borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
رنج نامه کوثر آفرینش «جلد سوم»
فضیلت جهاد و مجاهدین از دیدگاه قرآن

جهاد و مبارزه با دشمنان اسلام در راه الله، بالاترین قله و بلندترین درجه اسلام است و به وسیله این فریضه مهم دینی بود که بیرق اسلام در شرق و غرب بر افراشته شد و این فرمان بزگ الله، از مهمترین عبادات است که مسلمان را به خداوند نزدیک می‌سازد. جهاد در راه خدا، همچنان کوتاه‌ترین راه به سوی بهشت است. خداوند بزرگ، بلندترین درجات را به مجاهدین و شهداء راه خود اعطاء کرده است. به دلیل اینکه حفاظت نماز و روزه بر جهاد است. حفاظت قرآن، مال و ناموس مسلمانان، آبرو و عزت مسلمانان، و خلاصه حفاظت تمام اسلام برعهده جهاد است.

آیات و احادیث زیادی در مورد فضیلت وجود دارد.

 

خداوند عالم در مورد فضیلت و برتری مجاهدین نسبت به قاعدین (کسانی که جهاد نمی‌کنند) می‌فرماید:

1- ﴿لاَ يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّـهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَ کُلاًّ وَعَدَ اللَّـهُ الْحُسْنَى وَ فَضَّلَ اللَّـهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً﴾.[1]

برابر نیستند مؤمنان خانه نشین غیر اهل ضرر، با آن مجاهدانی که با مال و جان خود در راه خدا جهاد می‌کنند. خداوند کسانی را که با مال و جان خود جهاد می‌کنند، مرتبه بالایی بر خانه نشینان داده است. و خداوند همه را وعده نیکو داده، و خداوند مجاهدان را بر نشستگان (بدون عذر) با دادن اجر فراوان و بزرگ برتری بخشیده است.

اهل ضرر اهل معاذیرند، که عذرهایی مانند بیماری، معلولیت، نابینایی، لنگی و غیره، مشکلاتی که باعث بازداشتن‌شان از جهاد می‌شود، می‌باشند. پس اگر نیت و عزم مؤمنان معذور فقط این باشد که در صورت نبود عذر، قطعاً به جهاد می‌رفتند، در این صورت آنها معذوران نیز در درجه مجاهدان قرار دارند، چنانکه در حدیث شریف آمده است:

«انس روایت نموده که گفت: ما از جنگ تبوک با پیامبر6 بازگشتیم، آن حضرت فرمود: همانا، در مدینه کسانی را ترک نمودیم که هیچ راه کوهستانی و هیچ وادی را طی نکردیم مگر اینکه آنان با ما بودند و جز عذر، آنها را چیزی از همراهی با ما باز نداشت. »[2]

دارندگان عذر در صورتی که نیت و عقیده شان صحیح باشد، درجه‌ای مانند مجاهدان دارند، چنانچه در غیر آن از جمله خانه نشینان می‌باشند.

‏2- ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللهِ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ‌ * يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوَانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ‌ * خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً إِنَّ اللَّـهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ‌﴾.[3]

‏کسانی که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با اموال و جان‌هایشان جهاد کرده‌اند، نزد خداوند مقام والاتر دارند و ایشان رستگاران‌‌اند. پروردگارشان آنان را به رحمتی از جانب خود و به خوشنودی و باغ‌هایی که در آن نعمت‌های دایم و پایدار دارند، مژده می‌دهد. همیشه‌اند در آن بطور ابد، بی‌گمان در پیشگاه خدا اجر بزرگی موجود است.

3- ﴿فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَ مَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً﴾.[4]

پس باید آنهایی که زندگی دنیا را به آخرت می‌فروشند در راه خدا بجنگند، پس هر کسی در راه خدا بجنگد و کشته شود، یا پیروز شود، به زودی پاداش بزرگی به او خواهیم داد.

یعنی: اگر منافقین سست گام و غنیمت پرست، با دشمنان دین نجنگیدند، پس باید مؤمنان با خلوص و نیت کامل، که جانهایشان را نثار راه الله جلّ‌جلاله نموده و زندگانی دنیا را به آخرت می‌فروشند، با آنان بجنگند. این انگیزش و تشویقی از جانب خداوند مهربان برای مؤمنان است، که بسوی میادین جنگ بشتابند. و با دشمنان اسلام با میل و رغبت کامل مبارزه کنند و هیچ ترس و بیم را در دلهایشان جا ندهند، زیرا خداوند بزرگ ضمانت نموده، کسانی را که در راه او جهاد کنند و به دین اسلام غیرت نشان دهند.

سپس حق‌تعالی مجاهدین راه خویش را در هردو صورت، فوز به شهادت یا پیروزی، به پاداش و اجر عظیم جهاد فی سبیل الله، به همراه برتری و غنیمت در دنیا وعده داده، چنانچه پیامبر بزرگ اسلام6 در حدیث شریف می‌فرماید:

خداوند تبارک و تعالی ضامن شد؛ کسی که در راه او از منزل خارج شد، در حالی که انگیزه او جز ایمان به من و تصدیق به پیامبران من چیز دیگری نبود، من او را بر گردانم به خانه‌‌اش، با چیزی که از اجر و ثواب و یا غنیمت به دست آورده است یا (اگر شهید شود) او را در بهشت در می‌آورم.[5]

برادران گرامی، این فضیلت و برکت جهاد است که خداوند، به سبب آن تضمین کامیابی مجاهدین را به عهده خویش می‌گیرد، خداوندی که بدون اراده او هیچ کسی نمی‌تواند داخل جنت شود پس خوب غور کنید!

وقتی که خدای متعال خودش وعده کامیابی دنیا و آخرت را به مجاهدین فی سبیل الله می‌دهد، چه چیزی شما را از جهاد در راه خدا باز داشته است؟

4- ﴿إِنَّ اللَّـهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقّاً فِي التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِکُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَ ذٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ‌﴾.[6]

همانا خداوند از مؤمنان، جانها و مال‌هایشان را به این که بهشت برایشان باشد، خریده است، همان کسانی که در راه خدا می‌جنگند و می‌کشند و کشته می‌شوند. این به عنوان وعده حقی در تورات و انجیل و قرآن به عهده اوست. و چه کسی از خدا به عهد خویش وفادارتر است؟ پس به معامله‌ای که کرده ‌اید شاد باشید. و این همان کامیابی بزرگ است.

‏5- ﴿إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفّاً کَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ﴾.[7]

خداوند، کسانی را که در راه او مبارزه و قتال می‌کنند و به صف ایستاده‌اند و مانند بنایی محکم و غیر قابل انهدام ایستادگی دارند، دوست می‌دارد.

6- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ‌ * تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ ذٰلِکُمْ خَيْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ‌﴾.[8]

‏ای مؤمنان! آیا شما را به تجارتی رهنمون سازم که شما را از عذاب بسیار دردناک دوزخ رها سازد؟‏ ‏(و آن این است که) به خدا و پیغمبرش ایمان ‌آورید، و در راه خدا با اموال و جان‌های خود جهاد ‌کنید. اگر بدانید، این برای شما (از هرچیز دیگری) بهتر است. ‏

خداوند، به مؤمنان خطاب می‌کند و می‌گوید: ای مؤمنان! آیا شما را به تجارت و معامله‌ای رهنمون سازم که شما را از عذاب بسیار دردناک دوزخ رها سازد؟ پس کیست که علاقه مند نشود که خدا او را بدین تجارت رهنمود فرماید؟ خداوند دراین آیه مبارک دو جمله را برای این معامله مهم پیشکش می‌کند. اینکه ﴿تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ﴾. «‏به خدا و پیغمبرشایمان ‌آورید» و بعداً ﴿وَ تُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ﴾.

«و در راه خدا با اموال و جان‌های خود جهاد کنید.»

پس ای برادران مسلمانم! این، خودش بس است که خداوند جل جلاله تضمین عفو و بخشش گناهان کسانی را که خالص در راه او می‌جنگند، می‌کند. چه کسی است که خداوند تضمین کند گناه او را ببخشد، و او دارائی خود را در راه خدا خرج و مصرف نکند، و چیزی را به علت حب مال و دنیا در پیش خود باقی بگذارد؟

  • نقش جهاد در گسترش اسلام

مبلغان مسیحی، جنگ‌های صدر اسلام را دستاویز قرار داده، عامل نشر و توسعه اسلام را زور و جبر معرفى مى‏کنند. اگر در جوهر یک دعوت دینى، قدرت اقناع وجدانها وجود نداشته باشد، محال است که زور و جبر، بتواند در مردم ایمان و علاقه و شور و احساسات به‏وجود آورد.

آرى، در صدر اسلام جنگ‌هایى صورت گرفت و اسلام به حکم اینکه؛ دینى است اجتماعى و تنها مسئولیت‏سعادت فردى بشر را برعهده نگرفته است، ‏بلکه مسئولیت‏سعادت جمعى بشر را نیز تعهد کرده است، بعلاوه تفکیک سعادت فردى از سعادت جمعى، و اصل «کار قیصر را به قیصر و کار خدا را به خدا وابگذار» را نادرست مى‏داند، قانون جهاد را جزء دین قرار داد و عملى کرد، اما باید دید هدف اسلام از جهاد چیست و مسلمین صدر اول با چه طبقه‏اى جنگیدند؟

آن جنگ‌ها قدرت را از چه طبقه‏اى گرفت و چه طبقه‏اى را آزاد کرد؟ مى‏گویند: شمشیر، آرى شمشیر، اما شمشیر اسلام چه کرد؟ شمشیر اسلام، قدرت‏هاى اهریمنى را در هم شکست، سایه شوم موبدها را کوتاه کرد، زنجیرها را از دست و پاى قریب صد و چهل میلیون انسان باز کرد، و به توده محروم حریت و آزادى داد.

شمشیر اسلام همواره بر فرق ستمگران، به سود ستمکشان فرود آمده و دست تطاول زورگویان را قطع کرده است. شمشیر اسلام، همواره به نفع مظلومان و مستضعفان کشیده شده است؛ ﴿وَ مَا لَکُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَ الْـمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ...﴾؛ «چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعیف شده‏اند، پیکار نمى‏کنید؟! همان افراد (ستمدیده‏اى) که مى‏گویند: پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده! و از جانب خود، یار و یاورى براى ما تعیین فرما!».[9]

نشر و توسعه اسلام به طور طبیعى و عادى صورت گرفت. مساله مهم در نشر دعوت اسلامى، که اسلام را از مسیحیت و مانویت و سایر دعوت‏هایى که انتشار وسیع یا سریع داشته‏اند، ممتاز مى‏کند، این است که عوامل تبلیغ اسلام، توده مردم بوده‏اند، نه یک دستگاه عریض و طویل تبلیغاتى. توده‏هاى مردم صرفا تحت تاثیر انگیزه‏هاى وجدانى، بدون آنکه بخواهند وظیفه‏اى را که از طرف یک سازمان روحانى یا غیر روحانى به آنها محول شده، انجام دهند، به نشر و تبلیغ اسلام پرداخته‏اند و این جهت است، که ارزش فوق‏العاده‏اى به انتشار اسلام مى‏دهد. در این جهت، اسلام بى رقیب است.»

پیامبر اکرم6 درباره عظمت و آثار جهاد فرمودند: «خیر و برکت در شمشیر و زیر سایه شمشیر است.»[10] و هم‌چنین فرمود: «خداوند امت مرا به‏ وسیله سم اسبها و فرودگاه نیزه ‏ها عزیز ساخت.»[11] یعنی امت اسلام مساوی است‏ با امت قوت و امت قدرت. اسلام دین قدرت و قوت و دین مجاهد ساز است.

ویل دورانت در تاریخ تمدن خویش می‌گوید: «هیچ دینی به اندازه اسلام‏ امت خویش را به سوی قوت و قدرت نخوانده است». حدیث پر معنی دیگری از رسول اکرم6 نقل شده است که: «آنکه جهاد نکرده و لااقل اندیشه‏ جهاد را در دل خود نپرورده باشد. با نوعی از نفاق خواهد مرد.»[12] یعنی اسلام از جهاد و لااقل آرزوی جهاد جدا شدنی نیست، صداقتِ اسلامِ انسان با این معیار شناخته می‌‏شود.

در میان جوامع انسانى و اقوام و ملل عالم، آنانى که همیشه در حال جهاد و مراقبت به سر می‌برند، همواره زنده و پیروزند، و دیگرانى که به فکر خوش گذرانى و ادامه زندگى فردى هستند، دیر یا زود از بین رفته و ملتى زنده و مجاهد جاى آنها را خواهند گرفت. و همین است که رسول گرامى اسلام6 می‌فرماید: «آن کس که جهاد را ترک گوید، خدا بر اندام او لباس ذلت می‌پوشاند، و فقر و احتیاج بر زندگى، و تاریکى بر دین او سایه شوم می‌افکند، خداوند پیروان مرا به وسیله سم ستورانى که به میدان جهاد پیش می‌روند و به وسیله پیکان‌هاى نیزه‌‌ها، عزت می‌بخشد.»[13] و به مناسبت دیگرى می‌فرماید: جهاد کنید تا مجد و عظمت را براى فرزندانتان به میراث بگذارید.» [14]

  • منطق قرآن

قرآن کریم می‌گوید: در مواقعی که تهاجم از نقطه مقابل شروع می‌شود، اگر این طرف دفاع نکند، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود، تمام مراکز عبادت هم از میان می‌رود: ﴿وَ لَوْ لاَ دَفْعُ اللهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَـهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْکَرُ فِيهَا اسْمُ اللهِ﴾ ؛ اگر خدا به وسیله بعضی جلو تهاجم بعضی دیگر را نگیرد، تمام این صومعه‌‏‌ها و مراکز عبادت، خراب می‌شود، مراکز یهودیها از بین می‌رود، مراکز صوفیها، مساجد عبادت مسلمانها از بین می‌رود. یعنی طرف تهاجم می‌کند و هیچکس‏ آزادی پیدا نمی‌کند خدا را به این شکل عبادت کند.»

قرآن آن‌گاه وعده نصرت می‌دهد؛ ﴿وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّـهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّـهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾ ؛ خدا هر کسی که او را یاری کند یعنی حقیقت را یاری کند، یاری‏ می‌کند، خداوند نیرومند و غالب است.»[15] بعد ببینید چه جور توصیف می‌کند مردمی را که خدا آنها را یاری می‌کند. خدا مردمی را یاری می‌کند که از خودشان دفاع کنند، مردمی که وقتی حکومت‏ تشکیل بدهند این شکل هستند: ﴿الَّذِينَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ﴾؛ «مردمی که وقتی‏ ما آنها را در زمین جای می‌دهیم.»[16] و حکومت آنها را مستقر می‌سازیم، مردمی‏ که وقتی به آنها قدرت می‌دهیم و تسلط می‌بخشیم به این شکل در می‌آیند، به چه‏ شکلی؟ ﴿أَقَامُوا الصَّلاَةَ﴾؛ «عبادت خدارا به پا می‌دارند.»

﴿وَ آتَوُا الزَّکَاةَ﴾‏؛ «زکات را ادا می‌کنند.» نماز، رمز پیوند صحیح با خداست و زکات، رمز تعاون و پیوند صحیح انسان‌ها با یکدیگر است، آنها که خدا را از روی‏ خلوص می‌پرستند و به یکدیگر کمک می‌کنند: ﴿وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ﴾؛ «خودشان را متعهد می‌دانند که خوبی‌ها را ترویج کنند و با بدیها و زشتی‏ها مبارزه کنند.» ﴿وَ للهِ عَاقِبَةُ الْأُمُور﴾ ؛ «عاقبت کارها به دست‏ خداست.» بنابراین، قرآن اساسا جهاد را که تشریح کرده است نه‏ به عنوان تهاجم و غلبه و تسلط است، بلکه به عنوان مبارزه با تهاجم است.

ولی این تهاجم‌‌هایی که باید با آنها مبارزه بشود، همه به این شکل نیست که طرف به سرزمین شما حمله کند. ممکن است‏ تهاجم به این شکل باشد که طرف در سرزمین خودش، گروهی ضعیف و ناتوان را و به اصطلاح قرآن «مستضعفین» را، تحت شکنجه قرار دهد، شما در چنین‏ شرائطی نمی‌توانید بی‌تفاوت بمانید. شما رسالت دارید که آنها را آزاد کنید، یا دیگری فضای خفقانی ایجاد کرده که نمی‌گذارد دعوت حق در آنجا نشو کند، سدی ایجاد کرده، دیواری ایجاد کرده دیوار را باید خراب کرد، همه اینها تهاجم است.

مردم را از قید اسارت‏های فکری و غیر فکری باید آزاد بکنی. در همه این موارد جهاد ضرورت دارد و چنین جهادی دفاع است و مقاومت در برابر ظلم است، یعنی تهاجم. دفاع به معنی اعم، یعنی مبارزه با یک ظلم موجود. جهاد اسلامى نه به خاطر فرمانروائى در زمین و کشورگشایى، و نه به منظور به چنگ آوردن غنائم و نه تهیه بازارهاى فروش، یا تملک منابع حیاتى کشورهاى دیگر، یا برترى بخشیدن نژادى بر نژاد دیگر است. بلکه هدف؛ یکى از سه چیز است: خاموش کردن آتش فتنه‌ها و آشوبها که سلب آزادى و امنیت از مردم می‌کند و همچنین محو آثار شرک و بت پرستى و نیز مقابله با متجاوزان و ظالمان و دفاع در برابر آنان.

  • جنگ‌های صدر اسلام

بسیاری از جنگ‌هایی که در صدر اسلام واقع شد تحت همین عنوان بود، مسلمین‏ که می‌آمدند بجنگند، می‌گفتند؛ ما با توده‏‌های مردم جنگی نداریم با حکومتها می‌جنگیم. برای اینکه توده‏‌ها را از ذلت و بردگی این حکومت‌ها نجات بدهیم.

رستم فرخ زاد از آن عرب مسلمان پرسید که هدفتان چیست؟ او گفت: «لنخرج العباد من عبادة الْعِبَادِ إِلَى عِبَادَةِ اللهِ»؛ هدفمان این است که‏ بندگان خدا را؛ این مردمی که شما با حیله‌های رنگارنگ و به زور در زیر یوغ بار بردگی و بندگی خودتان کشیده‌‏اید، از بندگی و بردگی شما خارج کنیم و بیرون‏ بیاوریم و آزادشان کنیم و بنده خدای متعال و بنده خالق‌شان بکنیم، نه بنده‏ بشری مثل خودشان.»

پس از پیامبر اکرم6 نیروهای اسلامی‌، در جنگ‌های داخلی به پیروزی‌‌هایی دست یافتند، اما ابوبکر، پس از آن که دو سال و اندی در منصب خلافت قرار داشت، درگذشت. پس از او، عمربن خطاب مدت ده سال خلافت کرد و در روزگار او، ارتش اسلامی‌ توانست نیروهای روم را به عقب رانده و سرزمین‌های شام، فلسطین، مصر و جزیره فرات را به دولت اسلام منضم کنند. آنان هم چنین بر امپراتوری ساسانی مسلط شدند و سرزمین اسلام، تا ارتفاعات میانی ایران گسترش یافت.

در روزگار عثمان بن عفان نیز سرزمین‌های اسلامی‌، از شمال تا «ارمینیه»، از جنوب تا «سند»، از غرب تا «تونس» و از شرق تا «رود جیحون» گسترش یافت.

در دوره نخست حکومت امویان، قلمرو حکومت اسلامی‌، از غرب تا اقیانوس اطلس، از شرق تا اسپانیا و ترکستان گسترش یافت و در جنوب، «سند» نیز ضمیمه این قلمرو شد. در دوره عثمان‏، فرصت طلبان جای شخصیت‌های مؤمن به اسلام و اهداف اسلامی را گرفتند. برکنار شدگان وزیر شدند و کعب الاحبارها مشاور، و اما ابوذرها و عمارها به‏ تبعیدگاه فرستاده شدند و یا در زیر لگد مچاله شدند.

 


[1] . سوره نساء: آیه95.

[2] . «عَنْ أَنَسٍ قال:رَجَعْنَا مِنْ غَزْوَةِ تَبُوکَ مَعَ النَّبِیِّ6 فَقَالَ: «إِنَّ أَقْوَامَاً خلْفَنَا بالمدِینةِ مَا سَلَکْنَا شِعْباً وَلاَ وَادِیاً إِلاَّ وَهُمْ مَعَنَا، حَبَسَهُمُ الْعُذْرُ»..

[3] . سوره توبه: آیات 20-21-22.

[4] . سوره نساء: آیه74.

[5] . انتدب الله لمن خرج فی سبیله لا یخرجه الاایمان بی و تصدیق برسلی ان ارجعه بما نال من اجر اوغنیمة او ادخله الجنة (صحیح بخاری و مسلم).

[6] . سوره توبه: آیه 111.

[7] . سوره صف: آیه4.

[8] . سوره صف: آیه10-11.

[9] . سوره نساء: آیه 75.

[10] . «الْخَيْرُ كُلُّهُ‏ فِي السَّيْفِ وَ تَحْتَ ظِلِ‏ السَّيْفِ ».

[11] . «إِنَّ اللَّـهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعَزَّ أُمَّتِي‏ بِسَنَابِكِ خَيْلِهَا وَ مَرَاكِزِ رِمَاحِهَا».

[12] . «من لم یغز و لم‏ یحدث نفسه بغزو مات علی شعبة من النفاق».

[13] . «من ترک الجهاد البسه الله ذلا و فقرا فى معیشته و محقا فى دینه ان الله اعز امتى بسنابک خیلها و مراکز رماحها».

[14] . «اغزوا تورثوا ابنائکم مجدا».

[15] . سوره حج: آیه40.

[16] . سوره حج: آیه41.

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: