فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللهِ عَدُوَّ اللهِ أَنْ يعْدِيکُمْ بِدَائِهِ، وَ أَنْ يسْتَفِزَّکُمْ بِنِدَائِهِ، وَ أَنْ يجْلِبَ عَلَيکُمْ بِخَيلِهِ وَ رَجِلِهِ. فَلَعَمْرِي لَقَدْ فَوَّقَ لَکُمْ سَهْمَ الْوَعِيدِ، وَ أَغْرَقَ إِلَيکُمْ بِالنَّزْعِ الشَّدِيدِ، وَ رَمَاکُمْ مِنْ مَکَان قَرِيب، فَقَالَ: ﴿رَبِّ بِمآ أَغْوَيتَنِي لاَُزَينَنَّ لَهُمْ فِي الاَْرْضِ وَ لاَُغْوِينَّهُمْ أَجْمَعِينَ﴾، قَذْفاً بِغَيب بَعِيد، وَ رَجْماً بِظَنٍّ غَيرِ مُصِيب، صَدَّقَهُ بِهِ أَبْنَاءُ الْحَمِيةِ، وَ إِخْوَانُ الْعَصَبِيةِ، وَ فُرْسَانُ الْکِبْرِ وَ الْجَاهِلِيةِ. حَتَّي إِذَا انْقَادَتْ لَهُ الْجَامِحَةُ مِنْکُمْ، وَ اسْتَحْکَمَتِ الطَّمَاعِيةُ مِنْهُ فِيکُمْ، فَنَجَمَتِ الْحَالُ مِنَ السِّرِّ الْخَفِي إِلَي الاَْمْرِ الْجَلِي، اسْتَفْحَلَ سُلْطَانُهُ عَلَيکُمْ، وَ دَلَفَ بِجُنُودِهِ نَحْوَکُمْ، فَأَقْحَمُوکُمْ وَ لَجَاتِ الذُّلِّ، وَ أَحَلُّوکُمْ وَرَطَاتِ الْقَتْلِ، وَ أَوْطَؤُوکُمْ إِثْخَانَ الْجِرَاحَةِ، طَعْناً فِي عُيونِکُمْ، وَ حَزًّا فِي حُلُوقِکُمْ، وَ دَقًّا لِمَنَاخِرِکُمْ، وَ قَصْداً لِمَقَاتِلِکُمْ، وَ سَوْقاً بِخَزَائِمِ الْقَهْرِ إِلَي النَّارِ الْـمُعَدَّةِ لَکُمْ. فَأَصْبَحَ أَعْظَمَ فِي دِينِکُمْ حَرْجاً، وَ أَوْرَي فِي دُنْياکُمْ قَدْحاً مِنَ الَّذِينَ أَصْبَحْتُمْ لَهُمْ مُنَاصِبِينَ، وَ عَلَيهِمْ مُتَأَلِّبِينَ. فَاجْعَلُوا عَلَيهِ حَدَّکُمْ، وَ لَهُ جَدَّکُمْ.
ترجمه
ای بندگان خدا! از این دشمن خدا (ابلیس) بر حذر باشید. نکند شما را به بیماری خویش (کبر و غرور و تعصّب) مبتلا سازد و با ندای خود شما را تحریک کند، و لشکریان سواره و پیاده اش را فریاد زند و بر ضد شما برانگیزد. به جانم سوگند! او تیر خطرناک را برای شما آماده نموده، در کمان گذارده و با قدرت تا آخرین حدّ کشیده و از مکانی نزدیک، به سوی شما پرتاب نموده است و گفته است: پروردگارا! بدین جهت که مرا اغوا کردی (و از رحمت خود محروم ساختی) زرق و برق زندگی دنیا را در چشم آنها جلوه میدهم و همه را اغوا میکنم (و از رحمتت محروم میسازم). او در این سخن تیری در تاریکی به سوی هدفی دور دست انداخت و گمانی نادرست داشت (زیرا خواسته اش درباره همه انسانها صورت نپذیرفت، ولی) فرزندان تکبّر، و برادران تعصب، و سواران بر مرکب غرور و جهل، او را عملا تصدیق کردند، و این وضع همچنان ادامه یافت، تا افراد سرکش و سست ایمان را در برابر خود تسلیم کرد و طمع خویش را بر شما مستحکم نمود و اسرار پنهانی آشکار شد.
در این هنگام سلطه اش بر شما قوت گرفت و با سپاه خویش به شما حملهور شد. تا شما را به پناهگاه ذلت کشاندند و در مهلکههای قتل وارد کردند، و زخم خوردگان شما را در زیر پاها له کردند، نیزههای خود را در چشمان شما فرو بردند، گلوی شما را بریدند، بینی شما را کوبیدند، و قصد هلاکت شما کردند و (سرانجام) شما را با قهر و غلبه به سوی آتش (غضب الهی) که برایتان آماده شده بود، کشاندند. بنابراین ابلیس بزرگترین مشکل برای دین شما و آتش افروزترین دشمن برای دنیای شماست و خطرناکتر از همه انسانهایی است که با آنها دشمنی میورزید و برای در هم شکستن آنان عدّه و عُده گرد میآورید، از این رو قوت و قدرت خود را در برابر او به کار گیرید و پیوند خویش را با او قطع کنید.
او خطرناکترین دشمن شماست
امام7 در این بخش از خطبه به نتیجه گیری از داستان گمراهی و طرد شیطان بر اثر تکبّر و عصیان میپردازد و به همگان هشدار میدهد که گرفتار سرنوشت او نشوند. میفرماید: «ای بندگان خدا! از این دشمن خدا (ابلیس) بر حذر باشید، نکند شما را به بیماری خویش (کبر و غرور و تعصّب) مبتلا سازد و با ندای خود شما را تحریک کند و لشکریان سواره و پیاده اش را فریاد زند و بر ضد شما گردآورد»؛
این گفتار مولا برگرفته از آیه قرآن است که میفرماید: «﴿وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ﴾؛ هر کدام از آنها را میتوانید با صدایت تحریک کن و لشکر سواره و پیادهات را بر آنها گسیل دار».[1]
«خیل» هم به معنای اسبهاست و هم به معنای اسب سواران و در اینجا به معنای لشکر سواره است و «رَجِل» به معنای لشکر پیاده است و اشاره به دستیاران فراوانی است که شیطان از جنس خود و از جنس آدمیان دارد که برای گمراه ساختن مردم به او کمک میدهند؛ بعضی سریعتر (همچون لشکر سواره) و بعضی آرامتر همچون لشکر پیاده.
البتّه صفات رذیله و عوامل گناه و مراکز فساد و تبلیغات گمراه کننده و ابزار گناه نیز، به نوعی لشکر پیاده و سواره شیطانند که امام، بندگان خدا را از همه این امور بر حذر میدارد.
سپس، برای تأکید این سخن به جان خود سوگند میخورد و میفرماید: «به جانم سوگند! او تیر خطرناک را برای شما آماده نموده، در کمان گذارده، و با قدرت تا آخرین حدّ کشیده و از مکانی نزدیک به سوی شما پرتاب نموده است»؛
آن گاه شاهد این سخن را از کلام خود ابلیس (طبق آیههای قرآن) چنین بیان میکند: «شیطان گفته است پروردگارا! بدین جهت که مرا اغوا کردی (و از رحمت خود محروم ساختی) زرق و برق زندگی دنیا را در چشم آنها جلوه میدهم و همه را اغوا میکنم (و از رحمتت محروم میسازم)»؛ (فَقَالَ: ﴿رَبِّ بِمَآ أَغْوَيتَنِي لاَُزَينَنَّ لَهُمْ فِي الاَْرْضِ وَ لاَُغْوِينَّهُمْ أَجْمَعِينَ﴾).[2]
اینکه امام به جان خود سوگند میخورد، نشان میدهد که مطلب فوق العاده جدّی است؛ چه چیز شریفتر از جان امام است و اینکه میفرماید: «شیطان تیر تهدید را در چلّه کمان گذارده و آن را تا به آخر کشیده و از مکانی نزدیک شما را نشانه گرفته است» اشاره به این است، که خطر شیطان در شدیدترین صورت که کمتر خطا میکند متوجّه شماست و راه نفوذ خویش را نیز نشان داده است و آن آرایش مظاهر مادّی دنیا و زیبا سازی زرق وبرق مواهب مادّی و غرق ساختن در گرداب شهوات است.
تعبیر امام7 به اینکه شیطان تمام قوا و نیروهای خود را برای حمله به شما آماده ساخته و از مکان نزدیکی شما را نشان گرفته و از هر نظر در تیر رس او قرار دارید اشاره به این است که عوامل وسوسههای شیطانی، در درون و برون انسان فراوان است هوای نفس از یک طرف و عوامل بیرونی گناه از سوی دیگر.
جمله ﴿لاَُغْوِينَّهُمْ أَجْمَعِينَ﴾ که با «لام» قسم شروع شده و با «نون» تأکید ثقیله و تصریح به واژه «اجمعین» پایان گرفته، شاهد بر این است که او در اهداف شوم خود بسیار جدّی است و به همین دلیل انسانها باید کاملا بیدار و هوشیار باشند تا در دامهای رنگارنگ او نیفتند.
لازم به ذکر است که جمله «رَبِّ بِمَآ أَغْوَيتَنِي.. . ؛ پروردگارا به سبب آنکه مرا گمراه ساختی.. . » از دروغها و افتراهای شیطان به ساحت قدس پروردگار است و نشان میدهد که او تا چه حد جسور و بی پرواست که چنین دروغ بزرگی را به خدا میبندد، خداوندی که هدایتگر همگان است و اسباب هدایت را در اختیار آنها گذارده و چون سخن شیطان واضح البطلان بوده، قرآن اشارهای به بطلان آن نمیکند. خداوند کدام عامل گمراهی برای شیطان فراهم ساخت آیا به او و فرشتگان نفرمود: ﴿فَاِذا نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ﴾ شرافت آدم، به جهت روح ویژه الهی اوست؛ ولی شیطان حسود و خودخواه آن را نادیده گرفت و به مسئله آفرینش او از طین (گل) بسنده کرد! آیا سبب گمراهی از ناحیه خود او نبود؟!
سپس امام در ادامه این سخن میفرماید: «او در این سخن (همه را گمراه میکنم) تیری در تاریکی به سوی هدفی دور انداخت و گمانی نادرست داشت، زیرا خواستهاش درباره همه انسانها صورت نپذیرفت»؛[3]
سپس میافزاید: «این وضع همچنان ادامه یافت تا افراد سرکش و سست ایمان از شما را در برابر خدا تسلیم کرد و طمع خویش را بر شما مستحکم نمود و اسرار پنهانی آشکار شد. در این هنگام سلطه اش بر شما قوت گرفت و با سپاه خویش سوی به شما حملهور شد»؛
اشاره به اینکه ابلیس، نخست میکوشد افرادی را که در برابر او سرکشی میکنند، تسلیم خود گرداند و پایگاه خویش را در میان آنان محکم کند، آن گاه سلطه خود را بر آنان گسترش میدهد و با لشکر خویش به آنان حملهور میشود، در حالی که قدرت دفاع از خود را ندارند و به بدترین صورت گرفتار انواع مصائب مادی و معنوی میشوند، همان گونه که در ادامه این سخن، در هشت جمله کوتاه و پر معنا آثار حمله گسترده لشکر شیطان را برشمرده، میفرماید: «آنها شما را به پناهگاه ذلت کشاندند و در مهلکههای قتل وارد کردند، و زخم خوردگان شما را در زیر پاها له کردند، نیزههای خود را در چشمان شما فرو بردند، گلوی شما را بریدند، بینی شما را کوبیدند، و قصد هلاکت شما کردند و (سرانجام) شما را با قهر و غلبه به سوی آتش (غضب الهی) که برایتان آماده شده، کشاندند»
این تعبیرات بسیار دقیق و حساب شده که با بلاغت فوق العادهای همراه است، نهایت بدبختی شکست خوردگان در برابر شیطان را مجسّم میکند: اگر از برابر لشکرش بگریزند و به پناهگاهی پناهنده شوند جز پناهگاه ذلت نخواهد بود و اگر مقاومت کنند، جز مرگ و نابودی سرنوشتی نخواهند داشت. مرگ آنها نیز ساده نخواهد بود، مرگی است آمیخته با لگدمال شدن مجروحان و فرو رفتن نیزهها در چشمها؛ بریده شدن گلوها و خرد شدن بینیها و سرانجام همچون شتری که ریسمان در سوراخ بینی او کرده باشند، به سوی آتش قهر و غضب الهی کشیده میشوند.
آن گاه امام در یک نتیجه گیری قاطع میفرماید: «بدین ترتیب ابلیس بزرگترین مشکل برای دین شماو آتش افروزترین دشمن برای دنیای شماست. خطرناکتر از همه انسانهایی است که با آنها دشمنی میورزید و برای در هم شکستن آنان عدّه و عُدّه گردآوری میکنید، بنابراین قوت و قدرت خود را در برابر او به کار گیرید و پیوند خویش را با او قطع کنید»؛
در این عبارت، امام7 از فساد و تباهی، تعبیر به «حرج»[4] یعنی دشواری نموده و از وسوسههای گمراه کننده شیطان تعبیر به قدح[5] فرموده است، زیرا یک آتش زنه کوچک ممکن است خانه یا محلهای را به آتش بکشاند؛ وسوسههای شیطانی نیز گاه باعث اختلاف و از هم پاشیدگی جامعهها میشود، مخصوصاً تعصبهای کور و کبر و غرور که خطبه، بیشتر ناظر به آن است، میتواند آتش جنگهای قبیلگی را روشن سازد و زمین را از خون افراد بی گناه رنگین کند.[6]
[1] . سوره اسراء، آیه 64.
[2] . سوره حجر، آیه 39 .
[3] . تعبیر به «أَبْنَاءُ الْحَمِيةِ» کنایه از این است که آنها به قدری آلوده به تکبر هستند که گویی فرزندان تکبرند. همچنین تعبیر «برادران عصبیّت» کنایه از ارتباط تنگاتنگ آنها با تعصّبات قومی و قبیلگی و مانند آن است و نیز «وَ فُرْسَانُ الْکِبْرِ وَ الْجَاهِلِيةِ» کنایه از آن است که آنها آن قدر گرفتار کبر و جهل و غرورند که گویی بر مرکبی از جهل و کبر سوار شده و به پیش میتازند. .
[4] . و در بعضی از نسخهها جرح به معنای جراحت و زخم آمده که تعبیر مناسبتر به نظر میرسد.
[5] . چیزی که با آن آتش میافروزند.
[6] . تعبیر به «جَدّ» (با فتح جیم) به معنای قطع، اشاره به قطع رابطه و عدم اطاعت از فرمان ابلیس است. (در بعضی از نسخهها «جِدّ» با کسر جیم آمده که به معنای تلاش و کوشش است و با جمله قبل تناسب بیشتری دارد؛ يعني؛ در مبارزه با ابلیس نهایت جد و جهد را بنمایید. .