةِ إِنْسِيَّة»[19] بی‌شک فاطمه3 حوریه‌ای است که به صورت انسان آفریده شده است.»

6- پیامبر اکرم6 می‌فرمایند:

«إِنِّي‏ سَمَّيْتُ‏ ابْنَتِي‏ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّـهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَطَمَهَا وَ فَطَمَ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّار»؛[20] من نام دخترم را فاطمه3 گذاشتم؛ زیرا خدای عزوجل فاطمه3 و هر کس که او را دوست دارد، از آتش دوزخ دور نگه داشته است.»

7- امام کاظم7 می‌فرمایند:

«لَا يَدْخُلُ‏ الْفَقْرُ بَيْتاً فِيهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ أَوْ أَحْمَدَ أَوْ عَلِيٍّ أَوِ الْحَسَنِ أَوِ الْحُسَيْنِ أَوْ جَعْفَرٍ أَوْ طَالِبٍ أَوْ عَبْدِ اللهِ أَوْ فَاطِمَةَ مِنَ النِّسَاء»؛[21] در خانه‌ای که نام محمد یا احمد یا علی یا حسن یا حسین یا جعفر یا طالب یا عبدالله و یا از میان زنان، فاطمه باشد، فقر [و تنگدستی] وارد نمی‌شود. »

8- امام صادق7 فرمود:

«إِذَا سَمَّيْتَهَا فَاطِمَةَ فَلَا تَسُبَّهَا وَ لَا تَلْعَنْهَا وَ لَا تَضْرِبْهَا»؛[22] «حالا که نام او را فاطمه گذاشته‌ای، پس دشنامش مده، نفرینش مکن و کتکش مزن. »

9- امام زمان7 در یکی از نامه‌هایشان می‌فرمایند:

«وَ فِي‏ ابْنَةِ رَسُولِ اللهِ6 لِي أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[23] در دختر پیامبر خدا6 برای من، الگوی نیکویی است.

10- پیامبر اکرم6 از حضرت امیرالمؤمنین، علی7 درباره حضرت فاطمه زهرا3 پرسیدند، حضرت پاسخ دادند:

«نِعْمَ‏ الْعَوْنُ‏ عَلَى طَاعَةِ اللَه‏»[24] «[فاطمه3] خوب یاوری در راه اطاعت و بندگی خداست.»

11- پیامبر اکرم6 می‌فرمایند:

«فَاطِمَةُ أَعَزُّ الْبَرِيَّةِ عَلَي‏»[25] «فاطمه3 عزیزترین مردم در نزد من است.»

12- پیامبر اکرم6 می‌فرمایند:

«إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي‏ وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي‏»؛[26] «فاطمه3 پاره تن و نور چشم و میوه دل من است.»

13- پیامبر اکرم6 می‌فرمایند:

«إِنَّ اللهَ تَعَالَى يَغْضبُ‏ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا»؛[27] بی‌شک خداوند با خشم فاطمه3 به خشم می‌آید و با خشنودی او خشنود می‌شود.»

14- پیامبر اکرم6 می‌فرمایند:

«يَا فَاطِمَةُ! لَوْ أَنَّ كُلَّ نَبِيٍّ بَعَثَهُ‏ اللهُ‏ وَ كُلَّ مَلَكٍ‏ قَرَّبَهُ‏ شَفَعُوا فِي كُلِّ مُبْغِضٍ لَكَ غَاصِبٍ لَكَ مَا أَخْرَجَهُ اللهُ مِنَ‏ النَّار أبَداً»؛[28] «ای فاطمه! اگر تمام پیامبرانی که خدا برانگیخته و تمام فرشتگانی که مقرب درگاه خود گردانده است، برای هر کینه توزی که حق تو را غصب نموده است، شفاعت کنند، هرگز خدا او را از آتش [دوزخ] خارج نمی‌سازد.»

15- امام صادق7 می‌فرمایند:

«فَاطِمَةُ كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ بَيْنَ نِسَاءِ أَهْلِ الدُّنْيَا»؛[29] فاطمه3 اختری تابناک در میان زنان دنیاست.»

16- امام صادق7 می‌فرمایند:

«فاطمة سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ‏ مِنَ الأَوَّلِينَ‏ وَ الاخَرِينَ‏»؛[30] فاطمه3 سرور زنان جهانیان از اولین تا آخرین است.»

17- امام باقر7 می‌فرمایند:

«مَا عُبِدَ اللهُ‏ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ التَّحْمِيدِ أَفْضَلَ‏ مِنْ‏ تَسْبِيحِ‏ فَاطِمَة3»؛[31] خداوند در حمد و ستایش به چیزی برتر از تسبیح فاطمه3 عبادت نشده است. »

18- امام رضا7 می‌فرمایند:

«أَوَّلُ‏ مَنْ‏ جُعِلَ‏ لَهُ النَّعْشُ فَاطِمَةُ ابْنَةُ رَسُولِ اللهِ3 وَ عَلَى أَبِيهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِيهَا»؛[32] نخستین کسی که پس از مرگش برای او تابوت ساخته شد، فاطمه3 دختر رسول خدا6 بود؛ درود و صلوات خدا بر او و پدر و شوهر و فرزندانش باد. »

19- پیامبر اکرم6 می‌فرمایند:

«مَلْعُونٌ‏ مَلْعُونٌ مَنْ يَظْلِمُ بَعْدِي فَاطِمَةَ ابْنَتِي وَ يَغْصِبُهَا حَقَّهَا وَ يَقْتُلُهَا»؛[33] «مورد نفرین است، مورد نفرین است هر کس پس از من به فاطمه3 دخترم ستم کند و حقش را غصب نماید و او را بکشد. »

20- پیامبر اکرم6 می‌فرمایند:

«مَنْ‏ زَارَ فَاطِمَةَ فَكَأَنَّمَا زَارَنِي»؛[34] هر کس فاطمه3 را زیارت کند، مانند این است که مرا زیارت کرده است.»

 


[1] . «تَحَبَّبُوا إِلَی اللَّـهِ وَ تَقَرَّبُوا إِلَیهِ».

[2] . «قَالُوا یا رُوحَ اللَّـهِ بِمَاذَا نَتَحَبَّبُ إِلَی اللَّـهِ وَنَتَقَرَّبُ».

[3] . «یا رُوحَ اللَّـهِ فَمَنْ نُجَالِسُ».

[4] . «قَالَ مَنْ یذَکِّرُکُمُ اللَّـهَ رُؤْیتُهُ وَیزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَیرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُهُ».

[5] . «طَلَبْتُ حُبَ اللَّـهِ عَزَّ وَجَلَ فَوَجَدْتُهُ فِی بُغْضِ أَهْلِ الْمَعَاصِی».

[6] . «إِیاکَ أَنْ تُحِبَّ أَعْدَاءَ اللَّـهِ أو تصفی وُدَّک لغیرِ أولیاءِ الله».

[7] . «فَإِنَّهُ مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ».

[8] . «ولَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّـهُ مَعَه».

[9] . «فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا». سوره اعراف، آیه 143.

[10] . ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّـهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ﴾؛ سوره ممتحنه، آیه 1.

[11] . ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّـهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّـهِ وَحْدَهُ﴾؛ سوره ممتحنه، آیه4.

[12] . ﴿وَ مَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّـهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ﴾. سوره توبه، آیه114.

[13] . تفسیر کشاف، ج3، ص82/ فرائد، ج2، ص255 ش251/ طرائف، ص267/ فخر رازی، ج27، ص165/ قرطبی، ج8، ص43 ذیل آیه 23 سوره شوری/ نمونه، ج20، ص413/ سفینه، ج1، ص201.

[14] . «یا سلمان! ویل لمن یظلمها و یظلم بعلها امیرالمومنین علیا و ویل لمن یظلم ذریتها و شیعتها»؛ فرائد السمطین، ج2، ص67، ش391.

[15] . بحارالانوار، ج43، ص65 . .

[16] . بحارالانوار، ج27، ص116 . .

[17] . دلائل الامامهٔ، ص28 .

[18] . بحارالانوار، ج22، ص484 .

[19] . بحارالانوار، ج78، ص112 .

[20] . عیون اخبار الرضا7، ج2، ص46 .

[21] . کافی، ج6، ص19 .

[22] . كافی، ج 6، ص 48 .

[23] . بحارالانوار، ج53، ص180 .

[24] . بحارالانوار، ج43، ص117 .

[25] . الامالی، شیخ مفید، ص259 .

[26] . الامالی، شیخ صدوق، ص486 .

[27] . الامالی، شیخ مفید، ص94 .

[28] . بحارالانوار، ج76، ص354 .

[29] . کافی، ج1، ص195 .

[30] . معانی الاخبار، ص107 .

[31] . کافی، ج3، ص343 .

[32] . بحارالانوار، ج78، ص249 .

[33] . بحارالانوار، ج73، ص354 .

[34] . بحارالانوار، ج43، ص58 .

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: