borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
رنج نامه کوثر آفرینش «جلد سوم»
2 ) مهارت‌های رفتاری

  • ·1ـ پندپذیری

از مهارت‌های رفتاری ارائه شده در قرآن برای غلبه و چیره گشتن بر نَفْس امّاره، پندپذیری است.

آدمی به خاطر دارا بودن احساس و دل، پندپذیر است، چرا که مطابق آیات کریمه، مخاطب قرآن علاوه بر عقل، دل آدمی هم است. به تعبیر استاد مطهّری: «قرآن برای خود دو زبان قائل می‌شود: گاهی خود را کتاب منطق و استدلال معرّفی می‌کند و گاهی احساس و عشق. قرآن تنها غذای عقل و اندیشه نیست، غذای روح هم است».[1] بر همین اساس که در آدمی احساس و دل وجود دارد و مخاطب پند و اندرز، دل انسان است، با ایجاد روحیة پندپذیری، بشر می‌تواند در پرتو پندهای ارائه شدة قرآن و معصومین، خویشتن انسانی را از امیال نَفْسانی و گزند نَفْس امّاره مصون بدارد.

  • فطری بودن پندپذیری

آیات متعدّدی دلالت بر فطری بودن پندپذیری در آدمی دارد که دو دسته از آن آیات به طور کلّی عبارت است از:

1ـ آیاتی که قرآن اخبار گذشتگان، تورات و انجیل را کتاب موعظه معرّفی فرموده است.[2] همچنین، خداوند متعال در وصف قرآن می‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ. ..﴾؛ اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است...».[3]

وقتی می‌توانیم بپذیریم قرآن کتاب پند و اندرز است که در آدمی روحیة پندپذیری وجود داشته باشد، چرا که اگر در انسان روحیة پندپذیری وجود نداشته باشد، موعظه بودن قرآن برای هدایت مردم قابل پذیرش نیست، در حالی که قرآن با صراحت کامل خود را هدایت‌کنندة مردم معرّفی فرموده است. ذکر وصف هدایتی قرآن. دلیل بر وجود فطری پندپذیری در آدمی است: ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ...﴾؛ (روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهى که قرآن براى راهنمایى مردم و نشانه‏هاى هدایت و فرق میان حقّ و باطل در آن نازل شده است».[4]

2ـ آیاتی که در آن، سخن از پند و اندرز خداوند به مردم و به حضرت نوح7 و پند دادن پیامبر اسلام6 به مردم، و دستور خدا به مردان به پند دادن به زنان به میان آمده است، نشان از وجود فطری روحیة پندپذیری در آدمی است که در پاره‌‌ای از آیات[5] به آنها تصریح شده است.

دعوت خداوند از پیامبر6 و مردان به موعظة زنان وقتی قابل تحقّق است که روحیة پندپذیری به صورت فطری در آدمی وجود داشته باشد، اگر چه در عدّه‌ای بر اثر ارتکاب گناه و لجاجت، کارکرد پندپذیریشان ضعیف می‌شود.

  • عوامل ضرورت پند و اندرز

در ذهن عدّه‌ای، به‌خصوص جوانان این سؤال وجود دارد، که با پیشرفت علوم و تکنولوژی و گرایش بشر به اندیشیدن، آیا هنوز ضرورتی بر پند و اندرز در جامعه وجود دارد؟!

الف ـ پاسخ اجمالی آن است که فطرت و طبیعت آدمی ضرورت پند و اندرز را در هر زمان، به خصوص زمان حاضر ایجاب می‌کند، بلکه امروز به مراتب بیشتر از گذشته انسان‌ها به موعظه نیاز دارند.

ب ـ پاسخ تفصیلی

  • الف) شکوفایی فطرت توحیدی

انسان‌ها بر فطرت توحیدی خلق شده‌اند؛ چنان‌که قرآن می‌فرماید: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَةَ اللهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللهِ...﴾؛ پس روى خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن. این فطرتى است که خداوند، انسان‌ها را بر آن آفریده است. دگرگونى در آفرینش الهى نیست... .[6]

این آیه با صراحت از وجود نوعی فطرت الهی در انسان‌ها خبر می‌دهد؛ یعنی انسان بر سرشتی آفریده شده که برای پذیرش دین آمادگی دارد و انبیاء در دعوت انسان‌ها به توحید و پرستش خدا با موجوداتی بی‌تفاوت روبرو نبوده‌اند، بلکه در ذات و سرشت انسان‌ها، تمایل به سوی توحید وجود دارد و انسان به صورت ذاتی با خدا آشنا است.

علاوه بر آیة فوق، در برخی روایات به وجود فطرت الهی توحیدی در آدمی تصریح شده است؛ مثلاً پیامبر اسلام6 می‌فرماید: «هر نوزادی به فطرت توحیدی زاده می‌شود».[7] از امام باقر7 در توضیح روایت فوق نقل شده که «مقصود آن است که با این معرفت و آگاهی که خداوند آفرینندة اوست، متولّد می‌شود»؛[8] و از امام صادق7 در تفسیر آیة فوق آمده است؛ که می‌فرماید: «آنها را به یگانه‌پرستی آفرید».[9]

بعد از روشن شدن این مطلب که انسان‌ها بر فطرت توحیدی خلق شده‌اند، گفته می‌شود که این فطرت توحیدی باید شکوفا گردد و رشد یابد و اگر احیاناً غبارآلود شد، باید غبارزدایی گردد.

از عواملی که می‌تواند فطرت توحیدی را شکوفا و غبارزدایی نماید، پند و اندرز می‌باشد، کما اینکه رسولان الهی در برخی از آیات از طریق دل، فطرت توحیدی انسان‌ها را بیدار می‌کنند: «قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِی اللّـهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرَکُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى قَالُواْ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا تُرِیدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَآؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ»: رسولان آنها گفتند: آیا در خدا شکّ است؟! خدایى که آسمانها و زمین را آفریده؛ او شما را دعوت مى‏کند تا گناهانتان را ببخشد و تا موعد مقرّرى شما را باقى گذارد! آنها گفتند: (ما اینها را نمى‏فهمیم! همین اندازه مى‏دانیم که) شما انسان‌هایى همانند ما هستید، مى‏خواهید ما را از آنچه پدرانمان مى‏پرستیدند بازدارید. شما دلیل و معجزة روشنى براى ما بیاورید!».[10]

علی7 در فلسفة بعثت پیامبران می‌فرماید: «خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود و هرچند گاه متناسب با خواسته‌های انسان‌ها، رسولانش را پی در پی اعزام فرمود تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان بازجویند».[11]

  • ب) مهار نَفْس سرکش
  • 1- مواظبت از خویشتن

انسان به خاطر دارا بودن نَفْسی که او را به بدی و زشتی امر می‌کند، باید از خویش مواظبت نماید تا مبادا گرفتار ارتکاب عمل زشت و ناروا شود: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْکُمْ أَنْفُسَکُمْ...﴾؛ «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! مراقب خود باشید...».[12]

از عواملی که می‌تواند در مهار نَفْس سرکش سهم قابل توجّهی داشته باشد، پند و اندرز است. بر همین اساس گفته می‌شود که ایجاد روحیة پندپذیری از مهارت‌های رفتاری غلبه بر نَفْس امّاره است و این ضرورت اگرچه در گذشته وجود داشت، در زمان حاضر به خاطر تقلّب‌ها و فریب‌های مدرن و سوء استفاده‌های پیشرفته، ضرورت آن بیشتر به نظر می‌آید.

  • 2ـ پیروی هدفمند

انسان در مسیر تکاملی خویش رو به سوی خدا دارد و نهایت مسیر او رسیدن به خدا و قرب إلی الله است و پیمودن این مسیر، همراه با سختی و ناملایماتی است که آدمی باید با آنها دست و پنجه نرم کند. به همین خاطر می‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاَقِيهِ﴾؛ «اى انسان! تو با تلاش و رنج به سوى پروردگارت مى‏روى و او را ملاقات خواهى کرد».[13]

از ناملایمات طیّ این مسیر، وجود رهزنانی مثل نَفْس امّاره است، که مانع حرکت تکاملی بشر می‌شود. به خاطر وجود همین رهزنان، آدمی باید پیروی هدفمند داشته باشد، بدین معنی که پیرو فطرت توحیدی بوده تا بتواند بر نَفْس امّاره غالب گردد، چه آنکه پیروی نکردن از فطرت توحیدی آدمی را کور و کر و هلاک و گمراه می‌کند. خداوند به خاطر رهایی بشر از خطرات نَفْس امّاره، آدمی را از پیروی نَفْس امّاره منع فرموده است و دعوت به پیروی هدفمند می‌فرماید: ﴿يَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لاَ تَتَّبِعِ الْـهَوَى فَيُضِلَّکَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ...﴾؛ «اى داوود! ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم. پس در میان مردم بحق داورى کن، و از هواى نَفْس پیروى مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد...»[14]؛ ﴿وَ لاَ تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنَا وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ وَ کَانَ أَمْرُهُ فُرُطاً﴾؛ «... و از کسانى که قلب آنان را از یاد خود غافل ساختیم، اطاعت مکن؛ همانها که از هواى نَفْس پیروى کردند و کارهایشان افراطى است»[15]؛ ﴿فَلاَ يَصُدَّنَّکَ عَنْهَا مَنْ لاَ يُؤْمِنُ بِهَا وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى﴾؛ «پس مبادا کسى که به آن ایمان ندارد و از هوس‌هاى خویش پیروى مى‏کند، تو را از آن بازدارد که هلاک خواهى شد!».[16]

همة این هشدارها برای این است که آدمی پیروی هدفمند داشته باشد تا بتواند در میدان مبارزه با نَفْس امّاره فائق آید، چرا که عدم پیروی هدفمند، مساوی با پیروی از نَفْس امّاره است و نتیجة آن هلاکت و گمراهی است.

  • 3ـ کنترل و محدود کردن نگاه

از مهارت‌های ارائه شده در قرآن برای غلبه بر نَفْس امّاره کنترل و محدود کردن نگاه است، چون زمینة طغیان شهوت به خصوص هیجان‌های جنسی غالباً از راه نگاه و دیدن اندام و چهره و عکس‌های مستهجن و مبتذل به وجود می‌آید. به تعبیر روایت پیامبر اسلام6، نگاه زاید سبب ایجاد هوس و غفلت می‌شود: «إِيَّاكُمْ‏ وَ فُضُولَ‏ النَّظَرِ فَإِنَّهُ. .. يَبْذُرُ الْهَوَى وَ يُوَلِّدُ الْغَفْلَة»؛ از نگاه‌های زیادی بپرهیزید؛ زیرا که آن بذر هوس می‌پراکند و غفلت می‌زاید و به بیان امام علی7: «چشم پیک دل است».[17] غزّالی برای کاهش یافتن میل جنسی می‌گوید: نگاه نکردن وچشم پوشیدن می‌تواند در پیشگیری از گناه مفید واقع شود.

خداوند برای بازدارندگی بشر از تسلّط نَفْس امّاره، به مردان و زنان دستور به محدود کردن نگاه می‌دهد: ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذٰلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّـهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ‌﴾؛ «به مؤمنان بگو چشم‌هاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند و عفاف خود را حفظ کنند. این براى آنان پاکیزه‏تر است. خداوند از آنچه انجام مى‏دهید، آگاه است»[18]؛ ﴿وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ...﴾؛ «و به زنان با ایمان بگو چشم‌هاى خود را (از نگاه هوس‏آلود) فروگیرند...».[19]

  • رابطة کنترل نگاه و غلبه بر نَفْس امّاره

با توجّه با آیات و روایات ذکر شده، رابطة کنترل نگاه و غلبه بر نَفْس امّاره روشن می‌شود، چه آنکه نگاه نامشروع سبب می‌شود هیجان نامشروع در آدمی تحریک شود و به وقت تحریک، شیطان از راه کانال نَفْسانی بر انسان تسلّط پیدا می‌کند و او را از مسیر آدمیّت منحرف می‌کند. می‌فرماید: «هر چه را که انسان نمی‌بیند، درباره‌اش هم نمی‌اندیشد، مثل این که یک زن خودش را برای یک مرد اجنبی در یک وضع مهیّجی قرار بدهد. این است که اسلام در معاشرت‌های زن و مرد یک حدود و قیودی قائل است و این حدود و قیود را فقط و فقط برای این وضع کرده است که ارتباط زن و مرد به شکلی نباشد که تهییج‌آور باشد؛ یعنی شهوات یکدیگر را تحریک کنند».[20]

 


[1] . مطهّری، 1374: 39.

[2] . سوره نور: آیه34 و سوره آل‌عمران : آیه 138.

[3] . سوره یونس: آیه57.

[4] . سوره بقره: آیه185.

[5] . سوره بقره: آیات231 و 145، سوره هود: آیه 46، سوره نساء: آیات 63 و64 .

[6] . سوره روم: آیه30.

[7] . «کُلُّ مَولُودٍ یُولَدُ عَلَی الفِطرَةِ»؛ (کُلینی، بی‌تا، ج3: 21).

[8] . «المَعرِفَةُ بِأَنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَالِقُهُ» (همان).

[9] . «فَطَرَهُمْ عَلَی التَّوحِیدِ» (همان).

[10] . سوره ابراهیم: آیه10.

[11] . «فَبَعَثَ فِیهِم رُسُلَهُ، وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أنبِیَاءَهُ، لِیَستَأدُوهُم مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ»؛ (نهج‌البلاغه/خ1).

[12] . سوره مائده: آیه105.

[13] . سوره إنشقاق: آیه6 .

[14] . سوره ص: آیه26.

[15] . سوره کهف: آیه28.

[16] . سوره طه: آیه16.

[17] . «اَلعَینُ بَرِیدُ القَلبِ».

[18] . سوره نور: آیه30.

[19] . سوره نور: آیه31.

[20] . (مطهّری، 1374، الف، ج4: 73).

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: